جستجو
Close this search box.

«مصحف فاطمه سلام الله علیها»

بسم الله الرحمن الرحيم

«مصحف فاطمه سلام الله علیها»

«مصحف فاطمه» که گاهی از عناویني، همانند «کتاب فاطمه» یا «صحف فاطمه» از آن یاد می شود، طبق گزارش روايایی، مجموعه اي از اخبار غيبي و وقايع نسبت به زمان آينده است که توسط جبرئيل امين بعد از رحلت پيامبر اسلام (صلي الله عليه آله وسلم)به حضرت زهرا(سلام الله عليها)عرضه شده است و اميرالمؤمنين (عليه السلام) مطالب آن را نگاشته است[1].

مصحف فاطمه (سلام الله عليها) از اهميت ويژه اي برخوردار است امام خميني (رحمة الله عليه) در اين باره مي فرمايد: «صحيفه فاطميه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي به زهراي مرضيه است از ما است [2]»

اگر چه در زمينه مصحف فاطمه (سلام الله عليها) بحثهاي متنوعي قابل طرح است؛ ولي در اين قسمت، مطالب ذيل را پي مي گيريم:

معناي مصحف

الف) معناي لغوي

در زبان عرب به هر چيزي که در آن مي نويسند « صحيفه » و جمع آن را « صحائف » گويند و « مصحف » را « الجامع بين الدفتين » گفته اند.

علامه فيومي در اين زمينه گويد:

« ” الدفّ ” الجنب من کل شي ء و الجمع (الدفوف) مثل فلس و فلوس و قد يؤنث بالهاء فيقال (الدفة) و منه (دفتا المصحف) للوجهين من الجانبين [3]»؛ « الدف » جنب و پهلو هرچيزي است و جمع آن «دفوف» مي باشد؛ مثل فلس و فلوس. و گاهي اوقات مؤنث استعمال مي گردد پس گفته مي شود «الدفة» و از همين قسم است (دفتا المصحف) يعني دو جلدي که صفحات را در بر گرفته است.

مؤلف تاج العروس نيز مي گويد:

« صحف » جمع « صحيفه » است به معناي ورق و برگ که بر روي آن مي نويسند[4] »

ابو هلال عسکري گويد:

«… و المصحف لايکون الاّ جماعة اوراق صحفت اي جمع بعضها إلي بعض [5]»؛ مصحف مجموعه اوراقي است بر روي هم جمع شده اند.

ب ) معناي اصطلاحي

در اين قسمت به گفتاري از علامه سيد مرتضي عسکري اکتفاء مي کنيم او در بحث دقيق و جامعي که در اين زمينه دارد ابتداء « مصحف » در اصطلاح صحابه و در روايات اهل بيت عليهم السلام و از منظر خلفاء و حتي از ديدگاه امت هاي گذشته را بررسي مي کند و نتيجه مي گيرد که واژه « مصحف » تا زمان عثمان يک اسم عامي بوده است و به معناي لغوي خود ( نوشته ها وکتاب هاي جلد شده ) استعمال مي شده است حال چه قرآن باشد مانند « مصحف علي»(عليه السلام)که قرآن است همراه با شأن نزول و تفسير تمام آيات و چه غير قرآن باشد مانند « مصحف حضرت زهرا » (سلام الله عليها) که طبق روايات اهل بيت (عليهم السلام)قرآن ديگري نيست و چيزي از قرآن در آن وجود ندارد بلکه در آن اخبار و حوادثي است که در آينده به وقوع خواهد پيوست ولي از زمان عثمان به بعد بنابر اغراض سياسي « مصحف » را تنها در « قرآن » استعمال کرده اند[6].

سپس در پايان مي نويسد:

«پس از آن واژه مصحف نامي شد براي قرآن مجرد و جداي از بيان رسول خدا (صلي الله عليه آله وسلم) و مرور زمان باعث شد تا مسلمانان دوره هاي بعد ندانند که در مصاحف صحابه نص قرآني با بيان تفسيري رسول خدا (صلي الله عليه آله وسلم) همراه بوده است [7]»

محتواي مصحف فاطمه

روايات فراواني درباره محتواي «مصحف فاطمه» وارد شده است، برخي از اين روايات مطالبي را «اثبات» و بعضي ديگر مطالبي را «نفي» مي کنند:

الف) محتواي اثبات شده

روايات به طور تفصيل محتواي « مصحف فاطمه » را ذکر نکرده اند بلکه عنوان ها يا برخي سخنان را بيان نموده اند و اين روايات در منابع مختلفي پراکنده اند وذکر مي کنند که در « مصحف فاطمه» اين مطالب وجود دارد:

1) مقام عظيم پيامبر(صلي الله عليه آله وسلم)

امام صادق: (عليه السلام) « … يخبرها عن أبيها و مکان ها … [8]»؛ …مصحف فاطمه خبر مي دهد به او از پدرش (حضرت محمد) و مقام او…

2) آينده ذريه حضرت زهرا (سلام الله عليها)

امام صادق (عليه السلام) : « …و يخبرها بما بعدها يکون في ذريتها …[9] »؛…و خبر مي دهد به او از آنچه براي فرزندان او اتفاق خواهد افتاد…

3) حوادثي که رخ خواهد داد

« عن حماد بن عثمان قال: سمعت أبا عبدالله (عليه السلام) يقول: تظهر الزنادقة في سنة ثمان و عشرين و مائة و ذلک أني نظرت في مصحف فاطمه …[10] »؛ حماد بن عثمان گويد: شنيدم امام صادق (عليه السلام) مي فرمود: زنادقه در سال صد و بيست و هشت ظهور مي کنند، من اين را از مطالعه مصحف فاطمه دريافتم …

4) نام هاي اوصياء و انبياء

امام صادق(عليه السلام): «ما من نبي و لا وصي الا وهو في کتاب عندي…[11] »؛ هيچ نبي و جانشين او نيست مگر اين که نام او در کتابي که نزد من است وجود دارد.

5) اسامي پادشاهان و پدران آنها

عن فضيل بن سکرة قال: دخلت علي أبي عبدالله (عليه السلام) فقال: « يا فضيل أتدري في أي شيء کنت أنظر قبيل، قال: قلت: لا، قال: کنت أنظر في کتاب فاطمة (سلام الله عليها) ليس من ملک يملک [الارض ] إلا وهو مکتوب فيه باسمه وإسم أبيه …[12] »؛ فضيل بن سکره گويد: خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيدم او فرمود: اي فضيل! مي داني اندکي پيش من در چه مطالعه مي کردم؟ گفتم: نه، فرمود: در مصحف فاطمه (سلام الله عليها) کسي نيست روي زمين به پادشاهي برسد جز اين که نام او و پدرش در آن نوشته شده است …

6) وصيت حضرت زهرا(سلام الله عليها)

سليمان بن خالد قال: قال أبو جعفر: «…وليخرجوا مصحف فاطمة (سلام الله عليها) فإن فيه وصية فاطمة …[13] »؛ سليمان بن خالد گويد: امام صادق(عليها السلام)فرمود: …و مصحف فاطمه (سلام الله عليها) را بيرون آورند[اگر راست مي گويند]؛ زيرا وصيت فاطمه در آن است …

ب) محتواي نفي شده

با توجه به روايات اهل بيت(عليهم السلام)در مي يابيم که « مصحف فاطمه » شامل بر دو قسم نيست:

الف ) قرآن

ب) احکام شرعي ندارد

روايات مربوط به اين قسم با تعابير ذيل آمده است:

الف) قرآن(مصحف فاطمه قرآن نيست)

عن محمد بن مسلم عن أحدهما (عليها السلام) «…و خلفت فاطمة مصحفاً ما هو قرآن …[14] »، محمد بن مسلم از امام باقر يا امام صادق(عليه السلام): …و به جاي گذاشت فاطمه (عليها السلام)کتابي را که آن قرآن نيست …

عن محمد بن عبد الملک عن أبي عبدالله(عليه السلام) قال: « …وعندنا مصحف فاطمة أما ولله ما هو بالقرآن.[15] »؛ محمد بن عبد الملک از امام صادق(عليه السلام): … و در نزد ما مصحف فاطمه (سلام الله عليها) است؛ ولي به خدا سوگند که قرآن نيست.

2) گمان نمي کنم که قرآن باشد

عن الحسين بن أبي العلاء قال: سمعت أبا عبدالله(عليه السلام)يقول « …ومصحف فاطمة، ما أزعم أن فيه القرآن …[16]» امام صادق(عليه السلام): … و مصحف فاطمه (سلام الله عليها)گمان نمي کنم که قرآن باشد …

3) چيزي از قرآن در آن نيست

علي بن أبي حمزة عن عبد الصالح [امام کاظم] (عليه السلام)قال: « عندي مصحف فاطمة ليس فيه شيء من القرآن.[17] »؛ نزد من مصحف فاطمه است در حالي که چيزي از قرآن در آن نيست.

4) چيزي از کتاب الله در آن نيست

عن أبي حمزة عن أبي عبدالله(عليه السلام)قال: « مصحف فاطمه ما فيه شيء من کتاب الله …[18] »؛ امام صادق(عليه السلام): چيزي از کتاب الله در مصحف فاطمه نيست …

5) حرفي از قرآن در آن نيست

علي بن الحسين عن أبي عبدالله: « و عندنا مصحف فاطمة (سلام الله عليها)أما والله ما فيه حرف من القرآن…[19] » امام صادق(عليه السلام): مصحف فاطمه در نزد ما است امّا سوگند به خدا حرفي از قرآن در آن نيست …

6) يک حرف از قرآن موجود در آن نيست

ابوبصير عن ابي عبدالله(عليه السلام): « …والله ما فيه من قرآنکم حرف واحد …[20] »؛ ابوبصير از امام صادق(عليه السلام): …سوگند به خدا يک حرف از قرآن موجود درآن نيست …

اشکال

علامه مجلسي در کتاب «بحار الانوار» حديثي از أبوبصير نقل کرده است که امام صادق(عليه السلام) اين آيه را چنين خواند « سئل سائل بعذاب واقع ( بولاية علي ) ليس له دافع »

« عن محمد بن سليمان عن أبيه عن أبيه عبدالله(عليه السلام)أنه تلا هذه الآية « سأل سائل بعذاب واقع ( للکافرين بولاية علي ) ليس له دافع » ثم قال: هکذا في مصحف فاطمه(سلام الله عليها)…[21]»

آن گاه امام فرمود در «مصحف فاطمه» چنين آمده است.

اين حديث با مطلب فوق که مدعي هستيد در «مصحف فاطمه» چيزي از قرآن وجود ندارد سازگار نيست.

جواب

الف) در اين روايت نام «محمد بن سليمان ديلمي» وجود دارد که رجال شناسان او را تضعيف نموده اند در نتيجه حديث او صحيح نيست. نجاشي در باره او مي گويد:

«محمد بن سليمان بن عبدالله الديلمي ضعيفة جداً لايعول عليه في شيء[22]»؛ محمد بن سليمان بن عبدالله ديلمي ضعيف است و درهيچ مورد قابل اعتماد نيست.

علامه خويي نيز مي گويد:

«محمد بن سليمان الديلمي: له کتاب يرمي بالغلو، …ضعيف أنه لايعمل بما تفرد سليمان و إبنه محمد، به، من الرواية [23]»؛ محمد بن سليمان ديلمي صاحب کتابي و متهم به غلو است… ضعيف است اگر در روايتي سليمان و فرزند او فقط باشند به آن روايت عمل نمي شود.

ب ) اين روايت با روايات بسياري که قبلاً گذشت و بيان مي كردند كه هيچ آيه و يا حتي حرفي از قرآن در مصحف فاطمه وجود ندارد ناسازگار و متعارض است.

اشکال

بعضي از ناآگاهان و مغرضان اهل تسنن گويند شيعه به قرآني ديگر غير از قرآن متداول بين مسلمين معتقدند و اين اتهامات در کتابها و محافل و سايتهاي آنها وجود دارد؛ مثلا علامه عسکری در کتاب معالم المدرستین در این باره از قول اهل سنت می نویسد:

«وأقام بعض الكتاب ايضا ضجة مفتعلة اخرى على اصحاب مدرسة اهل البيت وقالوا بأن لهم قرآنا آخر اسمه ” مصحف فاطمة (عليها السلام) ” وذلك لان كتاب فاطمة سمي بالمصحف، والقرآن ايضا سمي من قبل بعض المسلمين بالمصحف[24]»؛ برخي از نويسندگان اهل سنت تهمت ديگري را به مدافعان مكتب اهل بيت متوجه ساخته اند و مي گويند: آنان قرآن ديگري به نام مصحف فاطمه دارند؛ زیرا نام كتاب فاطمه مصحف است و برخي از مسلمانان نیز در آغاز به قرآن مصحف مي گفتند.

جواب

مستشکل در اين گفتار خود يک مشت اتهامات را مطرح مي کند و براي آن هيچ دليلي ذکر نمي کند. راستي کدام يک از شيعيان گفته است که « مصحف فاطمه» قرآن ديگري است که بر پيامبر(صلي الله عليه آله وسلم)نازل شده است! اشکال کننده اگر به کتب شيعه و يا حتي به عامه مردم رجوع مي نمود چنين اعتراضي نمي کرد و مي دانست که اتهام بي اساسي را مطرح کرده است البته بايد توجه داشت که اين اشکالات اتهام جديدي نيست بلکه در عهد بني أميه و بني عباس نيز وجود داشته است و در زمان ما وارثان آنها همان حرفها را بازگو مي کنند.

1) امامان معصوم در آن عصر بارها اين اتهامات را رد کرده اند و به مناسبتهاي مختلف و عبارات متفاوت فرموده اند: « مصحف فاطمه (سلام الله عليها)قرآن نيست [25]»

2) واژه «مصحف» در لغت عرب هر آن چيزي است که مشتمل از برگهاي نوشته شده و ميان دو جلد باشد و اختصاص به قرآن ندارد؛ لذا معترضين بين معناي لغوي و اصطلاحي متداول خلط نموده اند.

3) واژه «مصحف» در قرآن وارد نشده است و جزء نامهاي قرآن نيز شمرده نشده است و حتي در حديث نبوي نيز مصحف از نامهاي قرآن حساب نشده است.

علامه عسکري در اين باره مي فرمايد:

«أن لفظ المصحف لم يرد في القرآن و لا في حديث النبوي الشريف [26]»؛ لفظ مصحف نه در قرآن آمده است و نه در حديث شريف نبوي آمده است.

4) جلال الدين سيوطي از علماي اهل تسنن براي قرآن بيش از پنجاه«50» نام در قرآن نقل مي کند که در ميان آنها کلمه « مصحف » ديده نمي شود[27].

5) در قرآن کريم يکي از اسماء قرآن «الکتاب[28]» شمرده شده است و سيبويه يکي از علماي نحوي تسنن، اثري دارد به نام «الکتاب» با اين که آيات متعددي قرآن را به اين اسم خوانده اند؛ ولي کسي به او اعتراض نکرده است و کتاب او را قرآني ديگر ندانسته و حتي از شيعيان کسي به او معترض نشده است، راستي اگر اين کتاب از آن اماميه بود، اهل سنت مجوز ديگري براي کفر آنها نمي تراشيدند؟

ب) احکام شرعي ندارد

بعضي از روايات دلالت دارند که مصحف حضرت زهرا(عليها السلام)مشتمل بر احکام شرعي و حقايق وحياني نيست، بلکه از آينده خبر مي دهد:

حماد بن عثمان …قال: ثم قال [ابو عبدالله ]: « أما إنه ليس فيه من الحلال والحرام، ولکن فيه علم ما يکون.[29] »؛ حماد بن عثمان… گويد: سپس امام صادق(عليه السلام)فرمود: به درستي که در مصحف هيچ حکم حلال و حرامي نيست؛ ولي در آن علم به حوادث آينده است.

محل نگهداري مصحف فاطمه (سلام الله عليها)

مصحف فاطمه (سلام الله عليها) که از سوي خداوند و به وسيله جبرئيل امين الهام شده است به عنوان ميراثي ارزشمند نزد امامان معصوم (عليهم السلام) دست به دست گشته است. ابوبصير بعد از نقل حديثي از امام باقر(عليه السلام)در اين باره گويد: به آن حضرت گفتم مصحف فاطمه (سلام الله عليها)بعد از شهادت آن حضرت در نزد چه کسي است؟ امام باقر(عليه السلام)فرمود:

«دفعته إلي أميرالمؤمنين، فلما مضي صار إلي الحسن ثم إلي الحسين ثم عند أهله حتي يدفعوه إلي صاحب هذا الامر …[30] »؛ آن را به أميرالمؤمنين(عليه السلام) داد وقتي که آن حضرت شهيد شد، رسيد به دست حسن سپس رسيد به دست حسين سپس در نزد اهل آن است تا بدهد به صاحب اين امر [امر امامت يعني حضرت مهدي ]

و همچنين صحيفه حضرت زهرا(سلام الله عليها) به عنوان علامتي از علائم امامت در نزد ائمه مي باشد امام رضا(عليه السلام)در اين زمينه مي فرمايد:

« …للامامة علامات …و يکون عنده صحيفة … [31]»؛ … براي امام (عليه السلام)نشانه هايي است… و نزد او مصحف حضرت فاطمه(سلام الله عليها)است.

امامان معصوم در مواردي به صحيفه حضرت فاطمه استشهاد نموده و به وسيله آن عليه کج انديشان و منحرفان از مسير امامت احتجاج نموده و به اين وسيله حقانيت خود و دروغ دروغگويان را آشکار نموده اند در اين زمينه احاديث متعددي است که به چند مورد اکتفاء مي کنيم:

سليمان بن خالد قال: قال أبو جعفر: «…وليخرجوا مصحف فاطمة (سلام الله عليها)فإن فيه وصية فاطمة …[32] »؛ سليان بن خالد گويد: امام صادق(عليه السلام)فرمود: …و مصحف فاطمه (سلام الله عليها)را بيرون آورند[اگر راست مي گويند]؛ زيرا وصيت فاطمه در آن است …

« عن حماد بن عثمان قال: سمعت أبا عبدالله (عليه السلام)يقول: تظهر الزنادقة في سنة ثمان و عشرين و مائة و ذلک أني نظرت في مصحف فاطمه …[33] »؛ حماد بن عثمان گويد: شنيدم امام صادق(عليه السلام)مي فرمود: زنادقه در سال صد و بيست و هشت ظهور کنند، من اين را از مطالعه مصحف فاطمه دريافتم …

صاحب کتاب « الذريعه » درباره مصحف حضرت زهرا(سلام الله عليها)مي نويسد:

« مصحف فاطمه(سلام الله عليها)من ودايع الإمامة عند مولينا و إمامنا صاحب الزمان (عليه السلام) کما روي في عدة احاديث من طرق الائمة(عليهم السلام)…[34]»؛ مصحف فاطمه(سلام الله عليها)از ودايع امامت است که نزد مولي و امام ما صاحب الزمان(عليه السلام)است، همانطور که عده اي از احاديث از أئمه در اين زمينه وارد شده است.

[1] . کليني، محمدبن يعقوب، «الکافي»، ج1، ص241، ح5؛ همان، ص458، ح2.

[2] – موسوي الخميني، سيد روح الله، « وصيت نامه سياسي الهي »، ص 3.

[3] – الفيومي، احمد بن محمد بن علي، « مصباح المنير »، ماده ردف، ص 197.

[4] – زبيدي، محمد مرتضي،« تاج العروس » ج 6، ص 61 1.

[5] – العسکري، أبي هلال، « معجم الفروق اللغة »، ص 447، ش 179.

[6] -www.ghadeer.orj، بادخل و تصرف.

[7] – www.ghadeer.orj

[8] – صفار، محمد بن حسن، « بصائر الدرجات »، ص 211، ح 6؛ مجلسي، محمد باقر، « بحارالانوار » ج 26، ص 41، ح 72 [ احتمال هم دارد که ضمير مکانها به خود حضرت صديقه برگردد.]

[9] – همان.

[10]- کليني، محمد بن يعقوب، « کافي »، ج1، ص240، ح 2؛ صفار، محمد بن حسن، « بصائر الدرجات »،جزء 3، باب 14، ص 215، ح 18.

[11] – صفار، محمد بن حسن، « بصائر الدرجات »، جزء 4، باب 2، ص 230، ح 4 و 6.

[12] – کليني، محمد بن يعقوب، « کافي »، ج 1، ص242، ح 8 .

[13] – همان، ص241، ح 4.

[14] – صفار، محمد بن حسن « بصائر الدرجات » ،جزء3، باب 14، ص 213، ح 14؛ مجلسي، محمد باقر، « بحارالانوار » ج 26، ص 43، ح 73.

[15] – صفار، محمد بن حسن « بصائر الدرجات »جزء3، باب14، ص 208 ، ح 2.

[16] – همان، ص، 208، ح 1؛ همان، ص 212، ح 9.

[17] – همان، ص 212، ح 8 .

[18] – همان، ص 217، ح 27.

[19] – همان، ص 216، ح 19؛ همان، ص 219، ح 33.

[20] – همان، ص 210، ح 3.

[21] – مجلسي، محمد باقر، « بحار الانوار»، ج 37، ص 176، ح 36.

[22] – نجاشي، احمد بن علي « رجال نجاشي »، ص 365 ، ش [ 986 ]

[23] – الموسوي الخويي، سيد أبو القاسم، « معجم رجال الحديث »، ج 16، ص 127.

.[24] معالم المدرستين، السيد مرتضى العسكري، ج2، ص38

[25] – صفار، محمد بن حسن« بصائر الدرجات »، جزء 3، باب 14، ص 213، ح 14؛ همان، ص 208 ،ح 2و1؛ همان، ص212، ح 9؛ مجلسي، محمد باقر، « بحارالانوار » ج 26، ص 43، ح 73.

[26] – عسکري، سيد مرتضي، « معالم المدرستين » ج2، ص 39.

[27] – سيوطي، جلال الدين، « الاتقان في علوم القرآن »، ج 1، ص 143 -147، النوع السابع عشر، في معرفة أسمائه وأسماء سوره

[28] – الم ذلِكَ الْكِتابُ لارَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ ‏ سوره بقره:2، آيه 2. أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْض همان، آيه 85. « يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ همان، آيه 129 «يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ ُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ ‏ همان، آيه151.

[29] – صفار، محمد بن حسن «بصائر الدرجات»، ص 215 ، ح 18؛ کليني، محمد بن يعقوب « کافي» ج 1، ص، ح 2.

[30] – طبري، محمدبن جريربن رستم، «دلائل الامامة» ص28؛ عطاردي، عزيز الله «مسند حضرت زهرا» ص292 .

[31] – ابن بابويه، محمدبن علي بن الحسين، «خصال»، ابواب ثلاثين، ص 527 .

[32] – صفار، محمد بن حسن، « بصائر الدرجات » ص 215، ح16؛ همان، ص 216، ح21.

[33] – کليني، محمد بن يعقوب « کافي » ج1، ص240، ح2؛ صفار محمد بن حسن، « بصائرالدرجات » ص215، ح 18.

[34] – طهراني، آقا بزرگ، « الذريعة »، ج 21، ص 126، رقم 4248.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 3
مطالب مرتبط