بسمه تعالی
کلمات کلیدی: علی بن ابیطالب(علیه السلام)، مولود کعبه، فاتح خیبر، همسر فاطمه(سلام الله علیها)، قسیم النار والجنه.
روز جمعه سیزدهم رجب سال 30 عام الفیل کعبه در خود شاهد تولد ابرمرد تاریخ بشریت بود.که نه قبل و نه بعد از آن چنین حادثهای رخ نداده و نخواهد داد.[1] کسی که افتخار تولد در حریم الهی را به خود اختصاص داد و حجتی برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر علیه دشمنان شد. او که تمام زندگی خود را با تلاش در راه خدمت به اسلام و دین خدا و یاری پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) شروع نمود، در همین راه پر افتخار نیز جان خویش را هدیه کرد. به مناسبت این روز مبارک به وقایعی که در زمان تولد آن حضرت و بعد از آن رخ داده که هر یک فضیلتی برای حضرتش محسوب میشود، میپردازیم.
پدر و مادر آن حضرت
حضرت ابوطالب از بزرگان بنیهاشم بود که ریاست عرب را برعهده داشت.[2] در ازدواج پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) با حضرت خدیجه (سلام الله علیها) دخالت داشت.[3] اولین هاشمی است که با یک زن هاشمی ازدواج نمود.[4]
او بعد از عبدالمطلب سرپرستی پیامبراکرم(صلی الله و علیه و آله و سلم) را به عهده داشت و در تمام عمر خویش از حمایت آن حضرت دست برنداشت. از جمله حمایتهی بی دریغ او از آن حضرت وقتی بود که بنیهاشم در شعب محاصره بودند و ابوطالب فرزندش علی(علیه السلام) را برای دفع تهدید در جای پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) میخواباند تا اگر دشمن دست به ترور زد، جان پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) محفوظ بماند.[5] امیرالمومنین علی(علیه السلام) نیز در همان کودکی جریان ایمان آوردن خود را به پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) را با پدر گرامی خود در میان میگذارد که آن حضرت در تأیید او میفرماید: او تو را جز به سوی خیر رهنمون نمیشود پس همیشه ملازم ایشان باش.[6]
فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافٍ (سلام الله علیها)، مادر گرامی آن حضرت است و از آنجا که کفالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر عهده حضرت ابوطالب(علیه السلام) بود؛ فاطمه بنت اسد نیز چون مادر برای آن جناب بود و از مهر و محبت ایشان به حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که همیشه آن حضرت را بر فرزندان خود مقدم میداشت و همچون حضرت ابوطالب همیشه در کنار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود و از اولین کسانی بود که ایمان آورد و نیز مهاجرت نمود.[7] بعد از اینکه در مدینه وفات کرد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) او را گرامی داشت و فرمود:
رحمك اللّه يا أمي كنت اميّ بعد اميّ، تجوعين و تشبعيني و تعرين و تكسوني و تمنعين نفسك طيب الطعام و تطعميني تريدين بذلك وجه اللّه تعالى و الدار الآخرة[8]
همچنین دستور غسل داد و پیراهنش را اعطاء کرد تا با آن فاطمه را کفن کنند و در قبرش خوابید تا از فشار قبر ایمن شود و شهادت به ولایت را نیز برای او تلقین کرد.[9]
جابر بن عبدالله از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد میلاد علی بن ابیطالب سوال کردم، فرمود: آه، آه، که از بهترین مولدی بعد از من سوأل کردی که همانند مسیح متولد شد.[10] امیرالمومنین علی(علیه السلام) نیز بر این فضیلت افتخار نموده و آن را قبل از شهادتش با فضائل دیگر بیان نموده است.[11]
ورود به کعبه
روايت چنان است كه فاطمه بنت اسد به طواف خانه كعبه بيرون رفت و در طواف خانه بود كه او را درد زادن گرفت و آثار وضع حمل بر وى ظاهر شد، سر سوى آسمان كرد و گفت: اى قيّوم بىنياز و اى خداوند چاره ساز! اى پناه بيچارگان و اى فرياد رس درماندگان! مرا در بيت اللّه راه ده و در ظلّ حمايت خود پناه ده. یزید بن قعنب و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از بنیعبدالعزی نیز شاهد این رویداد بودهاند و اینچنین نقل میکند که:
فاطمه بنت اسد در حالى كه نه ماهه حامله بود با درد زايمان بدان سوى آمد. پس گفت: بارخدايا! من به تو و كتابهايى كه فرو فرستادهاى و پيامبرانى كه برانگيختهاى ايمان دارم و سخن جدّم ابراهيم خليل را تصديق مىكنم، همو كه خانه كهن تو را بر پا داشت. پس به حقّ آن كه اين خانه را برپا داشت و به حقّ طفلى كه در شكمم دارم اين زايمان را بر من آسان گردان. يزيد بن قعنب مىگويد: پس ديدم كه خانه خدا از ميان شكافته شد و فاطمه بدان داخل شد و از ديدگان ما پنهان گشت و دوباره خانه، به وضع نخست خود بازگشت. ما آهنگ آن كرديم تا قفل در را بگشاييم ولى گشوده نگشت. پس دانستيم كه اين، خواست خداست. فاطمه در روز چهارم در حالى كه امير المؤمنين على بن ابى طالب را در دست داشت از خانه خدا بيرون آمد. فاطمه گفت: من بر زنان پيش از خود فضيلت داده شدهام، زيرا آسيه دختر مزاحم خدا را پنهانى در جايى پرستش مىكرد كه خداوند دوست نداشت مگر به هنگام ناچارى در آن جا پرستش شود و مريم، دختر عمران با دستش نخل خشكيده را تكان داد تا آن كه توانست از آن خرماى تازه بخورد، در حالى كه من به خانه خدا وارد شدم و از ميوهها و روزىهاى بهشتى خوردم، و چون خواستم از آن بيرون آيم سروشى غيبى در گوشم نجوا كرد كه اى فاطمه! او را على نام كن كه او على است و مقامى والا دارد و خداوند علىّ اعلى مىگويد: من نام او را از نام خود گرفتم و به ادب خود تأديبش كردم و بر دانش پيچيده خود آگاهش گردانيدم. اوست كه بتها را در خانه من مىشكند و بر پشت بام خانه من اذان مىگويد و مرا تقديس مىكند و بزرگم مىدارد، پس خوشا به حال كسى كه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر كسى كه او را دشمن دارد و از او سرپيچد..[12]
پس از تولد در کعبه ابوطالب در کوچههای مکه بود و میگفت: ای مردم امشب حجت خدا و ولی خدا به دنیا آمد.[13]
امام زین العابدین(علیه السلام) نیز این مطلب را بطور خلاصه بیان نموده است و تصریح فرمودند که آن حضرت در کعبه متولد شده است.[14]سیوطی در المحاضرات و المحاورات نیز به این روایت از امام زین العابدین پرداخته است.[15] اهلسنت از عباس بن عبدالمطلب و شیعه از امام صادق(علیه السلام) روایت نمودند که: خانه از طرف پشت شکافته شد و فاطمه بنت اسد داخل رفت و سپس دیوار به هم پیوست و سه روز در آن باقی ماند و از میوههای بهشتی میخورد.[16]
مولود کعبه از نظر اهلسنت
برخي از کتابهای اهلسنت این فضیلت در مورد امیرالمومنین علی(علیه السلام) کمرنگ آمده و بلکه جعل روایت نمودهاند و افرادی که هیچ خدمتی به دین نکرده بلکه دشمن دین خدا بودند چون حکیم بن حزام و یزید بن ولید بن عبدالملک بن مروان! را مولود کعبه ساختند[17] تا این فضیلت عادی و یا فراموش شود اما با این حال در قلم نویسندگان اهلسنت اعتراف به این فضیلت به چشم میآید که نام آنها را ذکر میکنیم.
قاضی حسن بن محمد مشاط در کتاب انارة الدجی فی مغازی خیر الوری ولادت ان حضرت را در کعبه میداند و نوشتهاست:
«و في سنة ثلاثين: ولد علي بن أبي طالب في الكعبة، رضي اللّه عنه»[18]
شیخ حسین دیار بکری از مورخین قرن دهم و محمد بن طلحه شافعی گفتهاند که ولادت آن حضرت در کعبه بود.[19] ابن صباغ مالکی در الفصول لمهمه، مسعودی در مروج الذهب[20] و حلبی در سیره حلبیه[21] ملا علی قاری در شرح الشفاء به نقل از حاکم نیشابوری،[22] ابن جوزی در تذکره الخواص،[23] حمید بن احمد محلی،[24] ابن مغازلی در مناقب الامام علی[25] سیوطی،[26] عبد الرحمن الصفوري الشافعي في نزهة المجالس، محمد مؤمن الشبلنجي في نور الإبصار، حبيب اللّه الشنقيطي في كفاية الطالب نیز این قول را گفتهاند که آن حضرت در کعبه به دنیا آمده است.[27] آلوسی نیز گفته ولادت ایشان در خانه خدا امر مشهوری در دنیاست و در کتابهای فریقین از شیعه و سنی از آن بحث شدهاست.[28] سید هاشم بحرانی نیز در کتاب علی والکعبه از 22 کتاب از اهلسنت نقل نموده که ولادت آن حضرت در کعبه واقع شده است.[29]
حاکم نیشابوری در مستدرک علی الصحیحین گفته است:
«و قد تواترت الاخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرّم اللّه وجهه في جوف الكعبة»[30]
در کتاب فضائل الخمسه من الصحاح السته بابی مختص به ولادت آن حضرت در کعبه نوشته شده به این عنوان: «باب في أن عليا عليه السّلام ولد في الكعبة و هو بمنزلة الكعبة » . نویسنده در این بخش از کتاب مستدرک و نورالابصار مطالبی را در مورد نظر را بیان نموده است.[31]
بزرگ شده دست پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم)
امیرالمومنین علی(علیه السلام) همانطور که بعداز ولادت در آغوش پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) جای گرفت و از همان دوران کودکی مورد محبت و تربیت الهی پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) واقع شد،[32] در نونهالی نیز با آن حضرت بود و لحظهای از او جدا نشد.[33]
فاطمه بنت اسد مىگويد: على را زاييدم در حالى كه از عمر پيامبر اكرم(صلی الله و علیه و آله و سلم) سى سال مىگذشت و پيامبر او را به شدّت دوست مىداشت و به من مىفرمود: گهواره او رانزديك بستر من قرار ده. پيامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) بيشتر تربيت على را عهدهدار بود و به هنگام شستشو على را پاكيزه مىگرداند و هنگام آشاميدن شير، آن را جرعه جرعه در كام على مىريخت و به گاه خواب گهوارهاش را آرام تكان مىداد و در بيدارى با او كودكانه سخن مىگفت و بر سينه حملش مىكرد و مىفرمود: اين برادر، ولىّ، يار، برگزيده، اندوخته، پناهگاه، خويش، وارث، همسر دختر من، امين من در وصيّتم و جانشين من است. پيامبر پيوسته او را در آغوش خود داشت و او را در كوهها و درّههاى كوچك و بزرگ مكّه مىگرداند.[34]
امیرالمومنین علی(علیه السلام) موضوع تربیت الهی خود را اینگونه بیان میکند:
من همچون بچهاي كه به دنبال مادرش ميرود همه جا همراه او میرفتم، هر روز يكي از فضائل اخلاقي خود را به من تعليم ميكرد و دستور ميداد كه از آن پيروي كنم.[35] علت این که آن حضرت در دامان پاک رسالت تربیت شده نیز این بود که به دلیل قحطی بزرگي در مكه رخ داد، در آن زمان حضرت ابوطالب داراي عائله زياد و هزينه سنگين بود. پيامبر به عموي خود عباس پيشنهاد كرد كه براي بهتر شدن اوضاع مالي ابوطالب هر كدام فرزندي از وي را تحت تكفل بگيرند؛ عباس با موافقت ابوطالب، جعفر را به نزد خود برد و پيامبر نيز حضرت علي را به خانه خودش برد. حضرت علي(علیه السلام) در خانه پيامبر بود تا اينكه، حضرت به نبوت مبعوث شد و علي(علیه السلام) او را تصديق و از او پيروي كرد.[36]
[1] – فضل بن الحسن ، طبرسی، إعلام الورى بأعلام الهدى ، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج1،ص:153و علامه محمد باقر، مجلسي، بحارالانوار ، بيروت، موسسة الوفا، 1404،ج35،ص:7.
[2] – مرزوقی اصفهانی، كتاب الأزمنة و الأمكنة، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1417 هـ ق، ص: 468
[3] – ابوهلال، عسکری، الأوائل، طنطا، دارالبشیر، اول، 1408 هـ ق،ص: 112
[4] – موفق بن احمد، خوارزمی، المناقب، قم، موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، دوم، 1411هـ ق، ص 46
[5] – شیخ جعفر، سبحانی، موسوعة الطبقات الفقهاء، قم، موسسه امام صادق(ع)، 1418هـ ق ، ج1، ص: 6.
[6] – محمد بن طلحه، شافعی، مطالب السؤول في مناقب آل الرسول، بیروت، موسسه بلاغ، اول، 1419هـ ق، ص: 65.
[7] – ابن حجر، عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة ، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1415هـ ق، ج8،ص:269.
[8] – موفق بن احمد، خوارزمی، المناقب، قم، موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، دوم، 1411هـ ق ، ص 47.
[9] شيخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم، اول، 1413 هـ ق ،ج1،ص:5.
[10] – فتال نیشابوری، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، قم، انتشارات رضی، اول، ج1، ص: 77.
[11] – اللمعة البيضاء فی شرح خطبه الزهراء، التبريزي الأنصاري، ص220؛ الإمام علي بن أبي طالب علیه السلام، أحمد الرحماني الهمداني، ص 368 – 370.
[12] – علامه حلی، كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام، تهران، وزارت ارشاد، اول، 1411هـ ق، ص: 17.
[13] – علامه محمد باقر، مجلسي، بحارالانوار ، بيروت، موسسة الوفا، 1404،ج35،ص:102.
[14] – فتال نیشابوری، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، قم، انتشارات رضی، اول ، ج1، ص: 81.
[15] – جلال الدین، سیوطی، المحاضرات و المحاورات، بیروت، دارالغرب الاسلامی، اول، 1424هـ ق، ص: 366.
[16] – علامه محمد باقر، مجلسي، بحارالانوار ، بيروت، موسسة الوفا، 1404، ج 35، ص 18.
[17] – ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر،1415هـ ق، ج 15، ص 99 و ابن عربی، محاضرة الأبرار و مسامرة الأخيار، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1422هـ ق، ج1، ص: 56.
[18]- قاضی حسن بن محمد، مشاط، إنارة الدجى في مغازي خير الورى صلى الله عليه و آله و سلم، جده، دارالمنهاج، دوم، 1426هـق، ص:760.
[19] – محمد بن طلحه، شافعی، مطالب السؤول في مناقب آل الرسول، بیروت، موسسه بلاغ، اول، 1419هـ ق، ص: 63 و شیخ حسین، دیار بکری، تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفيس ، بیروت، دارالصادر، ج1،ص:279.
[20] – علی بن الحسین، مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دارالهجره، دوم، 1409 هـ ق،ج2،ص:349.
[21] – ابوالفرج ، حلبی شافعی، السيرة الحلبية(إنسان العيون في سيرة الأمين المأمون)، بیروت، دارالکتب العلمیه، دوم، 1427 هـ ق، ،ج1،ص:202.
[22] – ملا علی، قاری، شرح الشفا ، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1421 هـ ق، ج1،ص:159.
[23] – سبط بن جوزی، تذكرة الخواص،قم، منشورات الشریف الرضی، 1418 هـ ق، ص: 20.
[24] – حمید بن احمد، محلی، الحدائق الوردية في مناقب الأئمة الزيدية، صنعاء، مکتبه بدر ، اول، 1423 هـ ق، ج1، ص: 31.
[25] – ابن مغازلی، شافعی، مناقب الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام، بیروت، دارالاضواء، سوم، 1424هـ ق، ص: 58.
[26] – جلال الدین، سیوطی، المحاضرات و المحاورات، بیروت، دارالغرب الاسلامی، اول، 1424هـ ق، ، ص: 366.
[27] – نجاح الطائی، السيرة النبوية، بیروت، موسسه البلاغ، اول، 1422هـ ق، ،ج1،ص:152و سید جعفر مرتضی، عاملی، الصحيح من سيرة النبي الأعظم(ط-قديم)، بیروت، دارالهادی- دارالسیره، چهارم، 1415 هـ ق، ،ج2،ص:159و علامه امینی، الغدير في الكتاب و السنة و الأدب ، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، اول، 1416 هـ ق، ج6،ص:35.
[28] – سيد محسن، امين، أعيان الشيعة، دار التعارف للمطبوعات، 1406 هـ ق،بيروت ، ج1، ص: 323 و موسوعة التاريخ الإسلامي ،ج1،ص:306.
[29] – شيخ آقا بزرگ، تهرانى، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ایران، تهران و قم، اسماعيليان و كتابخانه اسلاميه، 1408 هـ ق ، ج15، ص: 330.
[30] – حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، 3 ص 550.
[31] – فیروزآبادی، سیدمرتضی؛ فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران، اسلامیه، 1392هـ ق، ،ج1،ص:176.
[32] – شیخ جعفر، سبحانی، موسوعة الطبقات الفقهاء، قم، موسسه امام صادق(ع)، 1418هـ ق ، ج1، ص: .6.
[33] – ابن حجر، عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة ، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1415هـ ق، ،ج4،ص:464.
[34] – علامه حلی، كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام، تهران، وزارت ارشاد، اول، 1411هـ ق، ص: 19.
[35] . نهج البلاغه، خطبه 192، صبحي صالح.
[36] – محمد بن طلحه، شافعی، مطالب السؤول في مناقب آل الرسول، بیروت، موسسه بلاغ، اول، 1419هـ ق، ، ص: 63.