جستجو
Close this search box.

تحقيقي پيرامون گزارش­هاي شهادت امامان عليهم السلام

چکيده

بر اساس روايات منابع اماميه، فرجام زندگاني همه امامان معصوم، شهادت است. ميراث حديثي اماميه گاهي از شهادت ائمه عليهم السلام به طور عمومي سخن به ميان آورد و در اين باره تاکيد هر چه تمام دارد و در مواردي هم از شهادت تعدادي از آنان به گونه انفرادي حکايتگري مي کند.

درآمد

شهادت در فرهنگ اسلامي فاخرترين جايگاه را به خود اختصاص داده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: فَوْقَ‏ كُلِ‏ ذِي‏ بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ.

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الكافي، ج 2 ص 348، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

بالاى هر نيكو كارى، يك نيكى است تا اينكه مرد در راه خدا كشته شود و چون در راه خدا كشته شد، بالاتر از آن، نيکي نيست.

ميراث حديثي اماميه فضائل پُر شماري از  اهل بيت پيامبر صلي الله عليه وآله در خود جاي داده است. شهادت در راه خدا، از جمله­ي اين مناقب است. انکار و يا دست کم ترديد برخي در اين باره­، ما را به پيگيري از مدارک اين موضوع برانگيخت. آنچه در پي مي آيد کاوشي از مستندهاي روايي اين مسأله در منابع حديثي اماميه است.

اين روايات در دو طبقه گزارشهاي کلي و اختصاصي شهادت تقديم مي گردد:  

گزارش­هاي کلي شهادت

بخشي از گزارشهاي مربوط به شهادت، کلي است و شامل همه ائمه عليهم السلام مي شود. تبين اين مفهوم از سوي ائمه عليهم السلام در هيئت جمله استثنائيه، حکايت از پافشاري و اصرار پيشوايان دين در اين خصوص دارد. علاوه بر آنکه در برخي از اين روايات، سوگند به اسم جلاله هم مشاهده مي شود که افاده تاکيد هر چه تمام را به همراه دارد.

در اين نوشتار چهار روايت از گزارش­هاي کلي شهادت تقديم مي گردد. روايت اول و دوم را شيخ صدوق رحمة الله عليه منعکس نمود. روايت نخست در سه کتاب «من لا يحضره الفقيه»، «اَمالي» و «عيون اَخبار الرضا عليه السلام» و روايت دوم تنها در کتاب «عيون اَخبار الرضا عليه السلام» از شيخ صدوق رحمة الله عليه وجود دارد. روايت سوم و چهارم هم توسط شاگردش خزاز قمي رحمة الله عليه در کتاب ” كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر ” به ثبت رسيد. هر دو روايت شيخ صدوق رحمة الله عليه توسط امام رضا عليه السلام و دو روايت مرحوم خزاز از امام مجتبي عليه السلام مي باشد. گفتني است روايت نخست داراي سند معتبر و قابل قبول است و اين مي‌تواند نقصان و ضعف سندهاي سه نقل ديگر را جبران کند.

گفتني است؛ مطابق گزارش ابن شهر آشوب رحمة الله عليه، ديدگاه بسياري از عالمان امامي پيرامون شهادت ائمه عليهم السلام، به اين دسته از روايات مستند است. وي مي نويسد:

ذهب كثير من أصحابنا إلى‏ أن‏ الأئمة خرجوا من‏ الدنيا على الشهادة و استدلوا بقول الصادِق عليه السلام:‏ وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ شَهِيدٌ.

ابن شهرآشوب، رشيد الدين أبي عبد الله محمد بن علي السروي المازندراني (متوفاى588هـ)، مناقب آل أبي طالب، ج 2 ص 51، تحقيق: لجنة من أساتذة النجف الأشرف، ناشر: المكتبة والمطبعة الحيدرية، 1376هـ ـ 1956م.

بسياري از عالمان اماميه اعتقاد دارند که ائمه عليهم السلام با شهادت از دنيا رفتند و استدلال آنها در اين باره اين گفتار امام صادق عليه السلام است: به خدا قسم از ما امامان نيست مگر آنکه کشته و شهيد است.

روايت يكم

در اين روايت امام رضا عليه السلام با تاکيد هر چه تمام از شهادت تمامي ائمه عليهم السلام خبر مي دهد. متن روايت در سه کتاب «من لا يحضره الفقيه»، «اَمالي» و «عيون اَخبار الرضا عليه السلام» از شيخ صدوق رحمة الله عليه آمده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الصَّلْتِ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ شَهِيدٌ.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، من لا يحضره الفقيه، ج 2 ص 585، تحقيق: علي اكبر الغفاري، ناشر: جامعه مدرسين حوزه علميه قم.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، الأمالي، ص 120، تحقيق و نشر: قسم الدراسات الاسلامية – مؤسسة البعثة – قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ.

القمي، ابي جعفر الصدوق، محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (متوفاي381هـ)، عيون أخبار الرضا عليه السلام ج 2 ص 287، تحقيق: تصحيح وتعليق وتقديم: الشيخ حسين الأعلمي، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت – لبنان، سال چاپ: 1404 – 1984 م

عبد السلام بن صالح هروى مي گويد: از رضا عليه السلام شنيدم که فرمود: به خدا كسى از ما [امامان] نيست جز آنكه کشته و شهيد است.

بررسي سند

سند اين روايت از اعتبار و اتقان بالايي برخوردار است. راوي اول آن مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ است. وثاقت او بر پايه قرائن ذيل ثابت است:

نخست آنکه: شيخ صدوق رحمة الله عليه روايات فراواني از او در کتابهاي گوناگونش نقل مي کند چنين امري مي تواند نشان از اعتماد و تاييد شيخ صدوق نسبت به او باشد. جمعي از دانشمندان بر اين عقيده­اند اگر راويان ثقه به ويژه افرادي مانند کليني و شيخ صدوق، روايات زيادي از يک راوي نقل کنند، نشان از اعتماد آنها به آن راوي بوده است.

پژوهشي در علم رجال، اکبر ترابي شهر رضايي، ص345.

و عده­اي از عالمان اينگونه افراد را مورد وثوق مي دانند.­ از جمله مرحوم آيت الله بروجردي در يک سخني چنين مي آورد:

الظاهر أنّه يمكن استكشاف وثاقة الراوي من تلاميذه الذين أخذوا الحديث عنه فإذا كان الآخذ مثل الشيخ أو المفيد أو الصدوق أو غيرهم من الأعلام خصوصا مع كثرة الرواية عنه لا يبقى ارتياب في وثاقته أصلا.

ظاهر آن است که وثاقت راوي را مي توان از طريق شاگرداني را که از او حديث اخذ نمودند، به دست آورد. پس زماني که گيرنده حديث مثل شيخ طوسي، شيخ مفيد، شيخ صدوق و امثال اين بزرگان باشند، به ويژه آنکه از آن راوي زياد روايت نقل کنند، شکي در وثاقت آن راوي باقي نمي ماند.

الفاضل اللنكراني، نهاية التقرير في مباحث الصلاة، تقرير بحث البروجردي، ج 3 ص 232، ناشر : مركز فقه الأئمة الأطهار عليهم السّلام

دوم آنکه: علامه حلي رحمة الله عليه در کتاب رجالي خود “خلاصه الاقوال” حکم به وثاقت او نمود. [الحلي الأسدي، جمال الدين أبو منصور الحسن بن يوسف بن المطهر (متوفاى726هـ) خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، ص 251، تحقيق: فضيلة الشيخ جواد القيومي، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى، 1417هـ.].

سوم آنکه: سيد بن طاووس رحمة الله عليه وثاقت او را مورد اتفاق مي داند. آيت الله خويي در اين باره مي گويد: ادعى ابن طاووس في فلاح السائل عند ذكر الرواية عن الصادق عليه السلام “أنه ما أحب الله من عصاه”  الاتفاق على وثاقته فالنتيجة أن الرجل لا ينبغي التوقف في وثاقته.

الموسوي الخوئي، السيد أبو القاسم (متوفاى1411هـ)، معجم رجال الحديث ج 18 ص 300، الطبعة الخامسة، 1413هـ ـ 1992م

سيد بن طاووس در کتاب فلاح السائل آنگاه که روايت امام صادق عليه السلام “أنه ما أحب الله من عصاه” را آورد، ادعاي اتفاق بر وثاقت مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ، نمود. بنا بر اين شايسته نيست در وثاقت او توقف کنيم.

راوي دوم علي بن إبراهيم است. نجاشي درباره او مي گويد: علي بن إبراهيم بن هاشم ثقة في الحديث ثبت معتمد صحيح المذهب.

النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاى450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب‍ رجال النجاشي، ص 260، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.

علي بن ابراهيم انساني مورد وثوق در حديث، مورد اعتماد و داراي مذهبي درست است

سومين نفر در اين سلسله، پدر علي بن ابراهيم [ابراهيم بن هاشم] است. آيت لله خويي رحمة الله عليه در شرح حال او مي نويسد: لا ينبغي الشك في وثاقة إبراهيم بن هاشم ويدل على ذلك عدة أمور: الاول: أنه روى عنه ابنه علي في تفسيره كثيرا وقد التزم في أول كتابه بأن ما يذكره فيه قد انتهى إليه بواسطة الثقات. الثاني:أن السيد ابن طاووس ادعى الاتفاق على وثاقته. الثالث: أنه أول من نشر حديث الكوفيين بقم والقميون قد اعتمدوا على رواياته وفيهم من هو مستصعب في أمر الحديث فلو كان فيه شائبة الغمز لم يكن يتسالم على أخذ الرواية عنه وقبول قوله.

الموسوي الخوئي، السيد أبو القاسم (متوفاى1411هـ)، معجم رجال الحديث ج 1 ص 291، الطبعة الخامسة، 1413هـ ـ 1992م

هيچ ترديدي در وثاقت ابراهيم بن هاشم وجود ندارد به دليل آنکه: اولا: فرزند او (علي بن ابراهيم) در تفسيرش از او روايت کرده است و او ملتزم شده که از افراد مورد وثوق در تفسيرش روايت کند. ثانيا: سيد بن طاووس ادعا کرده که وثاقت ابراهيم بن هاشم اجماعي است. ثالثا: او اولين نفري بوده که احاديث اهل بيت عليهم السلام را در قم آورده  و قمي­ها به روايات او اعتماد داشتند در حالي که در ميان قمي­ها افرادي بودند که در امر حديث سخت گير بودند  و اگر او را مورد اعتماد نمي دانستند اين چنين احاديث او مورد قبول در ميان آنان نبود

آخرين راوي اين حلقه ابوالصلت هروي است. نجاشي او را چنين مي ستايد: عبد السلام بن صالح أبو الصلت الهروي ثقة صحيح الحديث‏.

النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاى450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب‍ رجال النجاشي، ص 245، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.

عبد السلام بن صالح مورد وثوق است و احاديث او درست است

بر پايه آنچه گذشت، روايت نخست علاوه بر سلامت محتوي، از نظر سند هم عاري از هر گونه ايراد است. به همين سبب روايات واپسين که از منظر دانش حديث اين رتبه از اعتبار را دارا نيستند، در تاييد و تقويت اين روايت، مورد بهره­برداري قرار مي گيرند.

 روايت دوم

در اين روايت امام هشتم عليه السلام همين مضمون را در پاسخ از آنان که شهادت امام حسين عليه السلام را انکار نمودند، مطرح مي کند. متن روايت در کتاب «عيون اخبار الرضا عليه السلام» چنين است:

حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ الْقُرَشِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ فِي سَوَادِ الْكُوفَةِ قَوْماً يَزْعُمُونَ أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع لَمْ يُقْتَلْ فَقَالَ … وَ اللَّهِ لَقَدْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ عليه السلام وَ قُتِلَ مَنْ كَانَ خَيْراً مِنَ الْحُسَيْنِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع وَ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُول‏.

القمي، ابي جعفر الصدوق، محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (متوفاي381هـ)، عيون أخبار الرضا عليه السلام ج 1 ص 220، تحقيق: تصحيح وتعليق وتقديم: الشيخ حسين الأعلمي، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت – لبنان، سال چاپ: 1404 – 1984 م

ابو صلت هروى گفت: به امام رضا عليه السلام عرض كردم يا ابن رسول الله در شهر كوفه قومى هستند كه گمان مي كنند حسين بن على كشته نشد فرمود … به خدا قسم حسين عليه السلام كشته شد و كسانى كه بهتر از او بودند چون امير المؤمنين و حسن بن على عليهما السلام كشته شدند و از ما [امامان ]نيست مگر آنكه كشته مي شود.

روايت سوم

مطابق اين گزارش، امام مجتبي عليه السلام، با استناد به سخن رسول خدا صلي الله عليه وآله، امامت را ويژه دوازده نفر از اهل بيت آن حضرت دانسته و فرجام کارشان را شهادت در راه خدا معرفي نمود. متن روايت در کتاب «کفاية الأثر» به قرار ذيل است:

أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْخُزَاعِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى الْجَلُودِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْغَلَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عُتْبَةُ بْنُ الضَّحَّاكِ عَنْ هِشَامِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام رَقِيَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع فَأَرَادَ الْكَلَامَ فَخَنَقَتْهُ الْعَبْرَةُ فقد [فَقَعَدَ] سَاعَةً ثُمَّ قَامَ فَقَالَ … الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَحْسَنَ الْخِلَافَةَ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ و عِنْدَ اللَّهِ نَحْتَسِبُ عَزَاءَنَا فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ … وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ الْأَمْرَ يَمْلِكُهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَفْوَتِهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ أَوْ مَسْمُوم‏ …

الخزاز القمي الرازي، أبي القاسم علي بن محمد بن علي (متوفاي400هـ)، كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر، ص 160 الي162، تحقيق: السيد عبد اللطيف الحسيني الكوه كمري الخوئي، ناشر: انتشارات ـ قم، 140هـ .

امام حسن بعد از شهادت امير مومنان عليهما السلام [پس از سخناني] فرمود: سپاس مخصوص خدائى است كه مقام خلافت را زيبنده ما اهل بيت قرار داد. ثواب مصيبت امير مومنان عليه السلام را از خداى ميخواهيم … همانا جدم حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله به من خبر داد كه مقام امامت و خلافت براى دوازده نفر از اهل بيت و برگزيدگان آن حضرت خواهد بود. هيچ كدام از ما [امامان]نيست مگر اينكه كشته يا مسموم خواهد شد.

روايت چهارم

امام مجتبي عليه السلام يک بار ديگر موضوع به شهادت رسيدن امامان عليهم السلام را در واپسين روزهاي زندگاني­اش مطرح نمود.  متن گزارش در کتاب «کفاية الأثر» به شرح ذيل است:

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ وَهْبَانَ الْبَصْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي دَاوُدُ بْنُ الْهَيْثَمِ بْنِ إِسْحَاقَ النَّحْوِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي جَدِّي إِسْحَاقُ بْنُ الْبُهْلُولِ بْنِ حَسَّانَ قَالَ حَدَّثَنِي طَلْحَةُ بْنُ زَيْدٍ الرَّقِّيُّ عَنِ الزُّبَيْرِ بْنِ عَطَا عَنْ عُمَيْرِ بْنِ هَانِي العيسي [الْعَبْسِيِ‏] عَنْ جُنَادَةَ بْنِ أَبِي أُمَيَّةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عليه السلام فِي مَرَضِهِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ …‏ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ … مَا مِنَّا إِلَّا مَسْمُومٌ‏ أَوْ مَقْتُول.‏

الخزاز القمي الرازي، أبي القاسم علي بن محمد بن علي (متوفاي400هـ)، كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر، ص 226 الي 227، تحقيق: السيد عبد اللطيف الحسيني الكوه كمري الخوئي، ناشر: انتشارات ـ قم، 140هـ .

جناده مي گويد: به هنگام مريضي امام مجتبي عليه السلام، همان مريضي که به شهادت آن حضرت ختم شد، خدمت ايشان رسيدم … امام عليه السلام رو به من کرد و فرمود: از ما [امامان] نيست مگر اينكه كشته يا مسموم خواهد شد.

گزارش­هاي اختصاصي

اينک رواياتي را که به گونه اختصاصي درباره تعدادي از ائمه عليهم السلام سخن به ميان آورده، مورد بررسي قرار مي دهيم. لازم به ذکر است نگارنده بر پايه بررسي هايي که صورت داد، توانست به روايت اختصاصي پيرامون شهادت پنج نفر از معصومان، امير مومنان، امام مجتبي، امام حسين، امام کاظم و امام رضا عليهم السلام دست يابد و درباره ساير معصومان عليهم السلام چيزي در اين خصوص يافت نگرديد. روشن است روايات کلي شهادت که در بخش نخست مورد بررسي قرار گرفت، براي اثبات شهادت ساير معصومان عليهم السلام کافي است همانگونه که از ابن شهر آشوب رحمة الله عليه نقل کرديم، بسياري از عالمان امامي براي اثبات شهادت ائمه عليهم السلام، به همين روايات کلي شهادت استناد نمودند.

همچنين در ميان پنج معصوم ياد شده، شهادت امام علي عليه السلام مورد قبول همگان است و احدي را اختلاف در اين باره نيست. شيخ مفيد مي نويسد:

تواترت الروايات من نعيه عليه السلام نفسه قبل وفاته و الخبر عن الحادث في قتله و أنه يخرج من الدنيا شهيدا بضربة في رأسه.

البغدادي، الشيخ المفيد محمد بن محمد بن النعمان، العكبري ، (متوفاي 413هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 319، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع – بيروت – لبنان، سال چاپ : 1414 – 1993 م

روايات متواتر و فراوان ‏از امام علي عليه السلام رسيده كه آن جناب پيش از شهادتش خبر از كشته شدنش را داد و اينکه بوسيله ضربتى كه بسرش وارد آيد شهيد مي شود.

شهادت امام حسين عليه السلام هم نزد همه اُمت اسلامي، روشن است به همين سبب، به ذکر مستندات آن نياز نداريم. گزارش شهادت امام مجتبي عليه السلام هم متعدد است. در اينجا تنها به يک روايت بسنده مي شود.

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ هَارُونَ الْفَامِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ جَامِعٍ الْحِمْيَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عليه السلام‏ أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام دَخَلَ يَوْماً إِلَى‏ الْحَسَنِ عليه السلام فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ بَكَى فَقَالَ لَهُ مَا يُبْكِيكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَالَ أَبْكِي لِمَا يُصْنَعُ بِكَ فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ عليه السلام إِنَّ الَّذِي يُؤْتَى‏ إِلَيَ‏ سَمٌ‏ يُدَسُ‏ إِلَيَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَكِنْ لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، الأمالي، ص 177، تحقيق و نشر: قسم الدراسات الاسلامية – مؤسسة البعثة – قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ.

امام صادق عليه السلام از پدرانش نقل مي کند: روزي حسين بن على بر امام حسن عليهما السلام وارد شد چون چشمش به او افتاد گريست امام حسن عليه السلام فرمود: چه چيزي موجب گريه­ات شد؟ فرمود: براى آنچه با تو كنند ميگريم فرمود: آنچه به من مي آيد زهريست كه بكامم ريزند و كشته شوم ولى اى ابا عبد اللَّه روزى به مصيبت روز تو [عاشورا] نباشد.

پيرامون شهادت امام کاظم عليه السلام نيز روايات گوناگوني وجود دارد. نمونه اي از آن چنين است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ زعَلِيِّ بْنِ زَكَرِيَّا بِمَدِينَةِ السَّلَامِ‏ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ خَلِيلَانَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ غياث‏ بْنِ أَسِيدٍ عَنْ جَمَاعَةٍ مِنْ مَشَايِخِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ قَالُوا لَمَّا مَضَى خَمْسَ عَشْرَةَ سَنَةً مِنْ مُلْكِ‏ الرَّشِيدِ اسْتُشْهِدَ وَلِيُ‏ اللَّهِ‏ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع مَسْمُوماً سَمَّهُ السِّنْدِيُّ بْنُ شَاهَكَ بِأَمْرِ الرَّشِيدِ …

القمي، ابي جعفر الصدوق، محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (متوفاي381هـ)، عيون أخبار الرضا عليه السلام ج 2 ص 92، تحقيق: تصحيح وتعليق وتقديم: الشيخ حسين الأعلمي، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت – لبنان، سال چاپ: 1404 – 1984 م

غياث ابن اسيد از جماعتى از مشايخ اهل مدينه روايت كرده است كه چون پانزده سال از سلطنت هارون گذشت، موسى بن جعفر عليهما السلام بوسيله زهري که سندى بن شاهك به امر هارون فراهم آورد، به شهادت رسيد.

در ميراث روايي اماميه گزارش­هاي پُر شماري پيرامون شهادت امام رضا عليه السلام بازتاب دارد. شيخ صدوق رحمة الله عليه در گزارشي چنين مي نگارد:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يَاسِرٍ الْخَادِمِ: قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عليه السلام: إِنِّي مَقْتُولٌ‏ بِالسَّمِ‏ ظُلْماً.

القمي، ابي جعفر الصدوق، محمد بن علي بن الحسين بن بابويه (متوفاي381هـ)، عيون أخبار الرضا عليه السلام ج 1 ص 285، تحقيق: تصحيح وتعليق وتقديم: الشيخ حسين الأعلمي، ناشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت – لبنان، سال چاپ: 1404 – 1984 م

از ياسر خادم مروى است كه گفت: امام رضا عليه السلام فرمود: همانا من به وسيله زهر و از روى ستم شهيد مي شوم.

نتيجه کلي:

رهيافت نهايي اين نوشتار، اثبات شهادت تمامي امامان معصوم عليهم السلام بر پايه روايات منابع اماميه است. پاره­اي از اين روايات شهادت دسته جمعي ائمه عليهم السلام را حکايت مي کرد که ديدگاه بسياري از دانشمندان امامي درباره شهادت ائمه عليهم السلام بر اين دسته روايات تکيه دارد و در مواردي شهادت تعداد پنج تن از معصومان را به طور اختصاصي حکايت کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 5
مطالب مرتبط