جستجو
Close this search box.

امام صادق (علیه السلام) فاقد کتاب فقهی است!!! آیا این دلیل خوبی برای تضعیف مذهب جعفری است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

رضا گشتیل

امام صادق (علیه السلام) فاقد کتاب فقهی است!!! آیا این دلیل خوبی برای تضعیف مذهب جعفری است؟

یکی از پرسش ها از مذهب جعفری این است که امام صادق (علیه السلام) از کتاب فقهی بی بهره بوده است.

پاسخ اجمالی

این که صاحب تالیف فقهی بودن ضابطه فقیه بودن باشد امری بی ضابطه است به همین دلیل امامان مذاهب اربعه نیز صاحب کتاب فقهی نبوده و تنها مالک بن انس کتاب “موطأ” را تالیف کرده است که البته نمی‌توان آن را در حد یک کتاب کامل مشتمل بر تمام بایسته های فقهی دانست ثانیاً برای اینکه شخصی امام یا پیشوای مذهبی باشد هیچ نیازی نیست که وی دارای تالیف کتاب فقهی باشد بلکه به همین میزان که مبانی و تئوری و همچنین ایدئولوژی استنباطی امام مذهب به دست پیروان او برسد حال از طریق روایت حدیث یا هر طریق موثق دیگری کفایت میکند که او را امام مذهب نامید و از او پیروی کرد.

پاسخ تفصیلی

طه الدیلمی در کتاب “اسطوره مذهب جعفری” مسائل متعددی که عموماً پرسش هایی نسبت به مذهب جعفری است مطرح کرده است.

یکی از این پرسش ها، بی پشتوانه قرار دادن مذهب جعفری با این بیان است که رئیس مذهب جعفری امام صادق (علیه السلام) فاقد تالیف فقهی می باشد؛ در ادامه به پاسخ آن پرداخته می شود:

در پاسخ به این سوال که آیا فقه امام صادق (علیه السلام) به دست شیعیان رسیده است یا خیر به دو پاسخ نقضی و حلی پرداخته می شود.

پاسخ حلّی:

اولاً: امام صادق (علیه السلام) از عترتی است که امت اسلامی مامور به تمسّک به او است.[1] بنا بر حدیث ثقلین تمسّک به عترت نبوی -که امام صادق علیه السلام اکمل و ابرز مصادیق عصر خود بوده اند- واجب است، آیا حدیث نبوی به مقدار تالیف یک کتاب فقهی مشروعیت بخش نیست؟

ثانیاً فقه در لغت به معنای فهم است و در تعریف فقه و صدق آن صاحب تالیف فقهی بودن لحاظ نشده است.

الفِقْهُ‏: فَهم الشَّي‏ءِ قَالَ ابْنُ فَارِسٍ وَ كُلُّ عِلْمٍ لِشَي‏ءٍ فَهُوَ فِقْهٌ.[2]

فقّهه أي فهّمه. و الفِقْه‏ في الأصل: الفهم، و اشتقاقه من الشّقّ و الفتح. يقال: فَقِهَ‏ الرجلُ بالكسر- يَفْقَهُ‏ فِقْهاً إذا فهم و علم.[3]

قوله تعالى‏ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ‏ تَسْبِيحَهُمْ‏ [17/ 44] أي لا تفهمونه من قولهم‏ فَقِهْتُ‏ الكلام: إذا فهمته، و منه سمي الفقيه فقيها.[4]

بنابراین بر اساس کدام تعریف از واژه فقیه، طه الدیلمی ضابطه تشخیص فقاهت داشتن کتاب فقهی معرفی کرده است.

ثالثاً گزارشات متعددی علم سرشار و فقه حکیمانه امام صادق (علیه السلام) را ثابت نموده است و همانطور که اشاره شد بسیاری از امامان برادران اهل سنت شاگرد امام صادق (علیه السلام) بوده اند؛ بدیهی است که برای اهل سنت شهادت ائمه مذاهب و بزرگان اهل سنت ظرفیت کشف یک موضوع – فقاهت امام صادق ( علیه السلام)- را دارد.

رابعاً چگونه ممکن است امام صادق (علیه السلام) صاحب فقه نبوده اما شاگردان او اعم از شیعه و سنی دارای این حجم از کتاب ها باشند، آیا فقاهت شاگردان امام صادق علیه السلام برای اثبات فقاهت حضرتش کفایت نمی کند.

خامساً: شاگردان امام صادق علیه السلام روایات امام را نقل کرده اند و تراث عامی امام را به نسل های بعد منتقل کرده اند.

سادساً بسیاری از بزرگان اهل سنت به امامت و فقاهت امام صادق (علیه السلام) تصریح کرده اند.

تصریح علمای اهل سنت به فقاهت و امامت امام صادق (علیه السلام)

ابن تیمیه معترف است که امام صادق علیه السلام صاحب مکتب فقهی بوده و بسیاری از بزرگان اهل سنت نزد وی تلمذ کرده‌اند.

فإن جعفر بن محمد لم يجيء بعد مثله وقد أخذ العلم عنه هؤلاء الأئمة كمالك وابن عيينة وشعبة والثوري وابن جريج ويحيى بن سعيد وأمثالهم من العلماء المشاعير الأعيان. [5]

ابن تیمیه در کتاب منهاج السنة می نویسد:

جعفر بن محمد که مثل او نیامد و بسیاری از بزرگان شاگرد او بوده اند …

در جای دیگر می نویسد:

فإن جعفر بن محمد من أئمة الدين باتفاق أهل السنة.[6]

بنابراین در اینکه حضرت امام جعفر بن محمد صادق (علیه السلام) در میان اهل سنت به عنوان یکی از امامان دینی بلکه از بزرگترین آنها محسوب می‌شود شکی وجود نداشته و بسیاری از امامان و بزرگان اهل سنت نیز نزد امام صادق (علیه السلام) تلمذ نموده اند.

ابوحنیفه تصریح می کند که فقیه ترین مردم نزد او امام صادق (علیه السلام) است.

عن حسن بن زياد يقول : سمعت أبا حنيفة وسئل : من أفقه من رأيت ؟ فقال : ما رأيت أحدا أفقه من جعفر بن محمد.[7]

از ابوحنیفه سوال شد که فقیه ترین مردم را چه کسی دیده ای؟ او در پاسخ گفت از جعفر بن محمد فقیه تر ندیده‌ام.

ذهبی می نویسد:

«مناقب جعفر كثيرة، وكان يصلح للخلافة،  لسؤوده وفضله وعمله وشرفه رضوان اللّه عليه.[8]

مناقب جعفر بن محمد بسیار زیاد است و شایسته خلافت بود به دلیل بزرگی، فضل، عمل و شرف او.

ابن حجر عسقلانی نیز که او را به فقه الحدیث، علم الحدیث و مفسر حدیثی بزرگ یاد می‌کنند و یکی از اشخاصی است که به عنوان امیرالمومنین فی الحدیث[9] در بین اهل سنت و جماعت شناخته می شود می‌نویسد:

«جعفر بن محمد… الملقب بالصادق فقيه إمام»[10]

جعفر بن محمد که ملقب به صادق بود فقیه و امام است.

ابن حجر هیتمی نیز در فضل امام صادق (علیه السلام) اینگونه نوشته است:

وفجّر الإمام الصادق ينابيع العلم والحكمة في الأرض وفتح للناس أبواباً من العلوم لم يعهدوها من قبل، وقد ملأ الدنيا بعلمه كما قال الجاحظ.[11]

امام صادق چشمه های علم و حکمت را بر روی زمین جوشاند و برای مردم درهایی از علم را گشود که قبل از او معهود نبود و همه دنیا پر شد از علم امام صادق همانطور که جاحظ نیز نقل کرده است.

جاحظ نیز گفته است:

وجعفر بن محمّد الذي ملأ الدنيا علمه وفقهه . ويُقال إنّ أبا حنيفة مِن تلامذته وكذلك سفيان الثوري ، وحسبك بهما في هذا الباب.[12]

جعفر بن محمد همان کسی که دنیا را علم و فقه و پر کرد و گفته شده است ابوحنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بوده اند و همین برای شناخت امام صادق کافیست برای خوانندگان.

آلوسی نیز می‌نویسد:

قال هذا أبو حنيفة وهو من أهل السنة يفتخر ويقول بأفصح لسان: لولا السنتان لهلك النعمان، يعني السنتين اللتين جلس فيهما لأخذ العلم عن الإمام جعفر الصادق.[13]

ابوحنیفه می گوید اگر آن دو سال نبود نعمان هلاک می شد یعنی آن دو سالی که برای اخذ علم در حضور امام جعفر بن محمد (علیه السلام) تلمذ کرده است.

صفدی نیز به امامت و فقاهت امام صادق علیه السلام معترف است:

 قال أبو حنيفة: ما رأيت أفقه من جعفر بن محمد وكان يقول سلوني قبل تفقدوني فإنه لا يحدثكم بعدي بمثل حديثي.[14]

ابوحنیفه میگفت من فقیه تر از جعفر بن محمد ندیده ام او همواره می گفت قبل از آنکه مرا از دست بدهید از من سوال کنید چرا که بعد از من کسی مانند آنچه که من به شما حدیث می کنم سخن خواهد گفت.

این‌ها گوشه‌ای از تصریحات بزرگان اهل سنت در فضل علم و خصوص فقاهت امام صادق (علیه السلام) است و انکار آن نیاز به حجم زیادی از بی انصافی و دوری از وجدان را می طلبد.

پاسخ نقضی:

اگر ضابطه فقاهت و فقیه بودن آنگونه که طه الدیلمی مدعی شده است داشتن مولفات فقهی باشد، فقاهت امامان اربعه اهل سنت نیز خدشه دار خواهد بود چرا که هیچ یک از ابوحنیفه، شافعی، احمد بن حنبل و مالک دارای تالیف فقهی نبوده اند. البته مالک بن انس کتاب موطأ را نگاشته است اما کتاب مالک نیز ظرفیت معرفی دکترین فقهی او را ندارد.

نتیجه:

بنا بر این با تصریح بزرگان اهل سنت به امامت و فقاهت امام صادق ( علیه السلام) و همچنین تلمذ بسیاری از فقها و امامان اهل سنت در درس امام صادق شکی در فقاهت و جلالت شأن امام باقی نمی ماند، علاوه بر اینکه اساساً ضابطه فقاهت داشتن تالیف فقهی نیست و هیچ لغوی و یا حتی فقیهی این شرط را اعتبار نکرده است.

[1] . سنن الترمذي ت بشار (6/ 131)

حدثنا نصر بن عبد الرحمن الكوفي، قال: حدثنا زيد بن الحسن، عن جعفر بن محمد، عن أبيه، عن جابر بن عبد الله، قال: رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم في حجته يوم عرفة وهو على ناقته القصواء يخطب، فسمعته يقول: يا أيها الناس إني تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا: كتاب الله، وعترتي أهل بيتي.

[2] . المصباح المنير    ج‏2    479

[3] . النهاية في غريب الحديث و الأثر    ج‏3    465

[4] . مجمع البحرين    ج‏6    355

[5] . ابن تیمیه، منهاج السنّة، نشر جامعه محمد بن سعود، ج 4، ص 126

[6] . ابن تیمیه، منهاج السنّة، نشر جامعه محمد بن سعود، ج 2، ص 245

[7] . تهذيب الكمال  ج 5   ص 79 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة – بيروت – 1400 – 1980 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. بشار عواد معروف سير أعلام النبلاء  ج 6   ص 257، دار النشر : مؤسسة الرسالة – بيروت – 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي

[8] . تاريخ الإسلام ج 9، ص93 (حوادث ووفيات 160-141 ): ؛ نشر دار الكتاب العربي.

[9] . تذكرة الحفاظ = طبقات الحفاظ للذهبي  ج1 ص 4

أمير المؤمنين في الحديث: وهو الذي فاق حفظا وإتقانا في علم الأحاديث ومن هؤلاء: سفيان الثوري، وعبد الله بن المبارك، وأحمد بن حنبل، والبخاري، ومسلم. أما من المتأخرين فمنهم الحافظ بن علي بن حجر العسقلاني.

[10] . تقريب التهذيب، ج 1، ص91، دار الفكر.

[11] . الصواعق: ابن حجر، دار الکتب العلمیة، ص120.

[12] . رسائل الجاحظ : 106 ، جَمَعَهَا ونَشَرَهَا حسن السندوبي ، المكتبة التجاريّة الكبرى ، مصر .

[13] . مختصر التحفة الأثناعشرية ص 8.    الحطة في ذكر الصحاح الستة  ج 1   ص 264، لصديق حسن القنوجي الوفاة: 1307هـ دار النشر : دار الكتب التعليمية – بيروت – 1405هـ/ 1985م ، الطبعة : الأولى

[14] . الوافي بالوفيات  ج 11   ص 99 ، دار النشر : دار إحياء التراث – بيروت – 1420هـ- 2000م ، تحقيق : أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 10
مطالب مرتبط