جستجو
Close this search box.

روایت سلام رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به امام باقر (علیه السلام) در منابع فریقین

روایت سلام رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به امام باقر (علیه السلام) در منابع فریقین

نویسنده: وحید خورشیدی

روایت پیام و سلام رسول خدا صلی الله علیه وآله به امام باقر علیه السلام توسط جابر، نه تنها در منابع امامیه بلکه در منابع اهل سنت نیز نقل شده است.

 به عنوان نمونه احمد بن حجر هیتمی (م 974ق ) یکی از بزرگان معروف اهل سنت در فصلی از کتاب الصواعق المحرقه که اصولا آن را در نقد باورهاي شیعي و برخی مذاهب دیگر نوشته است، به نقل فضایل اهل بیت رسول الله (صلی الله علیه وآله) پرداخته است. وي نخست آیاتی را می آورد که در شأن و فضیلت اهل بیت علیهم السلام وارد شده، سپس ادله لزوم محبت اهل بیت را یادآور شده است و در ادامه ي آن با اشاره به روایات نبوي که درباره ي آنان وارد شده به توصیف هر یک از ائمه (علیهم السلام) پرداخته است. وی درباره ي فضائل امام باقر (علیه السلام) می نویسد: ابوجعفر محمد باقر، عبادت و علم و زهد را از پدر خویش زین العابدین به ارث برده بود. او را از آن جهت باقر نامیده اند که گنج هاي پنهان معرفت و حقایق احکام و حکمت ها و لطایف را می‌کاوید وآشکار می‌ساخت. این نکته بر هیچ کس پنهان نیست مگر بر کسی که بینشش کور شده، یا سوء سریره داشته باشد[1]. ابن حجر هیتمی، پس از توصیف فراوان آن حضرت می‌نویسد: همین شرف براي ابوجعفر محمد باقر (علیه السلام) بس که ابن مدینی از جابر روایت کرده که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) براي وي درود فرستاده است. به جابر گفته شد: درود فرستادن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) براي ابوجعفر محمد باقر چگونه صورت گرفته است؟ جابر گفت: نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نشسته بودم و حسین (علیه السلام) در اتاق وي بود. پیامبر (صلی الله علیه وآله) با حسین (علیه السلام) بازي مي‌كرد. به من گفت: اي جابر! این کودك در آینده فرزندي خواهد داشت به نام علی، روز قیامت که فرا رسد، منادي ندا دهد: سید العابدین بایستد او می ایستد. وي نیز فرزندي خواهد داشت به نام محمد پس هر گاه او را ملاقات کردي، سلام من را به او برسان[2].

برخی از منابع دیگر اهل سنت نیز به حدیث جابر با همین مضمون با اندکی اختلاف اشاره کرده‌اند از جمله ابن قتیبه که از نخستین افرادی است که سلام پیامبر صلی الله علیه وآله توسط جابر را به این صورت نقل کرده است: «..وقال: يا حبيبي، رسول الله يقرئك السلام»[3] جابر مي‌گوید ای حبیب من، رسول خدا به شما سلام می رساند. سبط بن جوزی نیز روایت را با این مضمون نقل کرده است که پیامبر صلی الله علیه وآله به جابر فرمود:«..فان أدركته يا جابر فاقرأه مني السلام‏»[4] اگر محمد بن علی (علیه السلام) را درک کردی سلام من را به او برسان . این روایت را ابن طلحه شافعی نیز در مطالب السئول به عنوان یکی از مناقب امام باقر علیه السلام نقل کرده است[5] .    

در منابع شیعه نیز به صورت فراوان این موضوع نقل شده است به عنوان نمونه کلینی روایتی را به این صورت نقل می کند: امام صادق عليه السلام فرمود: جابر بن عبد اللَّه انصارى آخرين كس از اصحاب پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله بود كه زنده مانده بود و او مردى بود كه تنها به ما اهل بيت متوجه بود، در مسجد پيغمبر مي نشست و عمامه سياهى دور سر مي بست و فرياد مي زد: يا باقر العلم، يا باقر العلم! اهل مدينه مي گفتند جابر هذيان مي گويد، مي گفت: نه به خدا من هذيان نمي‌گويم، بلكه من از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله شنيدم مي‌فرمود: تو به مردى از خاندان من مي‌رسى كه همنام و هم شمائل من است و علم را مي شكافد و توضيح و تشريح مي‌كند، سبب آنچه مي‌گويم، اين است. راوى مي‌گويد: روزى جابر از يكى از كوچه‏هاى مدينه كه در آن مكتب خانه‏ اى بود مي‌گذشت و محمد بن على عليه السلام (براى كارى)[6] آنجا بود، چون جابر نگاهش به او افتاد، گفت: اى پسر پيش بيا، او جلو آمد، سپس گفت: برگرد، او برگشت، جابر گفت: سوگند به آن كه جانم در دست اوست كه شمائل اين پسر، همانند شمائل پيغمبر است، اى پسر اسم تو چيست؟ گفت نام من محمد بن على بن الحسين است، جابر بسوي ايشان رفته و سرش را بوسيد و مي‌گفت: پدر و مادرم قربان شما، پدرت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به شما سلام مي‌رسانيد و چنين مي‌گفت. محمد بن على بن الحسين هراسان به سوى پدر آمد و گزارش را بيان كرد، زين العابدين عليه السلام فرمود: فرزندم، جابر چنين كارى كرد؟ گفت آرى، فرمود: پسرم در خانه بنشين، سپس جابر در هر صبح و شام محضر ايشان مي‌رفت، اهل مدينه مي‌گفتند، شگفتا از جابر كه در صبح و شام نزد اين كودك مي‌رود، در صورتى كه او آخرين صحابي رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله است! چيزى نگذشت كه على بن الحسين عليه السلام درگذشت، آنگاه محمد بن على به احترام همنشيني جابر با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نزد او مي‌رفت و از خداوند تبارك و تعالى براى آنها حديث بيان مي‌كرد، اهل مدينه گفتند: ما جسورتر از اين را نديده‏ايم (زيرا با اين كودكى از جانب خدا حديث مي‌گويد)، ايشان در مواجهه با اين عمل آنها، از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله حديث گفت، اهل مدينه گفتند: ما دروغگوتر از اين مرد هرگز نديده‏ايم، از كسى براي ما حديث نقل مي‌كند كه او را نديده است، حضرت وقتي ديد چنين مي‌گويند از جابر بن عبد اللَّه حديث  گفت، آنگاه ايشان را تصديق كردند، در صورتى كه جابر محضر آن حضرت مى‏آمد و دانش كسب مى‏كرد[7].

علامه مجلسی سند اين روايت را صحیح دانسته است[8] و در منابع دیگر نيز با مضامین و اسناد مختلف نقل شده است. شیخ مفید روایتی را از امام صادق علیه السلام در این خصوص چنین نقل می کند: «رَوَى مَيْمُونٌ الْقَدَّاحُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ ثُمَّ قَالَ لِي مَنْ أَنْتَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا كُفَّ بَصَرُهُ فَقُلْتُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ ادْنُ مِنِّي فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَقَبَّلَ يَدَيِ ثُمَّ أَهْوَى إِلَى رِجْلِي يُقَبِّلُهَا فَتَنَحَّيْتُ عَنْهُ ثُمَّ قَالَ لِي إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص يُقْرِئُكَ السَّلَامُ فَقُلْتُ وَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ يَا جَابِرُ فَقَالَ كُنْتُ مَعَهُ ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ لِي يَا جَابِرُ لَعَلَّكَ أَنْ تَبْقَى حَتَّى تَلْقَى رَجُلًا مِنْ وُلْدِي يُقَالُ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ يَهَبُ اللَّهُ لَهُ النُّورَ وَ الْحِكْمَةَ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ‏»[9].

ميمون قداح از امام صادق از پدرش (علیهما السلام) نقل نمود كه فرمود: بر جابر بن عبد اللَّه انصارى رحمت الله علیه، وارد شدم، جابر به من گفت: تو كيستى:- اين جريان پس از آن بود كه جابر نابينا شده بود- من گفتم: محمد بن على بن الحسين هستم، جابر گفت: جلو بيا، من به نزديك رفتم، جابر دست مرا بوسيد آنگاه خم شد پاى مرا ببوسد، من به كنارى رفتم (تا نگذارم اين كار را بكند)، جابر به من گفت: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) تو را سلام رسانده!؟ من گفتم: درود خدا و رحمت و بركاتش بر رسول خدا باد، اى جابر چگونه پيامبر خدا به من سلام رساند؟ گفت: روزى محضر آن‏ حضرت (صلی الله علیه وآله) شرفياب شدم، به من فرمود: اى جابر اميد است تو زنده بمانى تا مردى از فرزندان مرا ديدار كنى كه نامش محمد بن على بن الحسين است، كه خدا نور و حكمت به او ببخشد، پس (اى جابر) سلام من را به او برسان.

 ابن شهر آشوب نیز روایات در این خصوص را نقل کرده است وی قبل از نقل آن روایات، ابتدا گوید این روایت با اسناد و طرق مختلف از سعید بن مسیب، سلیمان اعمش، ابان بن تغلب، محمد بن مسلم، زراره و ابی خالد کابلی نقل نقل شده است[10].

بنابراین روایت پیام سلام و درود پیامبر صلی الله علیه وآله به امام باقر علیه السلام توسط جابر بن عبد الله انصاری، که به عنوان یکی از مناقب امام باقر علیه السلام به شمار می رود، با اسناد مختلف در منابع اهل سنت و شیعه نقل شده است.  

 

 

منابع

  1. ابن جوزی، سبط، (1418 ق‏)، تذكرة الخواص، سبط بن الجوزي ، منشورات الشريف الرضى‏، قم‏، چاپ اول
  2. هیتمی ، ابن حجر، (1417ق)، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، تحقيق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي وكامل محمد الخراط، مؤسسة الرسالة، لبنان، چاپ اوّل
  3. شافعی، محمد، (1419 ق‏)، مطالب السئول في مناقب آل الرسول‏، البلاغ‏، بيروت‏
  4. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد، (1379 ق.) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، قم، چاپ اول
  5. كلينى، محمد (1407 ق )، الكافي ج‏1 ؛ ص469 ، تهران، چاپ: چهارم،
  6. مجلسى، محمد باقر،(1404 ق.)، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، چاپ: دوم،
  7. مفيد، محمد (1413 ق)، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم، چاپ اول

[1] . هیتمی ، ابن حجر، (1417ق)،  الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ج2ص 585.: «وارثه منهم عبادة وعلما وزهادة أبو جعفر محمد الباقر سمي بذلك من بقر الأرض أي شقها وأثار مخبئاتها ومكامنها فكذلك هو أظهر من مخبئات كنوز المعارف وحقائق الأحكام والحكم واللطائف ما لا يخفى إلا على منطمس البصيرة أو فاسد الطوية السريرة ومن ثم قيل فيه هو باقر العلم وجامعه وشاهر علمه وعمرت أوقاته بطاعة الله وله من الرسوخ في مقامات العارفين ما تكل عنه ألسنة الواصفين وله كلمات كثيرة في السلوك والمعارف لا تحتملها هذه العجالة »

[2]  . همان ، ج2ص 585.: «وكفاه شرفا أن ابن المديني روى عن جابر أنه قال له وهو صغير رسول الله صلى الله عليه وسلم يسلم عليك فقيل له وكيف ذاك قال كنت جالسا عنده والحسين في حجره وهو يداعبه فقال (يا جابر يولد له مولود اسمه علي إذا كان يوم القيامة نادى مناد ليقم سيد العابدين فيقوم ولده ثم يولد له ولد اسمه محمد فإن أدركته يا جابر فأقرئه مني السلام»

[3] . ابن قتیبه، عبد الله، (1418 هـ)، عيون الأخبار ج1ص 312، بيروت، دار الكتب العلمية.

.[4]  ابن جوزی، سبط، تذكرة الخواص، ص303.

[5] . شافعی، محمد، مطالب السئول، ص  281 .   

[6] . در هيچ روايت و گزاره تاريخى نرسيده كه امام براى دانش‏آموزى به مكتب رود

.[7] كلينى، محمد، الكافي ج‏1 ؛ ص469 .: « عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ‏ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ كَانَ آخِرَ مَنْ بَقِيَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ‏ وَ كَانَ رَجُلًا مُنْقَطِعاً إِلَيْنَا أَهْلَ‏ الْبَيْتِ وَ كَانَ يَقْعُدُ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ مُعْتَجِر بِعِمَامَةٍ سَوْدَاءَ وَ كَانَ يُنَادِي يَا بَاقِرَ الْعِلْمِ‏ يَا بَاقِرَ الْعِلْمِ فَكَانَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَقُولُونَ- جَابِرٌ يَهْجُرُ فَكَانَ يَقُولُ لَا وَ اللَّهِ مَا أَهْجُرُ وَ لَكِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنَّكَ سَتُدْرِكُ رَجُلًا مِنِّي اسْمُهُ اسْمِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي‏ يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً فَذَاكَ الَّذِي دَعَانِي إِلَى مَا أَقُولُ قَالَ فَبَيْنَا جَابِرٌ يَتَرَدَّدُ ذَاتَ يَوْمٍ فِي بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِينَةِ إِذْ مَرَّ بِطَرِيقٍ فِي ذَاكَ الطَّرِيقِ كُتَّابٌ‏ فِيهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ قَالَ يَا غُلَامُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ شَمَائِلُ‏ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ يَا غُلَامُ مَا اسْمُكَ قَالَ اسْمِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فَأَقْبَلَ عَلَيْهِ يُقَبِّلُ رَأْسَهُ-وَ يَقُولُ بِأَبِي أَنْتَ‏ وَ أُمِّي أَبُوكَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ ذَلِكَ‏ قَالَ فَرَجَعَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ إِلَى أَبِيهِ وَ هُوَ ذَعِرٌ فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ فَقَالَ لَهُ يَا بُنَيَّ وَ قَدْ فَعَلَهَا جَابِرٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ الْزَمْ بَيْتَكَ يَا بُنَيَ‏ فَكَانَ جَابِرٌ يَأْتِيهِ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَ كَانَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَقُولُونَ وَا عَجَبَاهْ‏ لِجَابِرٍ يَأْتِي هَذَا الْغُلَامَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَ هُوَ آخِرُ مَنْ بَقِيَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ مَضَى‏ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع فَكَانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍ‏ يَأْتِيهِ‏ عَلَى وَجْهِ الْكَرَامَةِ لِصُحْبَتِهِ لِرَسُولِ اللَّهِ ص‏ قَالَ فَجَلَسَ ع يُحَدِّثُهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ مَا رَأَيْنَا أَحَداً أَجْرَأَ مِنْ هَذَا فَلَمَّا رَأَى مَا يَقُولُونَ حَدَّثَهُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ مَا رَأَيْنَا أَحَداً قَطُّ أَكْذَبَ مِنْ هَذَا يُحَدِّثُنَا عَمَّنْ لَمْ يَرَهُ فَلَمَّا رَأَى مَا يَقُولُونَ حَدَّثَهُمْ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ فَصَدَّقُوهُ وَ كَانَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ‏ يَأْتِيهِ فَيَتَعَلَّمُ مِنْهُ‏».

[8] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ج 6 ص 16

[9]. مفيد، محمد ، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2 ؛ ص158.

[10]. ابن شهر آشوب، محمد، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج‏4 ؛ ص196 « وَ قَدْ أَخْبَرَنِي جَدِّي شَهْرَآشُوبُ وَ الْمُنْتَهَى بْنُ كَيَابَكِيٍّ الْحُسَيْنِيُّ بِطُرُقٍ كَثِيرَةٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ وَ سُلَيْمَانَ الْأَعْمَشِ وَ أَبَانَ بْنِ تَغْلِبَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ وَ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِ‏ أَنَّ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ..»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 9
مطالب مرتبط