جستجو
Close this search box.

امام رضا علیه السلام از دیدگاه اهل سنت

محمد بن طلحه شافعي مي‏نويسد: «ولادت او در روز يازدهم ذي الحجه، سال 153 ه.ق، پنج سال بعد از وفات جدّش بوده است».[1]

سبط بن جوزي مي‏نويسد: «علي بن موسي الرضا در سال 203 وفات يافت. او هنگام وفات 55 سال داشت و برخي 49 سال گفته ‏اند. و در کنار هارون الرشيد دفن گرديد».[2]

ابن صباغ مالکي مي‏ گويد: «علي بن موسي الرضا در مدينه، سال 148 ه.ق متولد شد. و برخي نيز سال 153 ذکر کرده‏ اند… و القابش: رضا، صابر، زکيّ، وليّ، و مشهورترين آن رضا است، و در قامت معتدل بود»..[3]

نص بر امامت

ابن صباغ مالکي از مخزومي نقل کرده: مادرش از اولاد جعفربن ابي طالب بود. موسي کاظم‏ عليه السلام را به نزد ما فرستاد آن‏گاه فرمود: آيا مي‏دانيد که براي چه جهت شما را جمع کرده ‏ام؟ گفتيم: خير. حضرت فرمود: «اشهدوا انّ ابني هذا – واشار إلي علي بن موسي الرضا – هو وصيّي والقائم بامري وخليفتي من بعدي…»؛[4]«شهادت دهيد که اين فرزندم – اشاره کرد به علي بن موسي الرضاعليه السلام – همان وصيّ من و قائم به امر من و خليفه بعد از من است….».

او همچنين از داوود بن کثير رقّي نقل کرده که گفت: به موساي کاظم عرض کردم: فدايت گردم سنّم زياد شده، دستم را بگير و از آتش جهنّم نجات بخش، بعد از شما صاحب ما کيست؟ امام به فرزندش ابي الحسن‏ عليه السلام اشاره کرد و فرمود: «هذا صاحبکم بعدي»؛[5]«اين صاحب شما بعد از من است».

فضايل امام رضا علیه السلام

1 – سيّد علي بن شهاب الدين همداني از پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم نقل کرده که فرمود: «ستدفن بضعة منّي بخراسان، ما زار مکروب الاّ نفّس اللَّه کربته، و لامذنب الاّ غفر اللَّه له»؛[6]«زود است که پاره ‏اي از تن من در خراسان دفن خواهد شد. هيچ غصه ‏داري او را زيارت نمي‏کند جز آن‏که خداوند غصّه او را برطرف خواهد کرد و نه گناه‏کاري، جز آن‏که خدا گناهش را بيامرزد».

2 – زبيدي حنفي مي‏نويسد: «در نيشابور، کنار خانه حضرت، حمّامي بود. هر گاه حضرت داخل حمّام مي‏شد حمّامي حمّام را براي او خلوت مي‏کرد. روزي در حالي که حمامي نبود حضرت وارد حمام شد. مردي روستايي در حالي که امام را نمي‏شناخت وارد حمام شد و گمان کرد که آن حضرت خدمتکار حمّام است. لذا به او دستور داد تا برايش آب بياورد. حضرت براي او آب آورده و تمام کارهاي او را انجام داد».[7]

3 – حمويني به سندش از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم نقل کرده که فرمود: «ستدفن بضعة منّي بخراسان، لايزورها مؤمن الاّ أوجب اللَّه له الجنّة، و حرّم جسده علي النار»؛[8]«زود است که پاره ‏اي از تن من در خراسان دفن شود. هيچ مؤمني او را زيارت نمي‏کند جز آن‏که خداوند براي او بهشت را واجب کرده و جسد او را بر آتش حرام کند».

4 – ابوبکر محمّد بن مؤمّل مي‏گويد: «با امام اهل حديث، ابوبکر بن خزيمه و ابن علي ثقفي و جماعتي از مشايخ به قصد زيارت علي بن موسي الرضاعليه السلام به طوس حرکت نموديم. ابن خزيمه را مشاهده کردم که طوري آن بقعه را تعظيم کرد و در برابر آن تواضع و تضرّع نمود که ما متحيّر شديم».[9]

کلمات اهل سنت درباره امام رضا علیه السلام

1 – ابن حجر هيتمي

«وکان اولاد موسي بن جعفر حين وفاته سبعة وثلاثين ذکراً وانثي، منهم عليّ الرضا وهو أنبه هم ذکراً واجلّهم قدراً»؛[10]«اولاد موسي بن جعفر هنگام وفاتش 37 نفر دختر و پسر بود؛ از آن جمله عليّ الرضا است که از همه جليل ‏القدرتر بود».

2 – سمهودي

«علي الرضا بن موسي الکاظم، کان اوحد زمانه، جليل القدر، اسلم علي يده ابومحفوظ معروف الکرخي»؛[11]«علي الرضا فرزند موساي کاظم، بهترين فرد زمانش و مردي جليل‏القدر بود و معروف کرخي به دستش اسلام آورد».

3 – ابن حجر عسقلاني

«کان الرضا من اهل العلم والفضل مع شرف النسب»؛[12]«رضاعليه السلام از اهل علم و فضل همراه با شرف نسب بود».

4 – ذهبي

«الامام السيد ابوالحسن الرضا… وکان من اهل العلم والدين والسؤدد بمکان»؛[13]«امام، ابوالحسن علي الرضا… او از اهل علم و دين و داراي مرتبه ‏اي عالي از علم بود».

او همچنين مي‏نويسد: «وقد کان علي الرضا کبير الشأن، اهلاً للخلافة»؛[14]«علي الرضا مردي داراي شأن بزرگ و اهليت براي خلافت داشت».

5 – مأمون عباسي

ابن خلکان در سبب بيعت مأمون عباسي با امام رضاعليه السلام به ولايت عهدي مي‏ن ويسد: «مأمون خواصّ نزديکان خود را جمع کرده و به آن‏ها خبر داد که در اولاد عباس و اولاد علي بن ابي طالب نظر کرده و در اين وقت کسي را افضل و سزاوارتر به امر خلافت از علي الرضا نديده است، لذا با او بيعت نمود».[15]

6 – خيرالدين زرکلي

«علي بن موسي الکاظم بن جعفر الصادق، ابوالحسن الملقب بالرضا، ثامن الأئمة الاثني عشر عند الامامية ومن اجلاء السادة اهل البيت وفضلائهم…»؛ «علي بن موسي الکاظم فرزند جعفر صادق، ابوالحسن، ملقّب به رضا، هشتمين نفر از دوازده امام نزد اماميه است. او از اجلاّي سادات اهل بيت و فضلاي آنان است…».[16]

7 – شيخ عبداللَّه شبراوي شافعي

«علي الرضا – رضي الله عنه – کانت مناقبه عليّة وصفاته سنيّة… وکراماته اکثر من ان تحصي واشهر من ان تذکر»؛ «علي الرضا – رضي الله عنه – داراي مناقب عالي و صفات ارزشمند بود… کرامات او بيشتر از آن است که حدّ و حصر شده و مشهورتر از آن است که ذکر گردد».[17]

8 – عبداللَّه بن اسعد يافعي

«الامام الجليل المعظم، سلالة السادة الاکارم، ابوالحسن علي بن موسي الکاظم بن جعفر الصادق بن محمّد الباقرعليهم السلام… احد الأئمة الاثني عشر، أولي المناقب الذين انتسبت الامامية إليهم وقصّروا بناء مذهبهم عليهم»؛ «امام جليل معظّم، سلاله سادات مکرّم، ابوالحسن علي بن موسي الکاظم فرزند جعفر صادق فرزند محمّد باقرعليهم السلام… يکي از امامان دوازده ‏گانه است. کساني که داراي مناقب بوده و اماميه به آن منتسب بوده و مذهب خود را بر کلمات آنان بنا ساخته ‏اند».[18]

9 – احمد بن يوسف ابوالعباس قرماني

او درباره امام رضاعليه السلام گفته است: «و کانت مناقبه عليّة وصفاته سنيّة، وکراماته کثيرة ومناقبه شهيرة، وکان قليل النوم، کثير الصوم. وکان جلوسه في الصيف علي حصير وفي الشتاء علي جلد شاة»؛[19]«مناقب او عالي و صفاتش جليل و کراماتش بسيار و مناقبش مشهور است. او مردي کم خواب بوده و بسيار روزه مي‏گرفت. در تابستان بر روي حصير و در زمستان بر پوست گوسفند مي ‏نشست».

10 – يوسف بن اسماعيل نهباني

«علي الرضا بن موسي الکاظم بن جعفر الصادق، احد اکابر الأئمة ومصابيح الأمة من اهل بيت النبوة ومعادن العلم والعرفان والکرم والفتوة، کان عظيم القدر، مشهور الذکر، وله کرامات کثيرة منها انّه قال لرجل صحيح سليم: استعدّ لما لابدّ منه، فمات بعد ثلاثة ايّام»؛[20]«علي الرضا فرزند موسي کاظم فرزند جعفر صادق، يکي از بزرگان امامان و چراغان امت از اهل بيت نبوتند. آنان معادن علم و عرفان و کرم و مردانگي بودند. او عظيم‏ القدر و مشهور به ذکر بود. داراي کراماتي بود؛ از آن جمله اين‏که به مردي صحيح و سالم فرمود: آماده آنچه برايش چاره ‏اي نيست باش». او بعد از سه روز از دنيا رفت».

11 – احمد بن حنبل

احمد بن حنبل بر سندي که در آن چنين آمده بود: «علي الرضا از پدرش موسي کاظم، از پدرش جعفر صادق، از پدرش محمّد باقر، از پدرش زين العابدين، از پدرش حسين بن علي، از پدرش علي بن ابي طالب از رسول اکرم» حاشيه زده و مي‏نويسد: «لو قرأت هذا الاسناد علي مجنون لبري‏ء من جنّته»؛[21]«اگر اين سند بر مجنوني خوانده شود از جنونش بهبودي مي‏يابد».

12 – ابن حبّان

او در کتابش «الثقات» مي‏نويسد: «علي بن موسي الرضا در طوس به خاطر شربتي که مأمون به او داد همان ساعت به شهادت رسيد… قبرش در سناباد بيرون نوقان مشهور است، مردم به زيارت قبر او در کنار قبر رشيد مي ‏آيند. من او را بسيار زيارت کرده ‏ام. هنگامي که طوس بودم هيچ گرفتاري بر من عارض نمي‏شد جز آن‏که به زيارت قبر علي بن موسي الرضا – صلوات اللَّه علي جدّه و عليه – مي‏رفتم و از خداوند متعال مي‏خواستم که آن گرفتاري را از من دور کند، خداوند نيز دعايم را مستجاب کرده و آن گرفتاري‏ ها را از من برطرف مي‏ساخت. و اين مطلبي است که به طور مکرّر آن را تجربه نموده ‏ام و در هر بار نيز گرفتاري ‏ام برطرف شده است. خداوند ما را بر محبّت مصطفي و اهل بيتش – صلي اللَّه عليه و عليهم أجمعين – بميراند». [22]

13 – عبدالکريم بن محمّد سمعاني

«والرضا کان من اهل العلم والفضل مع شرف النسب»؛[23]«رضا، از اهل علم و فضل همراه با شرف نسب است».

14 – فخر رازي

او در تفسير معناي کوثر مي‏نويسد: «قول سوم آن است که مقصود از کوثر اولاد اويند… در اين صورت معناي آيه اين چنين است: خداوند به او نسلي خواهد داد که در طول زمان باقي خواهد ماند. پس بنگر که چه مقدار از اهل بيت پيامبرعليهم السلام به قتل رسيده، ولي در عين حال عالم پر از آنان است، در حالي که از بني اميه کساني که مورد توجه باشند باقي نمانده است. چه بسيار از اکابر علما؛ همچون باقر، صادق، و کاظم و رضاعليهم السلام در ميان آنان وجود دارد…». [24]

15 – ابن ابي الحديد معتزلي

او مي‏گويد: «و من رجالنا موسي بن جعفر بن محمّد وهو العبد الصالح، جمع من الفقه والدين والنسک والحلم والصبر. وابنه علي بن موسي المرشّح للخلافة والمخطوب له بالعهد. کان اعلم الناس واسخي الناس واکرم الناس اخلاقاً»؛ «و از رجال ما موسي بن جعفر فرزند محمّد معروف به عبد صالح است. او بين فقه و دين و عمل صالح و حلم و صبر را جمع نمود. و فرزندش علي بن موسي است، کسي که براي خلافت کانديد شده و براي او به عهد خلافت خطبه خوانده شد. او عالم‏ترين و سخي ‏ترين و کريم‏ترين مردم در اخلاق بود».[25]

16 – محمّد امين سويدي

«کانت اخلاقه عليّة وصفاته سنيّة… کراماته کثيرة ومناقبه شهيرة لا يسعها مثل هذا الموضع»؛[26]«اخلاقش عالي و صفاتش جليل بود…کراماتش بسيار و مناقبش مشهور است، به حدّي که اين کتاب وسعت نقل آن‏ها را ندارد».

17 – محمّد بن وهيب

«و کراماته کثيرة – رضي الله عنه – اذ هو فريد زمانه»؛ «کرامات او بسيار بود – رضي الله عنه – زيرا او يگانه زمان خود به حساب مي ‏آمد».[27][28]

[1] . مطالب السؤول، ص 88.

[2] . تذکرة الخواص، ص 364.

[3] . الفصول المهمة، ص 226.

[4] . الفصول المهمة، ص 226.

[5] . همان.

[6] . مودة القربي، ص 140؛ ينابيع المودة، ص 265.

[7] . اتحاف السادة المتّقين، ج 7، ص 360، چاپ مصر.

[8] . فرائد السمطين، ج 2، ص 188، رقم 465.

[9] . تهذيب التهذيب، ج 7، ص 339.

[10] . الصواعق المحرقة، ص 122.

[11] . جواهر العقدين، ص 353.

[12] . تهذيب التهذيب.

[13] . سير اعلام النبلاء، ج 9، ص 387و388.

[14] . همان، ص 392.

[15] . وفيات الأعيان، ج 3، ص 270.

[16] . الأعلام، ج 5، ص 26.

[17] . جامع کرامات الأولياء، ج 2، ص 312.

[18] . مرآة الجنان، ج 2، ص 11.

[19] . اخبار الدول، ص 114.

[20] . جامع کرامات الاولياء، ص 311.

[21] . صواعق المحرقة، ابن حجر هيتمي، ص 310، به نقل از او.

[22] . الثقات، ج 8، ص 456 و 457.

[23] . الانساب، ج 3، ص 74.

[24] . تفسير فخر رازي، مجلد 16، ج 32، ص 125، دارالفکر.

[25] . شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 278.

[26] . سبائک الذهب، ص 75.

[27] . جوهرة الکلام، ص 143.

[28] .برگرفته از کتاب مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 3
مطالب مرتبط