جستجو
Close this search box.

ارتباط انسان با خدا در دعای عرفه

( باسمه تعالي)

ارتباط انسان با خدا در دعاي عرفه

يکي از دعاهايي که از قول امام حسين عليه السلام نقل شده وسفارش به خواندن آن در روز نهم ذيحجة در روايات آمده، دعاي معروف عرفه است.از آنجا که ائمه اطهار انسان هاي کمال يافته در درگاه ايزد متعال مي باشند.وافتخار تحقق اهداف خداونداز خلقت انسان را در دنيا با خود دارند،به اين معنا که با عمل خود ،وبا حرکت در مسير تعيين شده از سوي خدا وتبيين شده توسط نبي مکرم اسلام وانبياء الهي،به نقطه اوج انسانيت دست پيدا کردند، وامروز مشعل فروزان راه انسانيت به شمار مي آيند.از اين رو دقت در کلماتي که تحت عنوان احاديث يا ادعيه از اين حضرات نقل شده ضروري به نظر ميرسد .به خصوص ادعيه هايي که اوج عرفان اين بزرگواران را به خالق خود در ذهن هر انسان منصفي ترسيم ميکند وتفاوت مقامات معنوي اين انوار مقدسه با ديگر انسان ها را به صورت روشن تبيين مي نمايد.

دعاي عرفه امام حسين(ع)، آن عارف مجاهد في سبيل الله،و آن کشتي نجات امت اسلام،از جمله شاهکارهاي عرفاني است که به مارسيده وپيش روي ماست.دعايي که براي همگان اعم از شيعه وسني ومسيحي و..هر طالب کمالي قابل استفاده است.

اين دعاي شريف را ميتوان از زواياي مختلف مورد بررسي قرار داد.که ما در اين مقاله مختصر به ترسيم نوع ارتباط انسان با خدا در فراز هايي از اين دعاي نوراني مي پردازيم.

امام حسين (ع) در مقابل پروردگار عرضه ميدارد.

( أَنْتَ الَّذِي منَنْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَكْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِي رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِي وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَعْطَيْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَغْنَيْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَقْنَيْتَ، أَنْتَ الَّذِي آوَيْتَ، أَنْتَ الَّذِي كَفَيْتَ، أَنْتَ الَّذِي هَدَيْتَ، أَنْتَ الَّذِي عَصَمْتَ، أَنْتَ الَّذِي سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِي غَفَرْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَقَلْتَ، أَنْتَ الَّذِي مَكَّنْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَعْزَزْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَعَنْتَ، أَنْتَ الَّذِي عَضَدْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَيَّدْتَ، أَنْتَ الَّذِ ي نَصَرْتَ، أَنْتَ الَّذِي شَفَيْتَ، أَنْتَ الَّذِي عَافَيْتَ، أَنْتَ الَّذِي أَكْرَمْتَ، تَبَارَكْتَ وَتَعَالَيْتَ. فَلَكَ الْحَمْدُ دَائِماً وَ لَكَ الشُّكْرُ وَاصِباً أَبَداً، ثُمَّ أَنَا يَا إِلَهِي الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِي فَاغْفِرْهَا لِي. اَنَا الَّذِي أَسَأْتُ، أَنَا الَّذِي أَخْطَأْتُ، أَنَا الَّذِي…

«تو آن خدايى كه منّت نهادى و نعمت دادى و احسان كردى، خدايى كه جمال نمودى و برترى دادى و كامل ساختى و روزى رساندى و توفيق عطا كردى. تويى كه بخشيدى و بى نياز كردى و هدايت نمودى. تو آن خدايى كه عيوب ما را پوشاندى و از گناهانمان در گذشتى. به همه ما امكان دادى و كمك كردى و يارى نمودى و شفا بخشيدى. بركت و علوّ در تو و از توست.

پس حمد و سپاس هميشه مخصوص توست.

منم آن كه خطا كردم و نادانى نمودم و غافل شدم و اشتباه كردم. منم آن كه سهو كردم و راه خلاف پيمودم و پيمان شكستم.

من آنم كه تو امر كردى و من عصيان، تو نهى كردى و من پرهيز نكردم، پاك پروردگارا! جز تو خدايى نيست و من از ظالمانم،

بارالها! جز تو خدايى نيست و من از بخشش طلبانم.

پاك خدايا! جز تو خدايى نيست و من از خائفين هستم. تنها تو خداى پاك منى و من ازاميدواران هستم.

پاك خدايى كه جز تو خدايى نيست ومن از سائلين هستم.

اين ستايش من است كه تقديم داشتم و خلوص من به وحدانيت تو كه يادآور شدم و گواهى من به نعمت هاى تو كه شمارش كردم، با اين كه اذعان دارم كه نتوانستم نعمت هاى غيرقابل شمارش تو را بشمارم.

بارالها! تو نزديك ترين خوانده شده و سريع ترين اجابت كننده هستى. گرامى ترين بخشنده و وسعت بخش ترين بخشاينده و شنواترين شنونده. اى كه در دنيا و آخرت رحمان و رحيمى. همانندى ندارى تا از او سؤال شود و غير از تو كسى نيست تا به او اميد بسته شود.

خدايا! من در عين بى نيازى نيازمندم، چگونه در نيازمندى ام بى نياز باشم؟! الهى! من در داناييم، نادان هستم، پس چگونه در عين جهالتم نادان نباشم؟!

اى خدا! همانا گوناگونى وجوه تدبيرات تو و سرعت فرا رسيدن قَدَر تو، بندگان عارفت را مانع شد كه به يك عطاى تو قانع و يك بلاى تو مأيوس شوند.

بارالها! از من جز آنچه كه سزاوار ملامت است بر نيايد و از تو جز آنچه سزاوار كرمت است بر نتابد.

خداوندا! مرا به حقايق اهل قرب متحقّق فرما و به سلك اهل جذب متسلّك نما.

پروردگارا! مرا به تدبير خودت از تدبيرم و به اختيارت از اختيارم بى نياز گردان و از افتادن در ورطه اضطرار بازم دار.

خداوندا! مرا از ذلّت نفس خويش خارج ساز و از پليدى شرك پاكم گردان. قبل از آن كه مرگم فرا رسد، از تو يارى مى طلبم، پس يارى ام كن. بر تو توكّل دارم، پس تنهايم مگذار. از تو سؤال مى كنم، پس نااميدم مگردان و تنها به فضل تو راغب هستم، پس محرومم منما و بر در تو مى ايستم، پس طردم مكن.

بارالها! رضاى تو منزّه از آن است كه معلول علتى از خودت باشد تا چه رسد به اين كه معلول علّتى از من باشد.

خدايا! ذات تو آنچنان بى نياز است كه حتى سودى از خودت به ذاتت نمى رسد تا چه رسد به اين كه نيازى به من داشته باشد.

آنچه در اين فراز از آن امام همام نقل شده است .اوصاف واحوالاتي است که بين بنده وخدا جاري است.در اين عبارت خدا به صفاتي ياد مي شود که مخصوص خداوندي اوست. وهمچنين بنده خدا به اوصاف وحالاتي ياد ميشود که لازمه انسانيت ومخلوقيت اوست. خداوند در اين فراز ،صاحب نعمت ،منت ،هدايت ،قدرت ونصرت و… است پيش از خلقت نعمت را در حق بندگان خود تمام ميکند وبا نشان دادن راه از چاه بوسيله پيام آوران خود بشيريت را براي رسيدن به مقامات انساني وانساني زيستن در اين کره خاکي نصرت عنايت ميفرمايد.خداوندي که بيش از حق به ما ميدهد وکمتر از توان ما تکليف ميخواهد.

از طرفي در اين دعاي شريف بزرگترين افتخار انسان اين است که خداوند صاحب نعمت اورا بعنوان بنده خود بپذيرد .واورا از دايره متمردين به اوامر خود بيرون آورد.که هر کس به اين توفيق دست يافت به فوز عظيمي نائل گشته است.

وانسان بايد بداند که تنها صاحب نعمت بي منت خداست .وبراي رسيدن به نعمت نبايد زير بار منت عاجزان از تامين نعمت خود برود.وباز بايد انسان بداند که تنها قدرتي که کمتر از استعداد او ميتواند به او ببخشد خداوند متعال است.که کم بندگان خود را به لطفش پذيراست وجزايي چند برابر آن را عطا ميفرمايد.

تدوين:عليرضا جوانشيري

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 24
مطالب مرتبط