جستجو
Close this search box.

وحدت و تقريب مذاهب اسلامي در منظومة فكري علامه مصباح يزدي

چكيده

تبيين صحيح مفهوم وحدت مذاهب اسلامي و تعيين شروط و حدود و ثغور آن از ديدگاه دانشمندان مسلمان امري ضروري است. زيرا حفظ اتحاد و انسجام جامعه اسلامي از مسائل بسيار مهم و راهبردي در مواجهه با دشمنان اسلام است و غفلت از اين امر امت اسلام را با چالش مواجه می سازد. علامه مصباح يزدي ،از انديشمندان و متفكران بنام سدة معاصر اماميه است. آثار و تأليفات ايشان در موضوعات گوناگون نمايانگر جايگاه ممتاز علمي و معرفتي او است؛ واكاوي ديدگاه ايشان در مورد وحدت و تقريب مذاهب در تبيين مسئلة ياد شده راهگشا است. رسالت نوشتار حاضر، كاوش مفهوم وحدت و تقريب مذاهب و شاخصه هاي آن را در منظومة فكري آيت الله مصباح يزدي با روش تحليلي توصيفي با تمركز بر آثار مكتوب و سخنراني­ هاي ايشان است.

بر اساس یافته­ های پژوهش، از منظر علامه مصباح یزدی، مراد از ايجاد وحدت، توجه به اشتراكات غير تكويني مرتبط با باورها و نیز اهتمام در زدودن يا كاستن اختلاف­ ها است. وحدت مطلوب بر محور حق بوده و در غیر این صورت فاقد ارزش است. مخاطبان وحدت دو طیف معاند و غیر معاند هستند که وحدت با گروه اول میسور نیست اما وحدت و تقريب با گروه دوم امکان پذیر است. وحدت و تقریب به معنای خودداری کردن از بیان حقایق و اثبات آنها نیست و این عنصر با اشاعه معارف تشیع منافاتی ندارد. وحدت اجتماعي با وحدت و تقريب مذاهب از يك صنف است. تقيه نيز با وحدت در تنافي نيست بلكه همانند وحدت ارزش ذاتي نداشته و اعتبار آن به جهت مصلحتي ثانوي است كه تقيه و وحدت به خاطر آن انجام مي ­پذيرد.

واژگان كليدي: وحدت، تقريب، مصباح يزدي، اختلاف، همگرايي.

مقدمه

وحدت و همگرايي مذاهب اسلامي از مسائلي است كه در حُسن آن اتفاق نظر وجود دارد؛ اما در مصداق شناسي و تعيين گسترة آن اختلاف نظر وجود دارد؛ برداشت‌هاي ناهمگون علمي و شناختي يا اِعمال سليقه در فهم محتواي وحدت، زمينه ساز تفاوت رويكرد افراد جامعه در مواجهه با اين مسئله است. بدين جهت واكاوي علمي اين مهم از نظرگاه انديشمندان و متفكران اسلامي بايسته است. با توجه به جايگاه ويژة علامه محمد تقي مصباح يزدي، و اهتمام ايشان به مسئله وحدت و رويكرد علمي وي به انسجام جامعه اسلامي، كاوش مفهوم وحدت و تقريب مذاهب اسلامي و شرايط و حد و مرز آن در منظومة فكري ايشان، راه را براي درك دقيق اين مسئله هموار می سازد. با وجود تتبع فراوان، مقاله‌اي با مسئلة نوشتار پيش‌رو يافت نشد و در اين زمينه تنها نگاشته‌اي با نام «وحدت در كلام آيت الله مصباح يزدي» به نقل بخش‌هايي از سخنان ايشان در زمينه وحدت پرداخته است؛ بدين جهت پيشينۀ عام نيز در اين زمينه مورد توجه قرار گرفت. مقالة «كاركردهاي اجتماعي وحدت در انديشه امام خميني،بر اساس رويكرد وحدت سياسي» نوشته سيد ابوالحسن نواب و جواد حقير مددي كه در مجلة پژوهش ­هاي اعتقادي كلامي شماره 26 سال 1396 به چاپ رسيده است، به بررسي تطابق كاركردهاي وحدت از منظر امام خميني، با دو نوع انديشة وحدت تقريبي و سياسي پرداخته و معتقد است كاركردهاي مطرح شده از ديدگاه امام خميني با انديشة وحدت سياسي مسلمانان همخواني بيشتري دارد.

نوشتار حاضر با تمركز بر سخنراني‌هاي علامه مصباح یزدی در شرح خطبة فدكيه كه بخش‌هايي از آن در كتابي با عنوان «رساترين دادخواهي و روشنگري» گردآوري شده و ديگر سخنراني­ هاي ايشان به تبيين «وحدت و تقريب مذاهب اسلامي» از ديدگاه آيت الله مصباح يزدي پرداخته است. قابل ذكر است جهت اتقان و رعايت امانت، متن سخنان علامه مصباح یزدی، در پاورقي بيان شده است.

معناي وحدت و مقصود از آن

واژه «وحدت»، از ماده «وحد» است كه به معناي يگانگي (الفراهيدي، العين، ج3، ص281) و ضد كثرت (الخوري الشرتوني، اقرب الموارد، ج2، ص 1432) است. مفهوم كلي وحدت در اصطلاح بر پاية باورداشت علامه مصباح يزدي به معناي كنار گذاشتن اختلاف­ ها است بنابراين درك درست مراد از اين گزاره در سايه فهم صحيح مفهوم اختلاف ميسور است. مقصود از اختلاف نيز ستيز و درگيري نيست بلكه به معناي وجود تفاوت است (https://mesbahyazdi.ir/node/3102) از ديدگاه ايشان چهار نوع اختلاف قابل تصور است:

نخست: اختلاف تكويني بدون ارتباط با اختيار انسان؛ چنين اختلافي مانند اختلاف اشيا در اصل عالم خلقت؛ وجود چنين اختلافي لازمۀ بقاي عالم است (https://mesbahyazdi.ir/node/3102).

دوم: اختلاف تكويني با ارتباط في الجمله با اختيار انسان؛ مانند ميزان برخورداري از مواهب الهي و طبيعي، مثل هوش و قواي بدني؛ كه وجود چنين اختلافاتي نيز ضرورت امتحان در اين عالم است. (https://mesbahyazdi.ir/node/3102).

سوم: اختلاف غير تكويني در امور سليقه‌اي؛ مانند اختلاف در مد لباس، و يا مدل معماري ساختمان­ها در شهر‌هاي گوناگون؛ اين نوع از دوگانگي تا زماني كه حكم ثانويه‌اي بر آن بار نشود، جنبه خاصي ندارد (https://mesbahyazdi.ir/node/3103).

چهارم: اختلاف غير تكويني استوار بر اختيار انسان و مرتبط با باورها، ارزش‌ها؛ اين قسم از اختلاف به عبادت و اطاعت خدا كه انگيزة نهایی از آفرینش است، مربوط می‌شود و رسالت انبيا زدودن اين اختلاف‌ها است(https://mesbahyazdi.ir/node/3102)[1].

از ديدگاه علامه مصباح، از ميان اقسام چهارگانة اختلاف، فرض وحدت درباره سه نوع نخست منتفي است زيرا در نوع نخست اختيار انسان دخيل نيست، در نوع دوم نيز اختيار نقش چنداني ندارد، نوع سوم نيز تنها در اختلاف سليقه خلاصه می شود، بدين جهت هر سه قسم از حيطة بحث خارج هستند و وحدت حقيقي در اين موارد متصور نيست(https://mesbahyazdi.ir/node/3102)[2]. از اين رو تنها نوع چهارم كه اختيار انسان در آن نقش اساسي دارد و در چارچوب باورها و ارزش‌هاي ديني و الهي ديده می شود، محور بحث است و مقصود از وحدت برطرف كردن اين اختلاف­ ها است.

با توجه به آنچه گفته شد مقصود از ايجاد وحدت، توجه به اشتراكاتي است كه با عقايد و رفتارها در ارتباط بوده و براي زدودن يا كاستن اين نوع از اختلاف­ها تلاش  می شود(همان).

ارزش ذاتي نداشتن وحدت

در انديشه اين علامه مصباح، وحدت ارزش ذاتي ندارد بلكه اعتبار آن تابع هدفي است كه وحدت بر اساس آن شكل می گيرد، زيرا اگر باورها و ارزش‌هايي كه در چارچوب وحدت ديده مي شود بر محور حق باشد، آن وحدت مطلوب است و اگر در راه باطل باشد و يا بر اساس آن حق نابود گردد، چنين وحدتي نامطلوب بوده و ارزشي ندارد.( https://mesbahyazdi.ir/node/2480؛ https://mesbahyazdi.ir/node/3104) بنابراين اگر قرار باشد وحدت بر باطل نيز ارزش داشته باشد، اهل بيت(ع) نيز در جامعه‌اي كه طاغوت حكم فرما بود، نبايد مسئله ولايت را مطرح می كردند.(https://mesbahyazdi.ir/node/4342) پس آنچه به عنوان حسن وحدت مطرح مي‌شود، جزو قضاياي مشهورات است، كه مي‌تواند يك قيد خفي داشته‌ باشند. و آن قيد خفي در مسئلة وحدت، وحدت حول محور حق است(https://mesbahyazdi.ir/node/3195 ؛ https://mesbahyazdi.ir/node/3103 )[3]. به عنوان نمونه دعوت انبيا، به عنوان يك حركت وحدت شكن در جامعه بوده است؛ اما اين نوع وحدت‌شكني مبارك است!،همان) يا مقابلة سيد الشهدا% و يارانش در مقابل لشكر 30 هزار نفري و مخالفت اصحاب امير مؤمنان، با سقيفه نيز نوعي وحدت‌شكني مبارك است (https://mesbahyazdi.ir/node/4342)[4] به همين جهت است كه خداي متعال مي‌فرمايد: «واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا»(همان).

از منظر علامه مصباح مقايسة تشكيل حكومت واحد جهاني كه از سوي دشمنان اسلام مطرح مي شود، با انديشة تشيع مبني بر شكل گيري حكومت جهاني بر پايه حق، صحيح نبوده و مغالطه است. زيرا معيار وحدت در تشكيل حكومت جهاني از ديدگاه اين دو دسته متفاوت است، افزون بر اين به باور شيعه، با دست كشيدن از عقايد حق نمی توان به سمت تشكيل تمدن و فرهنگ واحد جهاني حركت نمود.( مصباح يزدي، محمدتقي، نظرية حقوقي اسلام، ج2، ص 292) .

تشكيكي بودن معناي وحدت

در فهم دقيق گسترة وحدت و تقريب مذاهب، توجه به تشكيكي بودن اين مفهوم نقش بسزايي دارد. باورها و ارزش‌هاي مشتركي كه بر اساس حق است بين يك فرد با افراد ديگر يكسان نيست. بنابراين ميزان اشتراك اشخاص در باورها در فزوني و كاستي وحدت مؤثر است يعني هر چه اشتراك كمتر باشد، وحدت تقليل می يابد. بر همين اساس ميزان وحدت ميان مذاهب اسلامي بيش از وحدت مسلمانان با پيروان ديگر اديان است و وحدت شيعيان با يكديگر از وحدت شيعه با اهل سنت فزونتر و وحدت شيعيان پرهيزكار با هم از وحدت آنان با شيعيان ناپرهيزكار بيشتر است. وحدتي كه امام و مقام معظم رهبري نسبت به شيعه با فرقه‌ها، طوایف و اقوام مختلف دارند، ناظر بر همين امر است بدين معنا رفتارها به دشمني نگرايد.( https://mesbahyazdi.ir/node/3195)[5]

موانع وحدت

از منظر علامه مصباح يزدي عوامل بازدارندة وحدت در دو ساحت نمود يافته است؛ نخست: افراد، دوم: موضوع؛

در زمينة افراد، شخص با سه دسته مواجه مي‌شود كه با دوگروه آنها نبايد و با گروه سوم نمي‌توان وحدت نمود، دستة اول دشمنان هستند كه وحدت با آنان صحيح نيست؛ زيرا افرادي كه دشمن هستند نه تنها به دنبال تقريب نبوده بلكه از آنجايي كه اهداف مشترك ندارند، اساس كارشان بر ضربه زدن به جريان مقابل استوار است. در چنين مواردي طرح مسئلة وحدت موجب از بين رفتن توان و تلاش گروه حق، و خنثي شدن نيروهاي هر دو گروه، يا سوء استفادۀ نيروهاي گروه باطل مي‌شود.( https://mesbahyazdi.ir/node/3304) دستة دوم منافقين هستند؛ يعني افرادي كه خود را همسو با مؤمنان نشان داده و در زمان درماندگي داعية وحدت دارند، اما از آنجايي كه مقصودشان از وحدت انقياد در برابر آنها است، تنها زماني رو به وحدت مي‌آوردند كه ضعيف باشند و از گروه حق احساس خطر كنند؛ به همين سبب وحدت با آنان معنا ندارد؛(https://mesbahyazdi.ir/node/5726) زيرا وحدت بايد بر محور حق باشد. گروه سوم، نخبگان بي بصيرت هستند، اين افراد با دو دستة قبل تفاوت دارند زيرا علاوه بر اينكه نمي‌توان با آنها وحدت نمود، گاه خودشان مانع تحقق وحدت صحيح جامعه هستند(https://mesbahyazdi.ir/node/3328). آيت الله مصباح منشأ اختلاف و عدم وحدت مسلمانان صدر اسلام با اهل بيت( را در دوران پسا نبوي بي بصيرتي برخي مسلمانان دانسته است (https://mesbahyazdi.ir/node/3143).[6]

در خصوص موضوعي كه وحدت بر آن ممكن نيست، علامه مصباح بر اين باور است كه وحدت بايد بر مدار موضوعي باشد كه در اثر آن كارهاي خوب ترك نشده و به عقايد صحيح آسيب نزند. زيرا وحدت جنبة ابزاري دارد كه به وسيلة آن بايد حق ترويج شود نه اينكه به خاطر صرف با هم بودن، حق پايمال گردد. چنين كاري با هدف وحدت ناسازگار است(https://mesbahyazdi.ir/node/5640). به عنوان نمونه علما سال‌ها تلاش كردند كه ثابت كنند مقصود از حديث غدير ولايت است، اما اگر كسي به خاطر جلب محبت اهل سنت معناي ولايت را در حديث غدير به دوستي تقليل دهد، اين مخالف مصلحت اصلي وحدت است.( https://mesbahyazdi.ir/node/4342). [7]

آثار مترتب بر وحدت و تقريب مذاهب

علامه مصباح در خصوص آثار و ثمرات وحدت، به دو مورد اشاره نموده كه عبارتند از:

نخست: افزايش مشتركات ميان دو گروه؛ زيرا عنصر وحدت امري سيال است، بدين معنا كه با كاهش يا افزايش مشتركات ميان دو گروه، ميزان وحدت نيز كاسته يا افزوده می شود. بنابراين تبيين معارف و پرهيز از كتمان حقايق در فضاي علمي و عاري از تعصب سبب می گردد تا افرادي كه در اشتباه هستند، از اشتباه خارج شده و در نتيجه مشتركات دو گروه افزون گردد. نمونه آن مسئله خطبه فدكيه و موضع گيري حضرت زهرا (س) است كه بايد در فضايي خارج از تعصب مذهبي مطرح شده و با آشكار نمودن حقايق به افزودن مشتركات كمك نمود(https://mesbahyazdi.ir/node/3102).[8]

اين مسئله نشان مي‌دهد كه از ديدگاه ايشان با استفاده از فرصت‌ها و تبليغ صحيح، شناخت نسبت به طرف مقابل افزايش يافته و امكان مطرح كردن مسائل جديد و رسيدن به ميزان بالاتري از وحدت مطلوب را در پي دارد.

دوم: انتشار كتاب­ها و انديشه شيعي؛ از ديگر آثار مترتب بر وحدت و تقريب مذاهب، منتشر شدن آثار شيعه در ميان ساير مسلمانان جهان است، ايشان دستاورد تشكيل نهادي به نام دار التقريب در زمان آيت الله العظمي بروجردي) را نشر مصادر شيعه در مصر و راه يافتن آنها به مراكز دانشگاهي اهل سنت دانسته است(https://mesbahyazdi.ir/node/3145).

اسباب اختلاف در امت اسلامي

در منظومة فكري علامه مصباح يزدي اسباب اختلاف در امت در دو ساحت داخلي و خارجي وجود دارد، و راه ايجاد وحدت مبارزه و از بين بردن اين عوامل است.

ايشان اسباب اختلاف داخلي را در پنج محور بيان داشته است كه عبارتند از:

الف. كينه و دشمني: توجه به تاريخ امت‌هاي پيشين در اين زمينه راه گشاست زيرا وحدت آنها زماني به تشتت گراييد كه كينه توزي و خصومت در ميان آنان رواج يافت، از اين رو توجه به اين عامل و تلاش در زدودن آن، عاملي وحدت بخش است(https://mesbahyazdi.ir/node/42).

ب. اختلاف هدف: عامل ديگري كه موجب افتراق می گردد، تفاوت در هدف است، زيرا در اين صورت اهداف مشترك متصور نيست و در نتيجه تشتت جايگزين وحدت می گردد، در امت­هاي گذشته از جمله بني اسرائيل نيز همين عامل را در ايجاد تفرقه ميان آنها اثر گذار بوده است(همان).

پ. اختلاف در رهبر و مقتدا: اگر در جامعه حتي اهداف مشترك باشد اما در اختلاف­ها از رهبري واحدي تبعيت نشود، اين اهداف مشترك نه تنها موجب وحدت نمی گردد بلكه چند دستگي را در جامعه به دنبال دارد. اين محور در اسلام به عنوان امامت شناخته می شود.( https://mesbahyazdi.ir/node/3328 ؛ https://mesbahyazdi.ir/node/126)[9]

ت. تكبر و عصبيت: خودبيني و تكبر و عدم توجه به مصلحت عمومي عامل ديگري براي ايجاد اختلاف است، زماني كه در جامعة اسلامي اين مسئله اصلاح شود زمينه براي تكيه بر اشتراك­ها فراهم می گردد و وحدت و تقريب تحقق می يابد( https://mesbahyazdi.ir/node/42).

ج. سركشي و طغيان: گردن كشي عامل ديگري است كه از ديدگاه علامه مصباح موجب تفرقه است، زيرا برتري‌جويي بر اطرافيان براي كسب قدرت و اهدافي شبيه اين، موجب تحريف دين و تفرقه می گردد.

( https://mesbahyazdi.ir/node/126؛  https://mesbahyazdi.ir/node/3102).

موارد یادشده مجموعه­اي از عوامل داخلي است كه موجب تفرقه در ميان امت اسلامي می گردد، اما عوامل ديگري نيز از منظر علامه مصباح) نقش مستقيم در تشتت مسلمانان دارد كه از آنها به عنوان اسباب خارجي ياد می گردد. از ديدگاه ايشان دو سبب در اين زمينه وجود دارد، نخست:‌ تلاش دشمن در ايجاد تفرقه، دوم: طرح شبهه و تضعيف باورهاي ديني؛ شاخصه مهم دشمنان از منظر آيت الله مصباح برتري جويي است بدين جهت در راستاي كسب منافع، ميان جامعه تفرقه ايجاد نموده و امت را از اجتماع بر اهداف مشترك دور می كنند (https://mesbahyazdi.ir/node/6723). البته اين تفرقه‌افكني‌ها گاهي با سوء استفاده از افراد برتري‌جوي داخلي است كه خود اهل فتنه نيستند اما ابزار دست دشمن قرار می گيرند(https://mesbahyazdi.ir/node/126). سبب ديگر طرح شبهه و تضعيف عقايد جامعه و كنار زدن و منزوي كردن افراد فعال در تعميق مسائل ديني و متخصصان است(https://mesbahyazdi.ir/node/6723 )[10]. زيرا وقتي عالمان ديني در جامعه منزوي شدند، روشنگري به كاستي می گرايد و تفرقه و اختلاف جايگزين آن می گردد.

اقسام مخاطبان در بحث وحدت و راهكار تعامل با آنها

براي ايجاد وحدت و تقريب مذاهب جامعه اسلامي، مخاطب شناسي نقش بسزايي دارد، زيرا يكي از اركان اساسي در اين زمينه، آحاد جامعه ديني هستند، از ديگر سو، بررسي نحوه تعامل با آنان نيز امري مهم است؛ در سايۀ شناخت اين دو عرصه تحقق وحدت و تقريب مذاهب ميسور می گردد. در نظرگاه علامه مصباح يزدي در جامعه اسلامي دو نوع مخاطب وجود دارد، نخست معاند، دوم: غير معاند.

معاندها افرادي هستند كه به عمد اختلاف ايجاد مي‌كنند و نمي‌خواهند حق روشن شود. شمار زيادي از سران فرقه‌هاي باطل از اين دسته­اند.( https://mesbahyazdi.ir/node/3103) [11] وحدت با اين افراد عملي نيست. (https://mesbahyazdi.ir/node/3304) به باور علامه مصباح) در مواجهه با اين افراد و پيروان آنها كه به شدت تحت تاثير قرار گرفته و مذهب خويش را حق و مذهب شيعه را باطل دانسته­اند (https://mesbahyazdi.ir/node/3103) ، افزون بر بيان حقانيت مذهب اهل بيت علیهم السلام، بطلان مذاهب باطل را نيز بايد با نرم خويي و دلايل علمي و منطقي اثبات نمود و از درشتي، تعصب بي جا، دشمني و رفتار كينه‌توزانه پرهيز كرد زيرا تنها ثمرة چنين رفتارهايي، رويگرداني افراد از حق و استواري در باطل خويش است.

( https://mesbahyazdi.ir/node/3103 )[12]

گروه دوم كه اكثر جامعه را تشكيل می دهند، اشخاص غيد معاند هستند، كساني كه اگر حق را ببينند، آن را مي‌پذيرند. بخشي از اسباب اختلاف فكري آنان با جريان حق، كوتاهي در تبيين صحيح حقايق است(همان).

 راه كارهاي تحقق وحدت و تقريب مذاهب

چنانچه بيان شد، وحدت با افراد ستيزه جو در عمل ممكن نيست، از اين رو جامعه هدف در وحدت و تقريب مذاهب، افراد و گروه­هاي غير معاند هستند. علامه مصباح يزدي براي وحدت و تقريب با اشخاص و دسته­هاي ياد شده ده راهكار ارائه داده­ است.

  1. تسليم بودن در برابر حق؛ اگر هر دو گروه در مقابل حق تسليم باشند رسيدن به وحدت بسيار آسان خواهد بود (https://mesbahyazdi.ir/node/3102).
  2. جلوگيري نكردن از تحقيق و شناساندن حق با زبان علمي و روشمند؛ البته توجه به اين امر ضروري است كه تحقيق در جهت اثبات حقانيت مذهب شيعه و بطلان ساير مذاهب از وظايف شرعي بوده و با وحدت در تنافي نيست.( https://mesbahyazdi.ir/node/3103)[13]
  3. بيان حقيقت و كنار گذاشتن تعصب و پرهيز از بي ادبي؛(https://mesbahyazdi.ir/node/3104)

  1. تحريك نكردن تعصب طرف مقابل؛ (https://mesbahyazdi.ir/node/3103)در اين مورد در كنار بيان حقايق و ذكر دلايل عقلي و منطقي و شواهد تاريخي، نبايد حساسيت طرف مقابل تحريك شود، در اين صورت بهانه دست مخالف داده نمی شود و كسي كه طالب حقيقت باشد، حق را می پذيرد(همان).
  2. مطرح نكردن مسائل جنجالي در ابتداي بحث؛(https://mesbahyazdi.ir/node/3145
  3. تكيه بر اهداف مشترك؛ (https://mesbahyazdi.ir/node/2480
  4. اثبات مرجعيت علمي اهل بيت ؛ (https://mesbahyazdi.ir/node/3103/)؛[14]
  5. توجه دادن به عوامل وحدت‌زا مانند محبت اهل بيت ؛ (https://mesbahyazdi.ir/node/6469[15]
  6. به رسميت شناختن يكديگر و عدم تكفير به خاطر اختلاف­هاي فقهي و كلامي؛ (https://mesbahyazdi.ir/node/3145)
  7. تحمل آزار طرف مقابل؛ (https://mesbahyazdi.ir/node/5640).[16]

 وحدت اجتماعي

مطلب ديگري كه علامه مصباح يزدي مطرح می كند، وحدت اجتماعي است، ايشان اين بحث را با وحدت و تقريب مذاهب اسلامي از يك صنف می داند و ميان آنها تفاوت قائل نيست؛ البته وحدت اجتماعي بدين معنا نيست كه همگي با يكديگر هم‌نظر باشند(https://mesbahyazdi.ir/node/5152)، بلكه پايه اساسي اين وحدت نيز وجود اشتراك و هدف مشترك است. در ديدگاه علامه مصباح) معيار تحقق وحدت اجتماعي به شرح زير است:

  1. عدالت؛ به اين معنا كه افراد جامعه نگران ظلم از طرف ديگر افراد نباشند. عدالت سبب همدلي و نتيجة آن وحدت اجتماعي است؛(https://mesbahyazdi.ir/node/3128)
  2. نظام ارزشي واحد؛ يعني براي بررسي رفتار‌هاي افراد جامعه قانون واحدي وجود داشته باشد. در غير اين صورت وحدت اجتماعي تحقق نمی يابد؛(همان)
  3. مديريت و رهبري واحد؛ بعد از وجود عدالت عمومي، و نظام ارزشي واحد، مديريت واحدي در اجراي نظام ارزشي بايد وجود داشته باشد.(همان)
  4. دين ملاك وحدت اجتماعي؛ آنچه در وحدت اجتماعي مهم است پيوند قلب­ها است كه اين مسئله در سايه پيروي از دين حاصل می شود مصباح يزدي، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ص 192).
  5. مشورت گرفتن از طرف مقابل؛(https://mesbahyazdi.ir/node/5152) نكته ديگر براي تحقق وحدت اجتماعي وجود يك نوع هم‌فكري است تا افراد پس از ذكر نظرات و دلایل خود، به وحدت اجتماعي دست يابند.
  6. شبكه سازي و ارتباط با ديگران؛ استفاده مناسب از رسانه گوناگون همچون كتاب، منبر و رسانه­هاي ديداري و شنيداري جهت بيان حقايق با زباني علمي و روشمند زمينه ساز شناخت گروه­هاي مختلف نسبت به يكديگر و همگرايي است و در سايه اين شناخت وحدت تحقق می يابد. (https://mesbahyazdi.ir/node/6469)[17].

بنابراين ركن اساسي در وحدت اجتماعي وجود اشتراك و اهداف مشترك است و هيچ‌گاه به معناي تساوي حقوق در تمامي عرصه‌هاي اجتماعي نيست.( مصباح يزدي، نظرية سياسي اسلام، ص 312).

رابطه تقيه و وحدت

بحث ديگري كه علامه مصباح بدان توجه داده، تقيه است. تقيه به دو قسم خوفي و مداراتي تقسيم می گردد، در تقيه خوفي جان يا مال يا  آبرو آنچه به فرد تقيه كننده مربوط می شود، به خطر مي افتد و گاه به خاطر حفظ برادران ايماني و يا حفظ كيان اسلام است.( خميني، الرسائل، ج2، ص 174.)[18] در تقية مداراتي بر خلاف تقية خوفي جان انسان [يا مال و آبرو و …] به خطر نمی افتد بلكه اگر بر اساس مذهب خويش عمل نمايد، مصلحت اجتماعي اسلامي به خطر می افتد و ميان مسلمانان كدورت پيش آمده و روابط به تيرگي می انجامد در اين صورت انسان موظف است بر اساس آن مصلحت اجتماعي عمل نمايد. بنابراين تقيه ارزش ذاتي نداشته و ارزش آن به خاطر مصلحتي است كه در  عمل به حکم ثانوی وجود دارد. با اين وصف اگر تقية مداراتي سبب گردد مكتب اهل بيت از بین برود و به خاطر دفاع نکردن از معارف آن، به تدریج حقیقت تشیع فراموش شود، در این‌جا تقیه معنا ندارد(https://mesbahyazdi.ir/node/3104).[19] آنچه در وحدت و تقريب مذاهب اسلامي موضوعيت دارد، قسم دوم تقيه است. بنابراين محدوده وحدت تا جايي است كه به معارف شيعي خللي وارد نگردد. به عنوان مثال اگر به خاطر حفظ وحدت و تقيه حقايقي همچون شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) كتمان گردد، اين وحدت ارزشي ندارد.

 نتیجه

وحدت و انسجام جامعه اسلامي از مقوله های مؤثر و کارآمد در جامعه اسلامي است که در صورت پايبندي مسلمانان به آن، گسترش آيين حق در تمامي عالم را در پي دارد. از این رو مسئله یکپارچگی و تقریب مذاهب و گستره آن از دیرباز مورد توجه عالمان و متفکران جهان اسلام بوده است. علامه مصباح يزدي از دانشمندان و متفكران معاصر امامیه است که آثار پرشمار وی حکایتگر مرتبه ممتاز علمي ايشان است؛ بر این اساس کاوش دیدگاه ایشان درباره وحدت و تقريب مذاهب اسلامي، شروط آن، موانع وحدت، رابطه تقيه و وحدت و … در اين پژوهش مورد توجه قرار گرفت. از ديدگاه علامه مصباح یزدی) فهم وحدت در گرو درك كردن مفهوم اختلاف است،  و مقصود از وحدت، توجه به اشتراكات مرتبط با باورها و نیز تلاش عالمانه در از بين بردن يا كم نمودن اختلاف­ها است به گونه­اي كه روابط به تخاصم نينجامد، در زمينه مخاطب شناسي وحدت و تقريب با گروه غير معاند امکان پذیر است، وحدت نيز به خودي خود ارزش ذاتي نداشته و در صورتي كه بر محور حق باشد داراي ارزش است. بنابراين وحدت بر باطل مطلوب نيست زيرا موجب فراموشي و از بين رفتن تعاليم حق می گردد از اين رو مقابله با آن، از نوع وحدت شكني مبارك است، حركت انبيا و هر يك از پيشوايان معصوم ع در اين چاچوب تفسير می گردد، وحدت اسلامي با بیان مؤدبانه و عالمانه حقایق تاريخي در تنافي نیست، تقريب مذاهب اسلامي با تبليغ معارف شيعي منافات ندارد. تقية مداراتي نيز با وحدت ناسازگار نبوده بلكه مانند وحدت اعتبار آن به خاطر مصلحت ثانوي است كه براي رسيدن به آن تقيه و وحدت صورت می گيرد.

 منابع

كتاب­ها

مصباح يزدي، محمدتقي، (1396)، نظرية حقوقي اسلام، ششم، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1396.

ـــــــــــــــ، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، دوازدهم، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1397.

ـــــــــــــــ، نظرية سياسي اسلام، هشتم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى)، 1396.

الفراهيدي، خليل بن احمد، العين، تحقيق: مهدي المخزومي/ إبراهيم السامرائي، بيروت، دار ومكتبة الهلال، بي­تا.

خميني، سيد روح الله، الرسائل، تحقيق: مجتبى تهراني،‌ قم،‌ مؤسسه اسماعيليان، 1385ش.

الخوري الشرتوني، سعيد، اقرب الموارد، قم، منشورات مكتبة آية الله العظمي المرعشي النجفي، 1403ق.

نویسنده: محمدجواد حاجی ابوالقاسم دولابی

دانش ­آموخته دکتری رشته مذاهب فقهی از دانشگاه ادیان و مذاهب

[1]. مصباح يزدي، محمدتقي، سخنراني شرح خطبه فدکیه جلسه اول، 1389: وحدت و اختلاف.

[2]. نوع دیگری از اختلافات هم پیش می‌آید که سهم انتخاب و اختیار انسان در آنها بیشتر است. این نوع از اختلافات به هدف نهایی آفرینش که مسأله عبادت و اطاعت خداست مربوط می‌شود. در این‌جا مسأله دین مطرح می‌شود. اختلافاتی که تکوینی و جبری نیست؛ یعنی این طور نیست که کسی که به دنیا می‌آید ابتدائاً با یک دین خاصی جبراً متولد شود. انتخاب یک دین و یک روش به انتخاب و اختیار خود افراد بستگی دارد. این‌جا عوامل زیادی مؤثر است و فرمولهای بسیار پیچیده‌ای وجود دارد. منظور ما از دین یک سلسله باورهایی است که به دنبال آن ارزشهایی مطرح می‌شود و آن ارزشها اعمال و رفتاری را ایجاب می‌کند؛ مقصود از دین، باورها و ارزش‌هاست و رفتارهایی که ناشی از آنها می‌شود. به هر حال این‌جا که پای انتخاب عقاید، ارزشها و احکام و عمل به احکام مطرح می‌شود، اختلافات خیلی زیاد می‌شود و هر روز دامنه‌اش گسترده‌تر می‌شود. … خداست که پیامبران را مبعوث می‌کند تا این اختلافات را رفع کنند.

[3]. حُسن اتحاد و وحدت هم گزاره‌ای از سنخ مشهورات است و به قول ابن‌سینا همان‌گونه که سایر گزاره‌های مشهور می‌توانند قیدی خفی داشته باشند، این گزاره نیز می‌تواند دارای قیدی خفی باشد، و آن اینکه وحدتی مطلوب است که در راه حق باشد؛ ارزش وحدت، ارزشی ذاتی و مطلق نیست. وحدت و اتحادی مطلوب است که بر محور حق باشد.

[4]. بعد از وفات پیامبر(ص) نیز فقط 3 الی 12 نفر مخالف سقیفه بودند، آیا صحیح بود كه آنها نیز با بقیه وحدت می‌كردند؟ در عاشورا نیز تنها 72 نفر مقابل 30 هزار نفری كه ظاهرا مسلمان هم بودند، جنگیدند، آیا آنها نیز باید وحدت می‌كردند؟.

[5]. ما با همه اهل تسنن وحدت خواهیم داشت، اما در مقابل کفار. یعنی اگر میان شیعیان و اهل تسنن تضاد و تزاحمی در مصالح پیش آید، قطعاً ما شیعه‌؛ را مقدم می‌داریم. این مسأله کاملاً عقلایی است … به نظر می‌رسد تأکیداتی که حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری حفظه‌الله نسبت به وحدت ما با فرقه‌ها، طوایف و اقوام مختلف داشته و دارند، بیشتر ناظر به همین امر است که رفتارها به تخاصم نینجامد. یعنی، همین که انسان روابط دوستانه‌اش را حفظ کند تا سبب بدبینی نسبت به تشیع، نظام اسلامی و مسئولان کشور نشود، یک نوع وحدت است؛ البته با بعضی از برادران اهل تسنن می‌توان وحدتی به مراتبْ قوی‌تر از این برقرار کرد.

[6]. اختلاف نظری که بعضی مسلمانانِ صدر اسلام با اهل‌بیت علیهم السلام و پیروانشان یک طرف بودند و اهل سقیفه یک طرف. اهل‌بیت علیهم السلام می‌گفتند: «این کار فتنه است» و آن‌ها می‌گفتند: «این کار مانع فتنه است!» … ما کلام علی و فاطمه سلام الله علیهما را بر کلام دیگران ترجیح می‌دهیم و می‌گوییم: این بزرگواران درست فهمیدند و دیگران اشتباه کردند. اما چگونه انسان می‌تواند در چنین موقعیت‌هایی، واقعیت را درست درک کند و قضاوت صحیحی داشته باشد؟ این همان چیزی است که مقام معظم رهبری نامش را «بصیرت» گذاشتند.

[7]. یكی از رؤسای جمهور معمم كشور برای اینكه عده‌ای خوششان بیاید حدیث غدیر را تحریف كرد تا آرای اهل سنت را جلب كند. این درحالی بود که علما سال‌ها زحمات زیادی كشیدند و خون دل‌ها خوردند تا ثابت كنند از حدیث غدیر، ولایت علی(ع) اثبات می‌شود، اما یك رئیس‌جمهور به سادگی معنای ولایت در این حدیث را به دوستی تقلیل داد.

[8]. وحدت و اختلاف بارها تمایل داشتیم که درباره کلمات حضرت؛ زهرا صلوات‌الله‌علیها صحبت کنیم؛ ولی غالباً این شبهه پیش می‌آمد که طرح کردن سخنان ایشان ممکن است موجب حساسیت برادران اهل سنت و احیاناً عامل اختلاف بیشتر شود؛ ولی بعد از این‌که امسال خطبه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به ثبت رسید و با تیراژ زیاد چاپ و منتشر شد و مراجع عظام تقلید حفظهم‌الله آن‌را تایید و امضا کردند، در مقابل آن سؤال، سؤال دیگری مطرح شد و آن این‌که با وجود انتشار این خطبه در سطح عموم آیا خودداری کردن از شرح و بیان آن توجیه معقولی دارد؟ اصولاً آن وحدتی که مطلوب است چگونه باید تحقق پیدا کند؟ آیا باید بسیاری از حقایق مکتوم بماند و چه بسا بعد از گذشت زمانهایی مورد انکار قرار بگیرد؟ یا این‌که مسائل علمی و تحقیقی، باید دور از تعصبات و به انگیزه استفاده از معارف بیان شود. این حقایق است که نقش اساسی را در حفظ اسلام و اهداف اسلام دارد و باید در محافل علمی مورد تحقیق بی‌طرفانه قرار بگیرد تا زمینه‌ای فراهم شود برای این‌که کسانی که در اشتباه هستند از اشتباه خارج شوند..

[9]. در زندگی اجتماعی مردم خواه ناخواه اختلافاتی پدید می‌آید. با وجود ایمان و عمل به وظایف فردی و توصیه به خیر و حق، باز هم ممکن است در مواردی اختلاف پیش آید؛ لذا باید یک محوری داشته باشیم که حلاّل اختلافات باشد. در اسلام این محور به نام امامت شناخته شده است (طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَة) و طبق عقیده‌ی ما شیعیان، در زمان غیبت امام معصوم، تجسم این محور در ولی‌فقیه است. او محور وحدت است.

[10]. دشمنان از سویی در صدد برآمدند مبانی دین را تضعیف كنند، و از سوی دیگر مناسک دین را نوعی عوام‌زدگی و بی‌سوادی جلوه دهند؛ از طرف دیگر به گونه‌ای برنامه‌ریزی کردند كه کسانی که کارشان ترویج و تعمیق دین است، منزوی شوند، و خواص هم رغبتی به همنشینی و همراهی با ایشان نداشته باشند.

[11]. عده‌ای عمداً اختلاف ایجاد می‌کنند و دلشان نمی‌خواهد که حق روشن شود. بسیاری از بزرگان فرقه‌های باطل حاضر نیستند بحث کنند و مطلب را روشن کنند؛ چون آنها همین ابهام را می‌خواهند تا در سایه آن یک مشت مرید داشته باشند. در برخورد با این نوع از اختلافات، باید توجه داشت که آنچه اهمیت دارد این است که در بین اتباع این شیادان کسانی هستند که واقعاً طالب حقند؛ ولی در اشتباه افتاده‌اند. آن‌چنان به اینها اعتماد داشته‌اند که روش باطل آنها را باور کرده‌اند … در بین فرق مختلف اسلامی، مسیحیان و دیگر ادیان، واقعاً افرادی بودند که اگر برایشان ثابت می‌شد که اسلام و مذهب اهل‌بیت علیهم‌السلام تنها مذهب حق است حتماً آن‌را می‌پذیرفتند. من نمی‌گویم همه این طورند؛ اشتباه نشود؛ بلکه کسانی هم هستند که واقعاً عناد خاصی با اهل‌بیت علیهم‌السلام و شیعه دارند. آن‌قدر عناد دارند که اگر در کتابی، داستان یا روایتی به نفع شیعه ببینند در چاپ بعد آن‌را حذف می‌کنند. این چه قدر زشت است! این خیانت به تاریخ و به اسناد تاریخی و حقیقت و بشریت است.

[12]. اما در برابر معاندین و یا کسانی که آن‌چنان تحت تأثیر تبلیغات اینان قرار گرفته‌اند که یقین کرده‌اند که مذهبشان حق و مذهب شیعه باطل است، چه وظیفه‌ای داریم؟ اگر ما در بیان حق و اثبات بطلان مذاهبِ باطل، کوتاهی کنیم به خدا، به پیغمبر، به انسانیت، به شهدا، به گذشتگان و به آیندگان خیانت کرده‌ایم … اصل مسأله حفظ وحدت در این جاست. اگر ما با اینها برخورد پرخاشگرانه و تند و متعصبانه داشته باشیم چه نتیجه‌ای دارد؟ نتیجه‌اش این است که بر عناد آنهایی که معاند هستند افزوده می‌شود و برای آنهایی که در اثر جهل به باطل مبتلا شده‌اند بهانه‌ای پیدا می‌شود که از ما رو برگردانند … جلوی حرف منطقی نباید گرفته شود. هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که جلوی حرف منطقی گرفته شود؛ اما رفتار پرخاشگرانه، متعصبانه، خصومت‌برانگیز و کینه‌توزانه نه دلیل عقلی دارد و نه دلیل شرعی.

[13]. مسئله تحقیق در مسایل اعتقادی و تاریخی در جهت اثبات حقانیت مذهب شیعه و بالعرض در جهت ابطال سایر مذاهبِ مخالف یکی از وظایف قطعی شرعی ماست که هیچ جانشین‌پذیر نیست؛ اما بشرط ها و شروط ها و آن این‌که با رعایت ادب توأم باشد و آنها را تحریک نکنیم که باعث شود حجاب میان ما قویتر شود و اختلاف، جای اتحاد را بگیرد و نگذارد که مسلمانها بیشتر به هم نزدیک شوند و در مقابل دشمنان یکپارچه شوند.

[14] . اگر آنها با معارف اهل‌بیت آشنا شوند، افرادی که طالب حقیقتند تدریجاً شیعه خواهند شد. کم نیستند کسانی که طالب حقیقتند و شیاطینی مانع راهشان شده‌اند. ما اگر راه مسالمت‌آمیزی باز کنیم آنها راه را پیدا خواهند کرد.

[15] . اهل بیت (ع) و وجود سیدالشهدا (ع) از جمله نقاط مشترکی است که همه عواطف را به سمت خود جلب می‌کنند و می‌تواند عامل دوستی و وحدت باشند.

[16] . حتی برای کیفیت ارتباط با اهل تسنن، دستور داده شده است که به دیدن‌شان بروید: عودوا مرضاهم، وقتی مریض می‌شوند، به عیادت‌شان بروید و با آن‌ها مهربانی کنید و اگر کاری دارند، به آن‌ها کمک‌ کنید: حتی تحملوا الضیم منهم؛ اگر درباره شما جفا می‌کنند، جفایشان را هم تحمل کنید و به رویشان نیاورید؛ یعنی این موضوع آن‌قدر مهم است که در ارتباط با سایر مسلمان‌ها، غیر از شیعیان هم سفارش شده است به‌گونه‌ای باشید که بین شما دشمنی و کدورت ایجاد نشود و حتی اگر با شما بدرفتاری هم می‌کنند، آن را تحمل کنید: تَحَمَّلُوا الضَّیْمَ مِنْهُم.

[17] . داشتن نشریات عقیدتی و فکری برای نزدیك كردن شناخت‌های همه مسلمانان امری مطلوب است …. تا یكدیگر را نشناسیم، ارتباط عاطفی هم برقرار نمی شود تا وحدت دل‌ها حاصل شود؛ لذا باید شبكه‌هایی از انسان‌های مؤمن در کشور ایجاد شود كه به وسیله آن انسان های همفكر و مؤمن با هم متصل باشند و افرادی به عنوان رابط این شبکه‌ها فعالیت کنند تا ارتباط ها حفظ و همگرایی فکری و قلبی بیشتر و بهتر محقق شود.

[18] . والخوف قد يكون لأجل توقع الضرر على نفس المتقى أو عرضه ، أو ماله أو ما يتعلق به ، وقد يكون لأجل توقعه على غيره من أخواته المؤمنين وثالثة لأجل توقعه على حوزة الإسلام بان يخاف شتات كلمة المسلمين بتركها وخاف وقوع ضرر على حوزة الإسلام لأجل تفريق كلمتهم إلى غير ذلك.

[19]. وحدت و اختلاف. نوع دیگری از تقیه هم داریم که حضرت امام رضوان‌الله‌علیه به خصوص روی آن تکیه فرمودند و بعضی از فقهای دیگر هم به آن فتوا داده‌اند و آن «تقیه مداراتی»؛ است؛ یعنی اگر انسان بخواهد طبق فتوای مذهب خودش عمل کند جانش به خطر نمی‌افتد، اما یک مصلحت اجتماعی اسلامی به خطر می‌افتد؛ افترا و دشمنی و کدورت و پراکندگی بین مسلمانان به وجود می‌آید و این باعث می‌شود که دشمنان سوءاستفاده کنند و عزت و مصالح جامعه اسلامی از بین برود … امام رضوان‌الله‌علیه می‌فرمایند: در صورتی تقیه ـ چه خوفی و چه مداراتی ـ مشروع است که موجب تفویت مصلحت اقوایی نباشد. تعبیر ایشان این است که می‌فرمایند: «تقیه در مهامّ امور نیست»؛ بنابراین اگر جان پیغمبر یا امام معصومی در خطر باشد یا خطر حمله به خانه خدا وجود داشته باشد تقیه جایز نیست. در این موارد حفظ جان موجب تفویت مصلحت اقوی می‌شود. ….. ارزش تقیه به خاطر آن نتیجه‌ای است که بر آن مترتب می‌شود. اگر بنا باشد نتیجه تقیه از دست رفتن چیزی باشد که ارزش آن از جان ما و وحدت ما و همه این‌ها بیشتر باشد، این تقیه چه ارزشی دارد؟! … بنابراین اگر تقیه باعث شود که اصل تشیع از بین برود و به خاطر دفاع نکردن ما از معارف آن، تدریجاً حقیقت تشیع فراموش شود، در این‌جا تقیه معنا ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 4
مطالب مرتبط