جستجو
Close this search box.

جاهلیت در نگاه سلفیه جهادی و اثرات سوء آن بر جهان اسلام

مقدمه

در این چهارده قرن، گروه‌های بسیاری با ادعای داشتن تفسیر صحیح از اسلام روی کار آمده‌اند و هر یک با مبانی و تفسیر خاص خود از اسلام شروع به تبلیغ آن کرده‌اند. در قرون اخیر، پیدایش این‌گونه افراد و گروه‌ها شکل منسجم‌تر و شتاب‌زده‌تری به خود گرفته است. می‌توان گفت افرادی چون محمد بن عبدالوهاب در بُعد عقاید، و پس از او گروه‌های افراطی و رادیکالی که تحت تأثیر افکار محمد بن عبدالوهاب و سید قطب بوده‌اند، همچون گروه التکفیر والهجرة، گروه جماعة اسلامیة و جماعة الجهاد در مصر و در ادامه گروه‌های القاعده و داع،ش با تفسیر خاص خود از اسلام لطمات جبران‌ناپذیری بر جوامع اسلامی وارد کرده‌اند و اثرات مخربی بر جای گذاشته‌اند. افکاری چون جاهلیت جوامع اسلامی باعث شد گروهای تکفیری و به‌اصطلاح خود، سلفی جهادی شکل بگیرد که دست به چپاول اموال و ناموس مسلمانان می‌زنند و خون مسلمانان را با اندک بهانه‌ای مباح می‌دانند. این گروه برای جاهلیت احکامی مترتب کردند که جز ضرر و زیان چیز دیگری در پی نداشته است و نه‌تنها به پیش‌برد اهداف اسلام کمکی نکرده، بلکه باعث افول و انزجار جوامع دیگر از دین اسلام شده است. دشمنان نیز از این فرصت به نفع خویش استفاده کرده‌اند و با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی، اسلام را دینی خشونت‌طلب و خون‌ریز معرفی کرده‌اند.

هدف از این مقاله بررسی سیر تطور مفهوم «جاهلیت» در سلفیه جهادی و آثار این واژه در جامعه اسلامی است. هرچند درباره افکار این گروه مطالبی نگاشته شده، اما به‌ صورت مبسوط درباره این واژه تحقیقی صورت نگرفته است. لذا نیاز است در این زمینه به بررسی جاهلیت در سه دوره زمانی (قبل از القاعده، القاعده، داعش) و نیز آثار آن در جامعه اسلامی بپردازیم.
مفهوم جاهلیت

جاهلیت از ماده جهل، نقیض علم[1] است و اسم منسوب[2] به معنای منتسب به جهل است. این واژه ریشه قرآنی دارد و استعمال آن به صدر اسلام برمی‌گردد. در آیه 50 سوره مائده آمده است: )أَفَحُکمَ اَلْجاهِلِیةِ یبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّهِ حُکماً لِقَوْمٍ یوقِنُونَ(؛ «پس آیا داوری جاهلیت را می‌طلبند؟! و برای قومی که یقین دارند، چه کسی در داوری بهتر از خدا است؟». در سه آیه دیگر[3] نیز به این واژه اشاره ‌شده است. ذیل همین آیه، مفسران به نکات مهمی اشاره کرده‌اند، از جمله اینکه منظور از حکم جاهلیت، حکم به آیین یهود است؛[4] در بعضی تفاسیر، حکم جاهلیت همان احکامی است که مخالف کتاب خدا و حکم کتاب خدا است،[5] و حکم خداوند همان حکم به قرآن است.[6] سید قطب در کتاب تفسیر خود، جاهلیت و حکم به جاهلیت را در برابر ایمان و اسلام و جامعه‌ای که در آن حکم به جاهلیت شود جامعه جاهلی در مقابل جامعه اسلامی قرار داده است.[7] محمد قطب نیز جاهلیت در این آیه را به همین معنا می‌گیرد و تفسیر می‌کند.[8]

به نظر می‌رسد همه این معانی از باب تطبیق مصداق با مفهوم است؛ یعنی مواردی که در کتب تفسیری و در جاهای دیگر بیان ‌شده مصادیقی از جاهلیت است نه اینکه مفهوم جاهلیت باشد. زیرا جاهلیت معنای واحدی دارد که همان فقدان علم است، همان‌گونه که در معنای لغوی آن بیان شد و این فقدان علم در هر جایی مصداق خاص خود را دارد.
مفهوم جاهلیت قرن بیستم؛ جاهلیت نوین

بنا به دیدگاه گروه سلفیه جهادی، جاهلیت عبارت است از حالت نفسانی و کیفیت روانی که از پیروی و هدایت الهی سرباز می‌زند و حکومت خدا را در مسائل زندگی به رسمیت نمی‌شناسد. طبق دیدگاه این گروه، جاهلیت در مقابل توحید و احکام دین و حاکمیت خدا قرار می‌گیرد؛ یعنی در جامعه‌ای که در آن جاهلیت است احکام و دستورهای خدا و یکتاپرستی جایی ندارد. از دید سلفیه جهادی، جاهلیت قبل از اسلام و جاهلیت کنونی (نوین) همه در ماهیت و مفهوم یکی است و فقط در مصداق و کیفیت و برخی از ویژگی‌ها با هم تفاوت دارند نه در ماهیت.[9]

در نگاه سلفیه جهادی، جاهلیت به سه دوره مهم تقسیم می‌شود:
الف. جاهلیت نخستین

این جاهلیت خود مصادیقی دارد:

۱. جاهلیت عرب قبل از اسلام: این قسم از جاهلیت به معنای دوره‌ای پیش از اسلام است که در مقابل علم و فرهنگ قرار می‌گیرد. از مصادیق این نوع جاهلیت وحشی‌گری و جنگ‌های خانمان‌سوز قبل از اسلام در اروپا است.[10] در سوره احزاب آیه 33 به این نوع جاهلیت اشاره ‌شده است.[11]
۲. جاهلیت یونان باستان (جاهلیت قدیم): در این قسم جاهلیت، دشمنی بشر با خدایان خیالی و بهای بیش ‌از اندازه به عقل دادن از مصادیق این جاهلیت است. از نظر جاهلیت یونان، بشر از راه غصب و دزدی، آتش معرفت را از چنگ خدایان بیرون می‌آورد تا در پرتو دزدی پی به اسرار آفرینش و زندگانی ببرد و از این راه خود را در صف خدایان وارد کند.[12]
۳. جاهلیت رومِ قدیم (جاهلیت قدیم): جاهلیت روم جاهلیت ماده و جاهلیت حواس است. مهم‌ترین انحرافات جاهلیت روم، ایمان محکم این جاهلیت به ماده است و بی‌اعتنایی آن به روح انسانی. لذت درندگی و قتل از ثمرات این نوع جاهلیت است.[13]

ب. جاهلیت قرون ‌وسطا

طغیان کلیسا و گسترش فساد آن در صومعه‌ها و دیرها و خرید و فروش جهنم و بهشت و تقسیم برات‌های مغفرت و غفران، از جمله مشخصه‌ها و ویژگی‌های منحصر به‌ فرد این قسم از اقسام جاهلیت است.[14]
ج. جاهلیت نوین

این قسم جاهلیت در قرن نوزدهم و بیستم میلادی شکل‌ گرفته است که به نظر محمد قطب جاهلیت کنونی ترکیبی از جاهلیت قدیم (یونان و روم) و جاهلیت قرون ‌وسطا است.[15] معنایی که سلفیه جهادی برای این قسم از جاهلیت مطرح کرده‌اند همان معنایی است که برای اقسام دیگر جاهلیت ذکر ‌شده است.[16] جاهلیت نوین هم خلاصه‌ای از همه این جاهلیت‌ها است، به ‌اضافه یک‌ رشته انحرافات جدید که در این عصر پیدا شده است.[17] طبق این دیدگاه و برداشت از جاهلیت، این مفهوم در مقابل علم و فرهنگ قرار نمی‌گیرد. پیشرفت سریع و بی‌نظیر علمی است که در این راه یکی از بارزترین وسایل انحراف مردم از خدا شده است، خودخواهی و مغرورشدن به علم و پیشرفت مادی خویش و پیدایش این تصور غلط که انسان قرن بیستم از خدا بی‌نیاز است، عنان‌گسیختگی زنان، خودباختگی فرهنگی، از ویژگی‌های این جاهلیت است.[18]

در جمع‌بندی مفهوم جاهلیت، باید گفت واژه «جاهلیت» به ‌طور عام در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وجود داشته است و مردم قبل از اسلام و جوامع آن زمان به این واژه متصف بودند. استعمال این واژه در زمان‌ها و دوره‌های مختلف با ماهیت واحد اما با شکل مختلف ظهور کرده است؛ اما ورود این واژه در عصر مدرن با بار معنایی خاص خود، نتیجه اندیشه ابوالاعلی مودودی[19] و شاگردش ابوالحسن ندوی[20] است. آن‌ها اندیشه‌های غربی و کمونیستی را، ولو اینکه در درون جوامع اسلامی باشد، جاهلی نامیدند.[21]
بررسی مفهوم جاهلیت در گروه‌های سلفیه جهادی

با توجه به اینکه استفاده از مفهوم جاهلیت در گروه‌های سلفیه جهادی به‌ مرور زمان فرق کرده است لذا لازم است این واژه را در ادوار زمانی مختلف بررسی و نقد کنیم تا روشن شود مصادیق جاهلیت در دوره‌های زمانی مختلف چه تغییری کرده است. با تتبع در نوشته‌های رهبران این گروه، جاهلیت در سه دوره زمانی مصادیق متغیری داشته که در ادامه به آن اشاره می‌شود.
الف. جاهلیت از نگاه گروه‌های جهادی قبل از القاعده

قبل از تشکیل القاعده گروه‌های سلفی جهادی مختلفی، به دست افراد رادیکالی که تحت تأثیر مفهوم جاهلیت بودند، تشکیل شد. در ذیل به بررسی تأثیر مفهوم جاهلیت در افکار رادیکالی این گروه‌ها می‌پردازیم.
حزب التحریر یا آکادمی ارتش با رهبری صالح سریه[22]

این گروه به رهبری صالح سریه تمام جوامع اسلامی کنونی را جاهلی دانسته است. نزد این گروه، خودنمایی زنان و مردان، رقص، توهین به دین، انجام‌ندادن فرایض به‌ صورت علنی، وجود خمر و زنا و قمار به ‌صورت علنی، و وجود دیگر رذایل از مصادیق این جاهلیت است. البته او قائل به جهل و کفر افراد نیست و فقط حکومت‌ها را به جهل و کفر متهم می‌کند.[23]

به نظر رهبران این گروه، دولت نه‌تنها حمایتی برای مبارزه با جاهلیت نمی‌کرد، بلکه با مسلمانانی که قصد مقابله با جاهلیت داشتند مواجه می‌شد و از فعالیت آن‌ها جلوگیری می‌‌کرد. لذا این گروه درصدد بودند با به دست آوردن حکومت و تشکیل دولت اسلامی با جاهلیت مبارزه کنند.[24]
گروه التکفیر و الهجره به رهبری شکری احمد مصطفی[25]

این گروه در دهه هفتاد میلادی با رهبری علی اسماعیل و شکری احمد مصطفی (از جوانان اخوان‌المسملین) شکل گرفت. آن‌ها تحت تأثیر افکار سید قطب برای رهایی از جامعه جاهلی، در گوشه‌هایی از شهر قاهره، اسکندریه و جیزه، واحدهای مسکونی برای اعضای خود اجاره کرده بودند و در آنجا زندگی می‌کردند و در سال 1973 به کوه‌ها و غارها مهاجرت کردند. در نظر این گروه، تمام کسانی که تابع این گروه نبودند کافر محسوب می‌شدند. تمام عصرها بعد از قرن چهارم قمری عصرهای جاهلیت شناخته می‌شد. هجرت از جامعه جاهلی مهم‌ترین عنصر در قاموس این گروه شناخته می‌شد که برای رهایی از جامعه جاهلی تدارک دیده ‌شده بود؛ عنصری که به‌خوبی در کلام سید قطب به‌ عنوان یکی از مفاهیم ظهور و بروز دارد.[26]

گروه مذکور دوران کنونی را شبیه دوران پیامبر می‌داند و شکری مصطفی به‌ عنوان رهبر این گروه خود را شبیه پیامبری می‌دانست که باید مردم را نجات دهد. شکری مصطفی دوران خود را دوران جاهلی می‌داند که او می‌خواهد با کمک گروه خود جامعه را از جاهلیت به‌ سوی اسلام هدایت کند. او مؤسسات و لشکر و دیگر تشکیلات را جاهلی و غیراسلامی و دارای فسق و فجور می‌داند.[27]
گروه الجهاد به رهبری محمد عبدالسلام فرج[28]

این گروه نیز در دهه هفتاد پا به عرصه وجود گذاشت و با کمترین افراد شروع به کار کرد. رشد این گروه زمانی بود که در مدارس و دانشگاه‌ها شهرت یافت. تشکیلات منسجم از ویژگی‌های آن بود. از جمله افراد شاخص در این گروه محمد عبدالسلام فرج، صاحب کتاب الفریضة الغائبة، است. می‌توان به ‌عنوان مهم‌ترین مرام‌نامه این گروه آثار ابن‌تیمیه و سید قطب را نام برد.[29]

بنا به گفته عبدالسلام فرج، پس از سال 1924 که خلافت اسلامی از بین رفت، جامعه دوباره به جاهلیت بازگشت. او علت این بازگشت را از بین رفتن احکام اسلام و جایگزین‌شدن احکام غیراسلامی اعلام می‌کند. درنتیجه این تغییر، جامعه کنونی مسلمانان تبدیل به دارالکفر شده است. او در ادامه حاکمان سرزمین‌های اسلامی را به دلیل حکم به جاهلی‌کردن، محکوم‌ به ارتداد و کفر می‌کند.[30] متهم‌کردن جامعه به جاهلیت باعث ترور انور سادات، رئیس‌جمهور مصر، و 9 عملیات خشونت‌بار دیگر به منظور مبارزه با حکومت جاهلی آن زمان شد.[31]
گروه افغان‌العرب با رهبری عبدالله عزام[32]

عبدالله عزام، به ‌عنوان یکی از برجسته‌ترین رهبران سلفیه جهادی، در دوره دوم به مسئله جاهلیت و فرو رفتن جامعه در گرداب مشکلات اشاره می‌کند و به ‌عنوان نمونه بارز به جوامع غربی می‌پردازد.[33] او به سخنانی از دانشمندان غربی و آمریکایی، که اعتراف به سقوط جامعه خود و دوری از مسائل انسانی دارند، اشاره می‌کند.[34] به نظر او، جامعه کنونی غوطه‌ور در ضلالت و جاهلیت است.[35] راه برون‌رفت از این مشکل، چیزی جز اسلام و جاری‌کردن برنامه‌های اسلام نیست. نباید از تأثر افکار عبدالله از افکار و اندیشه‌های سید قطب، به‌ عنوان پدر معنوی سلفیه جهادی، غافل شد خصوصاً وقتی دیده می‌شود که عزام در تحلیل و تبیین اندیشه‌های سید کتاب می‌نویسد.[36]

در نظر او، حکمی که به ‌واسطه بشر وضع می‌شود مصداق حکم جاهلیت و تحت آیه )أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ( قرار می‌گیرد.[37] و هر کسی که چنین حکمی کند کافر، و از دایره اسلام خارج است.[38] او همچنین در تعریفی جوامع جاهلی را جوامعی می‌داند که حکم غیرخدا در آن اجرا شود.[39] گردن‌نهادن به احکام قومیت همچون قوم ایرانی و کردی (که مصداق جاهلیت است)، شخص را در زمره کفار قرار می‌دهد و درنتیجه آن تمام احکام شخص کافر بر روی آن شخص پیاده می‌شود.[40] به عقیده او، باید حکومت اسلامی را بر روی زمین برقرار کنیم تا در زیر سایه آن بتوان با جامعه جاهلی مبارزه کرد.[41]

به‌ طور کلی، در این دوره زمانی از سلفیه جهادی (دوره قبل از تشکیل القاعده) می‌توان چنین گفت که به نظر رهبران این دوره، احکامی که در جوامع جاهلی اجرا می‌شود همه برخلاف احکام الهی است. زیرا آن جامعه یا به‌ طور کامل در کفر و جاهلیت فرو رفته، مانند جوامع غربی و یهودی و مسیحی که باید گفت این جامعه ممحض در جاهلیت است یا فقط پوسته‌ای اسلامی دارد و خبری از اجرای احکام اسلامی در آن نیست که درنتیجه باز آن جامعه، جامعه جاهلی است؛ یعنی به ‌جای اجرای فرمان‌های اسلام دست به دامن احکام جاهلی و غیراسلامی شدند؛ زیرا نمی‌تواند بعضی از احکام، اسلامی و بعضی دیگر جاهلی باشد. در اندیشه رهبران این گروه‌ها جامعه جاهلی قابل‌جمع‌شدن با احکام اسلامی نیست. در جامعه جاهلی، قانون‌گذار بشر است که با دست خود قوانینی را به وجود آورده و آن را جایگزین احکام الهی کرده است. تشریع و تحلیل محرمات، تبعیت از حاکم جور، قانون‌گذاری به شیوه غربی‌ها، بدحجابی و بی‌حجابی در جوامع همه از احکام جاهلی است که باید با آن مبارزه شود.[42]

همان‌طور که مشاهده می‌شود، در این دوره بیشتر تمرکز رهبران این گروه‌ها، بر سران حکومت‌های اسلامی بود و به فکر براندازی آن‌ها بودند. هرچند در پاره‌ای از موارد پا را فراتر گذاشته، به حکومت‌های غربی و آمریکا نیز به‌ عنوان مصداق جاهلیت اشاره کردند.
ب. جاهلیت از نگاه گروه جهادی القاعده

گروه القاعده ابتدا با داعیه جهاد برای دفاع از سرزمین‌های اسلامی در افغانستان به دست عبدالله عزام و اسامه بن‌لادن[43] تشکیل شد. هدف این گروه مبارزه با دول غربی و بیگانه‌ای اعلان ‌شده بود که وارد خاک کشورهای مسلمان (در آن زمان افغانستان) شده بودند. این گروه با پیوستن ایمن الظواهری و زرقاوی و جذب نیروی بیشتر قدرت بیشتری یافت. هدف این گروه تشکیل حکومت اسلامی و مبارزه با دول غربی و حاکمان کشورهای اسلامی و گستراندن اسلام به تمام جهان بود.[44] دامنه فعالیت‌های این گروه به دیگر کشورهای اسلامی از جمله یمن، سودان و برخی دیگر از کشورهای آفریقایی نیز کشانده شده است. این گروه که خود را سلفیه جهادی می‌نامد به عملیات نظامی علیه نظامیان و غیرنظامیان دست می‌زند و هنوز به فعالیت خود ادامه می‌دهد. برخی فعالیت‌های تروریستی گروه القاعده عبارت است از: بمب‌گذاری در هتل عدن در سال 1992، بمب‌گذاری در مرکز تجاری جهانی، کشتن نوزده سرباز آمریکایی و ده‌ها عملیات خرابکارانه دیگر.[45]

بن‌لادن، به ‌عنوان یکی از مهم‌ترین رهبران القاعده، در نامه خود به فهد بن عبدالعزیز حکم به غیر ما انزل الله را از مصادیق حکم به جاهلیت می‌داند.[46] همچنین، او حاکمان جامعه اسلامی کنونی را جاهل می‌خواند و آن‌ها را متهم به کفر و ارتداد می‌کند.[47] او فرقی بین حاکمان کشورهای اسلامی و حاکمان کشورهای غربی و آمریکا نمی‌گذارد و هر دو را به علت مانع از اجراشدن احکام اسلامی به کفر منتسب می‌کند.[48] به همین علت، جهاد نه‌تنها علیه کفار بلکه علیه مرتدان و حاکمان جامعه اسلامی نیز واجب است.[49] او تمام افراد جامعه را به جهاد علیه کفار دعوت می‌کند. بن‌لادن در این‌ باره به کلامی از سید قطب استشهاد می‌کند که او می‌نویسد جاهلیت با اسلام به‌هیچ‌وجه در یک مسیر قرار نمی‌گیرد و با هم جمع نمی‌شود، جاهلیت چه در صدر اسلام و چه در زمان کنونی و چه در زمان آینده فرقی با هم نمی‌کند.[50] بن‌لادن کفر و جهالت را به رؤسای دولت‌ها نسبت می‌دهد.[51] به نظر او، پارلمان، دین جاهلیت در مقابل دین اسلام است. بدین معنا که مجلس در مقابل خداوند و قوانین خداوند مشغول به قانون‌گذاری است و در کار خداوند دخالت می‌کند.

با دقت در کلام بن‌لادن به این نتیجه می‌رسیم که مصداق جاهلیت، سران حکومت‌های اسلامی هستند که با آمریکا همکاری می‌کنند و نیز کشورهای غربی و آمریکا. او سعی دارد مردم را تحریک به جهاد برای مبارزه با سران حکومت‌های اسلامی کند؛ خصوصاً مبارزه با نظام طاغوت، یعنی آمریکا و غربی‌هایی که در کشورهای اسلامی مستقر شدند. لذا در دو مرحله مواضع و دشمنی خود را با آمریکا اعلام می‌کند؛ در مرحله اول، روی سخن او با نظامیان اروپایی و آمریکایی است که در افغانستان مستقر هستند و در مرحله دوم روی سخن او با تمام آمریکایی‌ها در هر منطقه از جهان است که به آن‌ها اعلام جنگ می‌کند. از شواهدی که نشان می‌دهد دشمن او و مصداق جاهلیت در نظر او آمریکا است، انفجارهایی است که او علیه آمریکا سامان‌دهی کرد، از جمله این موارد انفجار بمب در مقابل سفارت آمریکا در کشور افغانستان است.[52]

ابو عبدالرحمن ایمن الظواهری،[53] از دیگر رهبران این گروه، اجرای احکام اسلامی در جامعه را شرط لازم برای تبدیل جامعه به دارالاسلام می‌داند و فرق بین جامعه جاهلیت و جامعه اسلامی را در همین می‌داند.[54] در جامعه‌ای که قانون بشریت به ‌جای قانون الهی حاکم شود و بشریت برای جامعه تصمیم بگیرد و قانون‌گذاری کند، آن جامعه، جامعه‌ای جاهلی می‌شود.[55] در نظر او، کشورهای اسلامی بلاد کفر هستند، زیرا احکام اسلامی در آن پیاده نمی‌شود[56] و علت اجرانشدن احکام اسلامی در کشورهای به‌ظاهر اسلامی حکام کافر آن هستند. لذا باید برای عزل این حکام جهاد کرد و این جهاد بر همه واجب است.[57] تکیه ‌بر سخنان سید قطب در کلام ایمن الظواهری به‌خوبی مشهود است، با این تفاوت که سید تمام جامعه را جامعه جاهلی می‌داند، اما ایمن الظواهری فقط حکومت را متهم به جهالت می‌کند.[58] او در نامه‌ها و کتب مختلف خود به این مسئله اشاره دارد.[59]

از دیگر رهبران این دوره ابومصعب سوری[60] است. او دهه هشتاد میلادی را دهه مبارزه با جاهلیت می‌داند که به پیروی از سید قطب برای از بین‌بردن جاهلیت مجاهدت می‌کردند.[61] به نظر او، هر کس مشارکت بشر را در حکم خداوند تجویز کند به بیراهه رفته است و در واقع اجرای قوانین بشری به‌ جای قانون اسلام و حکومت اسلامی را از طرح‌های جاهلیت می‌داند.[62] در جای دیگری به کلام سید قطب استشهاد می‌کند که مجتمع اسلامی تشکلی غیر از تشکل جوامع جاهلی دارد که این مجتمع متشکل از نیروها و گروه‌ها است که در مقابل جاهلیت مجاهدت می‌کند.[63] او عقیده دارد جوامع اسلامی دوباره به جاهلیت برگشتند. لذا برای رهایی از این جاهلیت باید سلاح به دست گرفت و با آن جنگید.[64]

از دیگر رهبران برجسته این دوره ابومحمد مقدسی[65] است. او نیز مثل دیگر هم‌کیشان خود جامعه کنونی را فرورفته در جاهلیتی همچون جاهلیت دوران پیامبر، بلکه بدتر از آن، می‌داند. به نظر او، عقاید، آداب ‌و رسوم، حتی بعضی از علوم همچون فلسفه، جاهلیت است. او می‌نویسد باید بر این جامعه جاهلی چیره شویم.[66] در نظر او، جهاد با کفار و حاکمان مرتد جامعه اسلامی واجب است.[67] در اندیشه مقدسی دعوت و جهاد مکمل یکدیگرند و هر یک مسئولیتی را در اعمال توحید به دوش دارند.[68]

ابوقتاده فلسطینی،[69] به‌ عنوان دیگر رهبر القاعده، با استشهاد به کلامی از سید قطب جامعه کنونی را جامعه جاهلی نوین می‌داند که مزین به نیرنگ و دورویی است که درنتیجه آن حقیقت در پشت آن پنهان مانده است.[70] در نظر ابوقتاده، اهل اسلام نسبت به دین اسلام جاهل‌اند.[71] او با این عقیده که اکنون امت اسلام در شرک و جهل فرو رفته است، وظیفه گروه سلفیه جهادی را نجات کامل دین اسلام از جهالت و شرک و بازگرداندن آن به همان دوران پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه می‌داند.[72] دشمن به نظر او یهود و سران حکومت‌های اسلامی هستند.[73] او در پاسخ به این پرسش که «چرا جهاد واجب است؟» می‌نویسد: «جهاد برای مبارزه با جاهلیتی است که جامعه به آن مبتلا شده است».[74]

با توجه به گفته‌های رهبران این گروه، مصداق بارز جاهلیت در این دوره، آمریکا و جوامع غربی است. درنتیجه باید برای رهایی از این جاهلیت مبارزه کرد. زیرا این کشورها وارد خاک‌های جوامع اسلامی‌ شده بودند. لذا رهبران این گروه، آمریکا و کشورهای غربی متجاوز به خاک افغانستان را جامعه جاهلیت نامیدند و جوانان کشورهای اسلامی را به مبارزه با آن‌ها دعوت کردند.
ج. جاهلیت از نگاه گروه جهادی داعش[75]

از دیگر گروه‌هایی که تحت تأثیر افکار سید قطب و محمد بن عبدالوهاب پا به عرصه ظهور گذاشت و باز به با این ادعا که می‌خواهد اسلام و حاکمیت اسلامی را زنده و با جاهلیت مبارزه کند گروه تروریستی داعش است که اکنون بیشترین فعالیت تروریستی خود را بر روی دو کشور مسلمان سوریه و عراق تمرکز داده است. این گروه با بی‌رحمی هرچه‌ تمام‌تر و به نام اسلام و مبارزه با کفر و جاهلیت در حال کشتار مردم مسلمان این دو کشور است و به‌ جای قتال با بیگانگان و کفار، دشمن خود را مسلمانان دانسته، با بی‌رحمی هرچه ‌تمام‌تر به قتل‌عام آن‌ها و چپاول ناموس و مال و به یغما بردن ثروت این کشورها می‌پردازد.[76]

یکی از مهم‌ترین رهبران این دوره ابومصعب زرقاوی[77] است. زرقاوی نیز همچون سید قطب جوامع را فرورفته در جاهلیت می‌داند. جاهلیتی که او معنا می‌کند مانند جاهلیتی است که سید معنا می‌کند؛ یعنی عبودیت غیرخدا به ‌جای عبودیت خداوند و تشریع احکامی که به دست خود، آن را جعل کرده‌اند. در نظر او، جاهلیت به سه دوره اول، وسطا و جاهلیت کنونی (نوین) تقسیم می‌شود. در جاهلیت کنونی تشریع به دست بشر صورت می‌گیرد و حلال خدا حرام و حرام خدا حلال می‌شود.[78] او متولیان حکومت در کشورهای اسلامی را متهم به ‌حکم‌کردن به ‌حکم جاهلیت می‌کند،[79] و علت غوطه‌ورشدن مردم کشورهای اسلامی در جهل و دوری از احکام را همین حکام می‌داند. دعوت به مبارزه با طاغوت و شرک به ‌وسیله جهاد از راهکارهای او است.[80] وی رافضه را متهم به ناآگاهی از اسلام و احکام اسلام می‌کند و آن‌ها را بی‌خبر از دنیای اسلام می‌داند و در این ‌باره خواستار اتحاد علمای اهل سنت در مقابله با روافض است.[81] او روافض را دشمن اصلی خود معرفی می‌کند و برای اسلام، آنان را بدتر از آمریکا می‌داند.[82] به نظر می‌رسد استفاده او از مفهوم جاهلیت برای بخشی از جامعه اسلامی یعنی شیعه است.

در این دوره (عصر داعش) مصداق بارز جامعه جاهلی، شیعه و شیعیان و هر فردی از اهل سنت است که با شیعه هم‌نوا باشد.
آثار جاهلیت بر جوامع اسلامی

پس از بررسی جاهلیت و بار معنایی آن، باید دید آثاری که این واژه بر جوامع اسلامی گذاشته چه بوده است. در ذیل به اهم این آثار اشاره می‌شود:
الف. گسترش جریان‌های تکفیری

در قرن بیستم و بیست‌ویکم، با تکیه‌ بر مفهوم جاهلیت و عَلَم‌کردن آن و داعیه مبارزه با آن، هر روز بر تعداد این گروه‌های تروریستی در سراسر جهان، خصوصاً در کشورهای اسلامی، افزوده می‌شود. جا دارد در اینجا به برخی از مهم‌ترین این گروه‌ها در این سه دوره زمانی اشاره شود:

۱. گروه جماعت المسلمین (تکفیر و هجرت).[83]
۲. گروه جماعت اسلامیه در مصر (جماعة الجهاد).[84]
۳. گروه تروریستی القاعده (القاعده افغانستان، القاعده عراق و …).[85]
۴. گروه تروریستی داعش.[86]

این‌ها فقط بخشی از ده‌ها گروه سلفیه جهادی است که به نام اسلام و مبارزه با جاهلیت در کشورهای اسلامی برای نابودی اسلام و مسلمانان به وجود آمدند و فعالیت می‌کنند.
ب. اسلام‌هراسی در غرب

گروه‌های سلفی جهادی با تکیه ‌بر مفهوم جاهلیت و برای مبارزه با آن، دست به اقدامات خشونت‌باری زدند که به ‌جای پیش‌برد و رسوخ اسلام در قلب مردم جهان باعث ترس و هراس جوامع بشری خصوصاً کسانی شدند که با اسلام حقیقی یعنی جوامع غربی آشنایی چندانی نداشتند. صهیونیست جهانی پس از به وجود آمدن گروه‌های سلفی جهادی که به اسم اسلام دست به کشتار فجیعانه مردم و مسلمانان می‌زدند از این فرصت به‌خوبی برای تخریب اسلام و اسلام‌هراسی استفاده کردند.

رسانه‌ها، احزاب سیاسی و برخی از اندیشمندان سیاسی غرب با تکیه ‌بر خشونت منشعب‌شده از مفاهیمی همچون جاهلیت، نقش اساسی در گسترش اسلام‌هراسی و درنهایت اسلام‌ستیزی در این قاره داشته‌اند. لذا دیده می‌شود جوی نامناسب برای اسلام و برخی از ساکنان مسلمان در جوامع اروپایی به وجود آمده است.[87]

ادوارد سعید، در مقدمه کتاب خود، اسلام و رسانه‌ها، در سال 1996، سیمای جهان اسلام را در رسانه‌های غربی در دوران پس از جنگ سرد، با شاخصه‌های ذیل معرفی می‌کند: متحدان دارالاسلام، دین تروریستی، تشنگان خون، خطر برای غرب و سوءاستفاده از زنان. یکی از جدیدترین نمونه مطالعات درباره چگونگی تصویر اسلام در رسانه‌های آلمانی، پژوهشی است به نام «چهره خشن و تضادگرایی اسلام» در شبکه‌های تلویزیونی ARD و ZDF آلمان به مدیریت کی حافظ صورت می‌گیرد که بیش از 80 درصد برنامه‌های او درباره اسلام، بار منفی اسلام‌هراسی دارد و طبق ارزیابی به‌عمل‌آمده، در 24 درصد از آن، از مسئله گروه‌های تکفیری استفاده ‌شده است.[88]

در فرانسه، حزب جبهه ملی، توانست با ایجاد هراس از حضور مسلمانان و ارتباط‌دادن آنان با تروریسم، جایگاه سیاسی درخور توجهی در فرانسه در سال‌های گذشته کسب کند.[89] اوج این اسلام‌هراسی از یازدهم سپتامبر 2001 در جریان حمله القاعده به برج‌های دوقلو به اسم مبارزه با جاهلیت اتفاق افتاد که بعد از آن مسئولان مختلف بلوک غرب اقدام به توهین به اسلام و وارونه نشان‌دادن آن در سخنرانی‌ها و مقالات خود کردند.[90]

به‌جرئت می‌توان گفت بیشترین عامل مؤثر در اسلام‌هراسی برگرفته از همین گروه‌های سلفیه جهادی است که با تکیه ‌بر مفاهیم غلطی چون جاهلیت جوامع و … به اعمال خشونت‌بار و متحجرانه و ضدبشریت دست زدند و بهانه‌ای به دست دشمنان برای هراساندن جهانیان از اسلام دادند.
ج. جنگ مذهبی و تفرقه

گاه دیده می‌شود که گروه‌های سلفیه جهادی، به اسم مبارزه با جاهلیت و دشمنان اسلام، اهل سنت را برای مبارزه با دیگر طوایف مسلمانان از جمله شیعه فرا می‌خوانند و از آن‌ها برای مقابله با خطر شیعه تقاضای اتحاد دارند که درنتیجه به اهداف دشمن، که همان جنگ مذهبی است، کمک بیشتری کنند. در این ‌بین جوانان خام و مغرور و جاهل به حقیقت مسئله به دام آنان می‌افتند و در واقع به برادرکشیِ مد نظر استکبار اقدام می‌کنند. ترور شخصیت‌های مذهبی علوی و شیعی در سوریه به دست گروه‌های سلفی جهادی، راه را برای رودررو قراردادن اهل سنت و شیعه و درنتیجه آن تبدیل جنگ سیاسی به جنگ مذهبی مهیا می‌کند.[91] تخریب اماکن مذهبی شیعه و توهین به مقدسات شیعه به دست گروه داعش و نشان‌ندادن واکنش شایسته از سوی علمای اهل سنت باعث دامن‌زدن به این مسئله خواهد شد.[92]
د. برداشت سوء از مفاهیم اسلامی

۱. تکفیر

واژه «تکفیر» از واژه‌هایی است که صبغه اسلامی دارد و در قرآن نیز به ‌کار رفته است. گروه سلفیه جهادی با استفاده از این مفهوم به اعمال خلاف انسانیت و رویه اسلام دست زدند و می‌زنند. به نظر این گروه، احزاب و کسانی که در این احزاب عضو هستند و تمام تشکیلات آن کافرند؛ زیرا روش آن‌ها برخلاف اسلام و احکام اسلام و مطابق با جاهلیت است. همچنین، تمام کسانی که به احکام اسلام اعتراض دارند کافرند و هر قانونی که با قانون اسلام مخالف باشد کفر محسوب می‌شود.[93] در نظر این گروه، اسلام برای مبارزه با جهل و کفر آمده است. لذا هر کس به مظاهر جاهلیت و کفر چنگ زند کافر است.[94]

۱. جهاد

در نگاه این گروه، جهاد ابزاری است برای از بین بردن جاهلیت و برقرارکردن حکومتی اسلامی و جامعه اسلامی. این گروه جهاد را بر هر مرد و زن مسلمانی واجب می‌داند.[95] گروه «سلفیه جهاد»، با برداشت سلیقه‌ای از مفهوم جهاد، به منظور مقابله با جاهلیت، دست به کشتار مسلمانان و دیگر اقشار مردم از هر فرقه و مذهبی بدون هیچ‌گونه جرمی و بدون هیچ‌گونه دادگاهی زده است و درنتیجه آن باعث به تاراج‌رفتن جان و مال و ناموس و کشتار زنان و کودکان، و آواره‌شدن میلیون‌ها انسان بی‌گناه شده‌اند. البته باید گفت اعمال این گروه قتال است نه جهاد؛ زیرا جهاد علیه دشمن و کفار است، اما این گروه بیشتر با مسلمانان جنگ دارند تا با کفار. لذا این گروه مشغول به قتال و کشتار مسلمانان است.[96]

۱. هجرت و کناره‌گیری از جامعه جاهلی

تفکر هجرت، که از دیگر مفاهیم اسلامی است و به دوران پیامبر و هجرت ایشان از مکه برمی‌گردد، یکی دیگر از مفاهیمی است که از آن برداشت سوء شد. برای نمونه، گروه شکری مصطفی با تکیه ‌بر این واژه و جاهلی‌دانستن جامعه و هجرت به واحدهای مسکونی در کنار شهر، شروع به جذب نیرو کرد. او در ادامه با تبلیغات جذاب و دروغین خود جوانان پسر و دختر را جمع کرد و حتی آن‌ها را بدون اجازه پدر و مادر و به‌دور از خانواده به ازدواج یکدیگر درآورد.[97]

هجرت و گوشه‌گیری از جامعه تفکری است که این گروه از مهم‌ترین رهبر معنوی خود، یعنی سید قطب، گرفته است؛ تفکری که با قیاسی اشتباه میان دوران سید قطب با دوران پیامبر صورت گرفته است. او عقیده داشت پیامبر در زمان ضعف از جامعه جاهلی کناره گرفت و پس از تشکیل جامعه اسلامی به جنگ جامعه جاهلی آمد، درنتیجه در این دوران نیز باید از جامعه جاهلی فاصله گرفت و پس از تشکیل و تقویت جامعه اسلامی برای مبارزه به ‌سوی جامعه جاهلی آمد.[98]
ه. ویرانی‌های سرزمینی و عقب‌افتادگی علمی و اقتصادی

اولین شرط پیشرفت جامعه، وجود امنیت و آرامش است. اگر در جامعه و کشوری امنیت برقرار نباشد نه‌تنها سرمایه‌گذاران خارجی در آن کشور سرمایه‌گذاری نمی‌کنند بلکه سرمایه‌گذاران داخلی نیز به دلیل نداشتن امنیت جانی و مالی آن سرزمین را ترک می‌کنند. مهم‌تر از آن، سرمایه واقعی آن جامعه، که متفکران و دانشمندان عرصه‌های مختلف است، از آن جامعه به دیگر جوامع که دارای آسایش‌اند کوچ خواهند کرد تا بتوانند نبوغ فکری و دانش خود را به عرصه ظهور برسانند. اکنون ‌که جوامع اسلامی به بلای خانمان‌سوز مبتلا شده است و دیگر جای امنی برای هیچ طیفی از افراد مذکور وجود ندارد چگونه می‌توان توقع پیشرفت جوامع اسلامی را داشت. علاوه بر این، بمب‌گذاری در ساختمان‌های اداری، زیربناهای تجاری و راهبردی، که ساخت هر کدام از آن‌ها نیاز به زمان مدید و بودجه‌های کلان دارد، از دیگر آثار مخرب این گروه‌ها است.
نتیجه

گروه‌های سلفیه جهادی، در دوره‌های مختلف، از واژه «جاهلیت»، که ریشه قرآنی هم دارد، برای اهداف خود که مبارزه با کفر و حکام کافر و ایجاد حکومت اسلامی و اعتلای اسلام بود، استفاده کردند. در دوره اول، جوامع اسلامی، به پیروی از سید قطب جاهلی شناخته شد و رهبران این دوره برای رهایی از جامعه جاهلی، هجرت و جهاد را به ‌عنوان دو عامل مهم پیشنهاد کردند. هرچند در عمل هیچ منفعتی برای دنیای اسلام نداشت. در دوره دوم، مصداق جاهلیت آمریکا و کشورهای هم‌پیمان با آمریکا شناخته شد که جهاد با آنان را در پیش گرفتند که باز هیچ منفعتی برای اسلام و مسلمانان نداشت و در دوره سوم مصداق بارز جاهلیت شیعیان شناخته شدند و راه مبارزه با آن‌ها نیز جهاد معرفی شد. این‌ها همه برای اعتلای اسلام و مسلمانان است! هرچند آنچه در عمل دید شد و می‌شود عکس این مطلب است؛ یعنی نه‌تنها اعتلا و پیشرفت اسلام را نمی‌بینیم بلکه جهان اسلام در اثر حملات گروه‌های سلفیه جهادی به انحطاط رفته است. سوءبرداشت از این واژه در جهان اسلام آثاری چون افزایش تعداد گروه‌های تکفیری با هدف رسیدن به اغراض شیطانی خود، اسلام‌هراسی که دشمن از دیرزمان به دنبال آن بود، کشیده‌شدن جوامع اسلامی به سمت جنگ‌های مذهبی، از بین رفتن فرصت‌ها و صدمات و لطمات جبران‌ناپذیر به مال، ناموس و جان مردم است که هیچ انسان آزادمنشی نمی‌توان به‌راحتی غم و اندوه آن را فراموش کند.

منابع

۱. قرآن کریم.
۲. ابراهیم نژاد، محمد، داعش؛ دولت اسلامی عراق و شام، قم: دار الاعلام لمدرسة اهل ‌البیت، چاپ اول، 1393.
۳. ابن ابی زمنین، تفسیر القرآن العزیز، قاهره: الفاروق، چاپ اول، 1423.
۴. ابن جبر، مجاهد، تفسیر مجاهد، مصر: دار الفکر الاسلامی، چاپ اول، 1410.
۵. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1404.
۶. ابوقتاده فلسطینی، «عندما تکفّر القری»، ص2، برگرفته از: tawhed.ws
۷. استرآبادی، رکن‌الدین، شرح الرضی علی الشافیه، بی‌جا: الثقافة الدینیة، چاپ اول، 1425.
۸. اسماعیلی، حمیدرضا، القاعده از پندار تا پدیدار، تهران: مؤسسه اندیشه‌سازان نور، چاپ دوم، 1390.
۹. امیرخانی، علی، «ابوالاعلی مودودی و جریان نوسلفی‌گری»، مجله معرفت کلامی، س1، ش3، 1389.
۱۰. أیمن الظواهری، الحصاد المر؛ الاخوان المسلمین فی ستین عاماً، مرکز الفجر، tawhed.ws.
۱۱. برگن، پیتر ال.، اسامه بن لادن، ترجمه: عباس‌قلی عباسی‌فرد، تهران، چاپ اول، 1390.
۱۲. بن لادن، اسامه، النزاع بین حکام آل سعود والمسلمین والسبیل إلی حله، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws.
۱۳. بن‌لادن، اسامه بن محمد، الأرشیف الجامع لکلمات و خطابات اسامه بن محمد بن‌لادن، چاپ اول، 7 جمادی الأولی 1427، tawhed.ws.
۱۴. بن‌لادن، اسامه بن محمد، الرسالة الرابعة إلی أهل العراق خاصة و المسلمین عامة: بشائر النصر، وتذکیر بالحقائق والأحکام، ورسالة إلی أمة الاسلام، وبیعة أبو مصعب الزرقاوی أمیراً للقاعدة فی بلاد الرافدین، 15 ذوالقعدة 1425، tawhed.ws.
۱۵. بن‌لادن، اسامه بن محمد، الرسالة السادسة إلی الأمة الاسلامیة: التحریض والحث علی الجهاد، 12 ذوالقعدة 1424، tawhed.ws.
۱۶. پوراسماعیلی، نجمیه، مرکز مطالعات بین‌المللی صلح، 1390، «peace-ipsc.org».
۱۷. تحت نظارت ایمن الظواهری، الحوار مع الطواغیت مقبرة الدعوة والدعاة، من مطبوعات جماعة الجهاد، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا.
۱۸. ثعلبی، أحمد بن محمّد، الکشف والبیان عن تفسیر القرآن، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ اوّل، 1422.
۱۹. الجهنی، مانع بن حماد، الموسوعة المیسرة فی الادیان والمذاهب والاحزاب المعاصرة، ریاض، چاپ پنجم، 1424.
۲۰. الحوار مع الشیخ أبی مصعب الزرقاوی، مؤسسة الفرقان، tawhed.ws.
۲۱. رازی، ابن ابی حاتم، تفسیر القران العظیم، عربستان سعودی: مکتبة نزار مصطفی الباز، الطبعة الثالثة، 1419.
۲۲. رفعت، سید احمد، النبی المسلح الرافضون (1)، عربستان: ریاض الرئیس، چاپ اول، 1991.
۲۳. رفیعی، محمد طاهر، «تأثیر تفکر جهادی «عبدالله عزّام» در گسترش خشونت‌های القاعده»، در: مجموعه مقالات کنگره جهانی جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، ج1، قم: دار الاعلام لمدرسة اهل‌البیت (ع)، چاپ: یکم، 1393.
۲۴. زرقاوی، أبو مصعب، «من معانی استشهاد الشیخ أبو مصعب الزرقاوی»، عطیة الله، tawhed.ws.
۲۵. زرقاوی، أبو مصعب، کلمات مضیئه، بی‌جا، بی‌نا، الطبعة الاولی، 1427، tawhed.ws.
۲۶. الظواهری، ایمن، اعزاز رایة الاسلام … رسالة فی تأکید تلازم الحاکمیة والتوحید، بی‌جا: مؤسسة السحاب، tawhed.ws.
۲۷. عدالت‌نژاد، سعید، «سلفیان تکفیری چه کسانی هستند و چه عقایدی دارند؟»، در: http://www.khabaronline.ir/detail/295703/culture/religion
۲۸. عزام، عبدالله، الاسلام والمستقبل البشریه (اسلام و آینده بشریت)، ترجمه: محمدابراهیم کیانی، بی‌جا: بی‌تا، در: agheedeh.com.
۲۹. عزام، عبدالله، الأسئلة والأجوبة الجهادیة، بی‌جا: بی‌تا، در tawhed.ws.
۳۰. عزام، عبدالله، السیرة الذاتیة، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws.
۳۱. عزام، عبدالله، العقیدة وأثرها فی بناء الجیل، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws.
۳۲. عزام، عبدالله، القومیة العربیة، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws.
۳۳. عزام، عبدالله، عملاق الفکر الاسلامی (سید قطب)، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws.
۳۴. عمر بن عبدالحکیم (ابومصعب سوری)، الثورة الاسلامیة الجهادیة فی سوریا، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws.
۳۵. عمر بن عبدالحکیم (ابومصعب سوری)، اهل السنة فی الشام فی مواجهة النصیریة والصلیبیة والیهود، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws
۳۶. عمر بن محمود (ابوقتاده فلسطینی)، احسن الحدیث، بی‌جا، بی‌تا، در: tawhed.ws.
۳۷. عمر بن محمود (ابوقتاده فلسطینی)، الجهاد والاجتهاد، در: tawhed.ws.
۳۸. عمر بن محمود (ابوقتاده فلسطینی)، حکم الاعداد العسکری، بی‌جا، بی‌تا، در: tawhed.ws.
۳۹. عمر بن محمود (ابوقتاده فلسطینی)، لماذا الجهاد؟، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws.
۴۰. فرج، عبدالسلام، الجهاد الفریضة الغائبة، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws.
۴۱. قاسمی، مصطفی، آشنایی با کشورهای جهان اسلام؛ مصر، تهران: مؤسسه اندیشه‌سازان نور، چاپ اول، 1392.
۴۲. قاعود ابراهیم، الاخوان المسلمون فی دائرة‌ المعارف الحقیقة الغائبة، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws.
۴۳. قطب، سید، فی ظلال القرآن، بیروت – القاهره: دار الشروق، الطبعة السابع عشر، 1412.
۴۴. قطب، سید، معالم فی الطریق (نشانه‌های راه)، ترجمه: محمود محمودی، تهران: نشر احسان، چاپ دوم، 1390.
۴۵. قطب، محمد، جاهلیت قرن بیستم، ترجمه: محمدعلی عابدی، بی‌جا: بی‌تا، در: aqeedeh.com.
۴۶. الکتاب الجامع لکلمات ورسائل الشیخ أیمن المفرغة، الطبعة الاولی، 1431/2010، در: tawhed.ws.
۴۷. کریسچن ساینس مانیتور (هیئت سردبیری)، «پیش‌گیری از جنگ مذهبی در خاورمیانه»، مترجم: داود حیدری، آمریکا، تاریخ نشر 6/1/2014، برگرفته از سایت: foreignmedia.farhang.gov.ir
۴۸. مقدسی، أبو محمد عاصم، عداد القادة الفوارس بهجر فساد المدارس، بی‌جا: بی‌تا، در: tawhed.ws.
۴۹. مقدسی، ابو محمد، وقفات مع ثمرات الجهاد، در: tawhed.ws.
۵۰. مقدسی، ابو محمد، هذه عقیدتنا، در: tawhed.ws.
۵۱. مودودی، ابوالاعلی، اسلام و جاهلیت، ترجمه: عبیدالله اسد، بی‌جا: بی‌تا، در:

www.agheedeh.com.

۱. مودودی، ابوالاعلی، تئوری اخلاق اسلامی، در: aqeedeh.com.
۲. مودودی، ابوالاعلی، حجاب، ترجمه: نعمت‌الله شهرستانی، تهران: نشر احسان، چاپ سوم، 1389.
۳. ندوی، علی أبو الحسن، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، مصر: الایمان، المنصورة، بی تا.
۴. هاشمی، حمید، «تحلیلی بر گفتمان اسلام‌هراسی غرب و بیداری جهان اسلام در مقابل آن؛ گفتمان بیم و بیداری»، در: پگاه حوزه، ش270، 1388.

[1]. احمد ابن فارس، معجم مقائیس اللغة، ج1، ص498.

[2]. رکن الدین استرآبادی، شرح الرضی علی شافیه ابن حاجب، ج1، ص370-372.

[3]. سوره آل‌عمران، آیه 154؛ سوره احزاب، آیه 33؛ سوره فتح، آیه 26.

[4]. أحمد بن محمّد ثعلبی، الکشف والبیان عن تفسیر القرآن، ج4، ص73؛ مجاهد ابن جبر، تفسیر مجاهد، ص310.

[5]. ابن ابی زمنین، تفسیر القرآن العزیز، ج2، ص32.

[6]. ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القرآن العظیم، ج4، ص1154.

[7]. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج2، ص888.

[8]. محمد قطب، جاهلیت قرن بیستم، ص10.

[9]. همان، ص9-13؛ محمد قطب یکی از پدران معنوی این گروه است.

[10]. همان، ص7-14 و 94.

[11]. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج5، ص314-315.

[12]. محمد قطب، جاهلیت قرن بیستم، ص41.

[13]. همان، ص46-48.

[14]. همان، ص49-53 و 97.

[15]. همان، ص36 و 41-42.

[16]. همان، ص71.

[17]. محمد قطب، جاهلیت قرن بیستم، ص53.

[18]. همان، ص97-98.

[19]. ابوالاعلی مودودی، اسلام و جاهلیت، ص11-12.

[20]. أبوالحسن ندوی، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ص229 و 233-234 و 241.

[21]. ابوالاعلی مودودی، اسلام و جاهلیت، ص11-12؛ ندوی، ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین، ص229 و 233-234 و 241.

[22]. برای شناخت صالح سریه، نک.: مصطفی قاسمی، آشنایی با کشورهای جهان اسلام؛ مصر، ص203-208.

[23]. سید احمد رفعت، النبی المسلح (1)، (وثیقه رسالة الایمان نوشته صالح سریه)، ص39 و 41.

[24]. مصطفی قاسمی، آشنایی با کشورهای جهان اسلام؛ مصر، ص203-208.

[25]. برای آشنایی با شکری احمد مصطفی، نک.: همان، ص195-203.

[26]. مانع بن حماد الجهنی، الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب و الاحزاب المعاصرة، ج2، ص335-336.

[27]. همان (اعترافات و اقوال شکری مصطفی)، ص91-93.

[28]. برای آشنایی با محمد عبدالسلام فرج، نک.: النبی المسلح (2): الثائرون، ص81-82، به نقل از مقاله سعید عدالت‌نژاد، «سلفیان تکفیری چه کسانی هستند و چه عقایدی دارند؟»، در:

http://www.khabaronline.ir/detail/295703/culture/religion

[29]. مانع بن حماد الجهنی، الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب و الاحزاب المعاصرة، ج2، ص348-354.

[30]. محمد عبدالسلام فرج، الجهاد الفریضة الغائبة، ص4-6.

[31]. سید احمد رفعت، النبی المسلح (2): الثائرون، ص81-82.

[32]. برای آشنایی با عبدالله عزام، نک.: السیرة الذاتیة للشیخ عبد الله عزام.

[33]. عبدالله عزام، الاسلام و المستقبل البشریه (اسلام و آینده بشریت)، ص7.

[34]. همان، ص13-19.

[35]. همان، ص4.

[36]. همو، عملاق الفکر الاسلامی (الشهید سید قطب).

[37]. همو، العقیدة وأثرها فی بناء الجیل، ص82.

[38]. همان، ص97.

[39]. همو، القومیة العربیة، ص44.

[40]. همان، ص46.

[41]. همو، الأسئلة والأجوبة الجهادیة، ص15.

[42]. ابوالاعلی مودودی، اسلام و جاهلیت، ص7-30؛ همو، تئوری اخلاق اسلامی، ص7-11؛ همو، حجاب، ترجمه: نعمت‌الله شهرستانی، ص121 و 123 و 183. سید قطب، معالم فی الطریق (نشانه‌های راه)، ترجمه: محمود محمودی، ص55-67 و 201-221؛ علی امیرخانی، «ابوالاعلی مودودی و جریان نوسلفی»، در: مجله معرفت کلامی، ش3، ص147.

[43]. برای آشنایی با اسامه بن لادن، نک.: پیتر ال. برگن، اسامه بن لادن، ترجمه: عباس‌قلی عباسی‌فرد، ص27.

[44]. محمد طاهر رفیعی، «تأثیر تفکر جهادی «عبدالله عزّام» در گسترش خشونت‌های القاعده»، در: مجموعه مقالات کنگره جهانی جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، ج1، ص27-29.

[45]. حمیدرضا اسماعیلی، القاعده از پندار تا پدیدار، ص73.

[46]. اسامه بن لادن، نامه به فهد بن عبدالعزیز، ص3، برگرفته از: www.alaqideh.ws.

[47]. همو، الأرشیف الجامع لکلمات و خطابات، نامه اول، ص92، در: www.tawhed.ws.

[48]. همو، النزاع بین حکام آل سعود والمسلمین والسبیل إلی حله، ص12، در: www.tawhed.ws.

[49]. همان، ص87.

[50]. اسامه بن لادن، الرسالة السادسة إلی الأمة الاسلامیة: (التحریض و الحث علی الجهاد) تاریخ نامه: 12 ذوالقعدة 1424، در: www.tawhed.ws.

[51]. همو، الرسالة الرابعة إلی أهل العراق خاصة و المسلمین عامة: (بشائر النصر، وتذکیر بالحقائق والأحکام، ورسالة إلی أمة الاسلام، وبیعة أبو مصعب الزرقاوی أمیراً للقاعدة فی بلاد الرافدین)، ص275، در: www.tawhed.ws.

[52]. بی‌نام، التعریف بالشیخ اسامه، ص19-21.

[53]. برای آشنایی با ایمن، نک.: صفحه سی.ان.ان. به آدرس: http://edition.cnn.com.

[54]. ابو عبدالرحمن ایمن الظواهری، اعزاز رایة الاسلام، ص13، www.tawhed.ws.

[55]. همان، ص16-17.

[56]. ایمن الظواهری، الحصاد المر الاخوان المسلمین فی ستین عامًا، ص28، www.tawhed.ws.

[57]. تحت نظارت ایمن الظواهری، الحوار مع الطواغیت مقبرة الدعوة والدعاة – از مطبوعات جماعة الجهاد، ص4-8، www.tawhed.ws.

[58]. همان، ص31.

[59]. نک.: الکتاب الجامع لکلمات ورسائل الشیخ أیمن الظواهری.

[60]. برای آشنایی با ابومصعب سوری نک.: مرکز رزیز قندهار، تعریف الشیخ المجاهد ابومصعب سوری، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[61]. ابومصعب سوری، الثورة الاسلامیة الجهادیة فی سوریا، ص58، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[62]. همان، ص85-86؛ همو، اهل السنة فی الشام فی مواجهة النصیریة والصلیبیة والیهود، ص25.

[63]. همان، ص228.

[64]. همان، ص265.

[65]. او به عنوان یکی از رهبران فکری سلفیه جهادی در دوره‌های القاعده و داعش است.

[66]. أبو محمد عاصم مقدسی، عداد القادة الفوارس بهجر فساد المدارس، ص29-30، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[67]. همو، هذه عقیدتنا، ص34-35، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[68]. همو، وقفات مع ثمرات الجهاد، ص90، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[69]. او یکی از رهبران القاعده است.

[70]. ابوقتاده فلسطینی، احسن الحدیث، ص2، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[71]. همو، عندما تکفّر القری، ص2، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[72]. همو، الجهاد والاجتهاد، ص120، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[73]. همو، حکم الاعداد العسکری، ص1، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[74]. همو، لماذا الجهاد، ص8، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[75]. برای آشنایی کامل با این گروه نک.: محمد ابراهیم‌نژاد، داعش؛ دولت اسلامی عراق و شام.

[76]. نک.: همان.

[77]. برای شناخت ابومصعب زرقاوی، نک.: همان، ص17- 19.

[78]. ابومصعب زرقاوی، کلمات مضئیه، ص7، www.tawhed.ws.

[79]. همان، ص21.

۱. همان، ص505.

[81]. ابومصعب زرقاوی، «من معانی استشهاد الشیخ أبومصعب الزرقاوی»، عطیة الله، ص15، برگرفته از:

www.tawhed.ws

۱. همو، «الحوار مع الشیخ أبی مصعب الزرقاوی»، ص12-14-19، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[83]. مانع بن حماد الجهنی، الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب و الاحزاب المعاصرة، ج2، ص335-336.

[84]. همان، ج2، ص348-354.

[85]. حمیدرضا اسماعیلی، القاعده از پندار تا پدیدار، ص73.

[86]. نک.: محمد ابراهیم‌نژاد، داعش (دولت اسلامی عراق و شام).

[87]. نجمیه پوراسماعیلی، مرکز بین‌المللی مطالعات صلح، در: www.peace-ipsc.org.

[88]. همان.

[89]. همان.

[90]. پایگاه «رحماء»، www.rohama.org؛ حمید هاشمی، «تحلیلی بر گفتمان اسلام‌هراسی غرب و بیداری جهان اسلام در مقابل آن/گفتمان بیم و بیداری»، در: پگاه حوزه، ش270، ص26.

[91]. حسن هانی‌زاده، «جنگ مذهبی در انتظار خاورمیانه»، در: www.khabaronline.ir.

[92]. کریسچن ساینس مانیتور (هیئت سردبیری)، «پیش‌گیری از جنگ مذهبی در خاورمیانه» (6 ژوئیه 2014)، در: www.foreignmedia.farhang.gov.ir

[93]. ابومصعب سوری، الثورة الاسلامیة الجهادیة فی سوریا، ص85-86؛ ابومصعب سوری، اهل السنة فی الشام فی مواجهة النصیریة و الصلیبیة و الیهود، ص25.

[94]. ابوقتاده فلسطینی، حکم الاعداد العسکری، ص1، برگرفته از: www.tawhed.ws.

[95]. سید احمد رفعت، النبی المسلح (1) (صالح سریه)، ص42.

[96]. مانع بن حماد الجهنی، الموسوعة المیسرة فی الادیان والمذاهب والاحزاب المعاصرة، ج2، ص352.

[97]. قاعود إبراهیم، الاخوان المسلمون فی دائرة الحقیقة الغائبة، ص107.

[98]. سید قطب، معالم فی الطریق، ص68؛ همو، فی ظلال القرآن، ج1، ص563.

منبع: منبع : پژوهشنامه نقد وهابیت سراج منیر شماره 17
نويسنده : رحیم صبور

منبع: وهابیت پژوهی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 3
مطالب مرتبط