در ميان امامان شيعه، تنها امامى كه در كشور اسلامى ايران دفن شده، امام رضا عليه السّلام است؛ امامى كه از بدو ورودش به اين سرزمين، سبب خير و بركت و وجود پرجودش منشأ خيرات و مبرّات شد. در حال حاضر آرزوى هر مسلمان شيعه ايرانى آن است كه سالانه يك بار و يا حتى بيشتر به زيارت مرقد شريفش مشرّف شود. بنابر نقل صاحبان متون اهل سنت نه تنها شيعيان بلكه محدّثان و مردمان سنى مذهب نيز احترام وافری نسبت به قبر آن امام همام از خود نشان مىداده اند و به زيارت قبر شريفش نائل شده و بهره مى گرفته اند.
بنا به نقل ابن حجر افرادى چون أبو بكر بن خزيمه و ابو على ثقفى و عدّهاى ديگر از مشايخ محدّثين به زيارت مرقد شريفش مىرفته اند.[1]
ابن حبان از محدثان و رجال شناسان قرن چهارم هجرى، ذيل نام على بن موسى الرضا عليه السّلام مى نويسد: على بن موسى الرضا- عليه السلام- به وسيله سمّى كه مأمون به ايشان خوراند، رحلت يافت. اين حادثه در روز شنبه، آخرين روز صفر سال 203 بود. قبر او در سناباد، خارج از نوقان در كنار قبر هارون معروف است. من بارها آن را زيارت كرده ام. وقتى در طوس بودم، هيچ مشكلى بر من وارد نمى شد، مگر آن كه به زيارت قبر على بن موسى الرضا صلوات الله على جده و عليه رفته و از خدا گشايش آن را مىخواستم و به درجه اجابت مىرسيد و سختى از من برطرف مىشد.
بعد مى نويسد:«و هذا شيء قد جرّبته مرارا فوجدته كذلك اماتنا الله على محبّة المصطفى و اهل بيته صلّى الله عليه و عليهم اجمعين»؛[2]و اين چيزى است كه بارها آن را تجربه كردم و ديدم نتيجه همان بود، خدا ما را با محبت رسول خدا و اهل بيتش بميراند.
از نظر تاريخى، ترديدى نيست كه وجود قبر امام در اين محدوده، موجب گسترش تشيع بوده است. تماس شيعيان اين ناحيه با امام و نگارش نامه هايى به آن حضرت و طرح سؤال و گرفتن پاسخ، يكى از شواهد اين امر است. مجموعه نامه هاى امام به افراد مختلف در توضيح مبانى شيعه به راحتى، گستردگى آن را نشان مىدهد؛ نامه هايى از قبيل تبيين جايگاه اهل بيت در كتاب و سنّت.[3] برخى از مسائل كلامى[4] و نيز مسائل اختلافى ميان شيعه و سنى مانند مسأله ايمان ابو طالب[5] ، توضيح مصداق شيعه[6] ، توضيح مصداق صحابى[7] و معناى اولى الأمر[8] و جز آن. اين پاسخها آموزه هايى بود كه براى شيعيان به عنوان ديدگاه قطعى پذيرفته مى شد. گزارشى هم حكايت از آن دارد كه امام اموال خود را در روز عرفه ميان مردم قسمت كرد و در برابر اعتراض فضل بن سهل كه آن را «زيان» خوانده بود، امام آن را «غنيمت» دانست.[9]
به هر روى در زمينه گسترش تشيع در ايران، يكى از نكات غير قابل انكار آمدن امام رضا عليه السّلام به ايران است. توجه به حفظ آثار بر جاى مانده از مسير امام در شهرها و مناطقى كه به نحوى محل استقرار امام بوده، نشان از علاقه ويژه شيعى در ميان مردم است، هر چند ممكن است درباره برخى از اين مكانها و ارتباط آنها با امام رضا عليه السّلام خبر درستى در دست نداشته باشيم.
به عنوان نمونه، «مسجد امام رضا در اهواز» [10] يكى از قديمىترين نقاطى است كه در ايران به نام امام رضا عليه السّلام وجود دارد. جداى از ابو دلف، ياقوت هم از پل شوشتر در اهواز و مسجدى كه به نام امام رضا عليه السّلام روبروى آن بوده ياد كرده است. [11] دو نقطه منسوب به امام رضا عليه السّلام در شهر شوشتر است يكى از آنها كمى دورتر از پل شاه على و لشكر [12] و ديگرى در شرق شوشتر نزديك رودخانه شطيط. [13] بر اين بناى دوم تاريخى از سال 1094 ديده مىشود.
دو بقعه ديگر، يكى در دزفول و ديگرى در شوشتر با نام شاه خراسان وجود دارد. دو بقعه ديگر در شوشتر با نامهاى «امام ضامن» در حوالى كنارستان و «بقعه امام رضا» در حوالى بلوك عقيقى وجود دارد.[14] محلى هم به عنوان «قدمگاه امام رضا» در جنوب آبادى كهنك[15] در حوالى شوشتر وجود دارد.
در شهر ارجان كه در قديم شهر آبادى بوده و اكنون در يك فرسخى آن بهبهان با قدمت سيصدساله وجود دارد، محلى با نام قدمگاه يا مسجد امام رضا است كه گفته شده حضرت در حركت خود به خراسان در اينجا نماز خوانده اند. [16]
مسجد قدمگاه امام رضا در ابرقو، مشهور به مسجد بيرون هم از اماكنى است كه شناخته شده و آثارى از آن بر جاى مانده است.[17]
در شهر يزد هم چندين قدمگاه وجود دارد. از جمله آنها قدمگاه خرانق (مشهدك) است. خرانق در شصت كيلومترى شهر يزد قرار دارد. تاريخ اين قدمگاه بر اساس كتيبه موجود در آن مكان به قرن ششم هجرى بازمى گردد.
به يقين در آن حوالى شيعيانى زندگى مىكردهاند كه اين بقعه را سر پا نگاه داشتهاند. اثر تاريخى ديگر مربوط به آثار سفر امام رضا عليه السّلام قدمگاه دهشير در فراشاه است. اين قدمگاه در كنار جاده تفت به دهشير و در مركز فراشاه قرار دارد. كتيبه اى كه در محراب بناى آن وجود دارد حكايت از آن مىكند كه گرشاسب بن على از امراى كاكويه ديلمى در سال 512 آن مكان را ساخته است. بناى مزبور در همان عصر به نام مسجد مشهد على بن موسى الرضا شهرت داشته است.
در محله دار الشفاى يزد نیز، مسجدى با نام مسجد فرط يا پتك وجود دارد كه بسيار كهن و قديمى است. داستان بناى اين مسجد به زمان خروج ابو مسلم خراسانى برمى گردد. گفته شده است كه امام رضا عليه السّلام چون در سفر خراسان به يزد آمد در اين مسجد نماز گزارد. اكنون نيز يكى از حجرات مسجد به نام «صومعه امام رضا» شناخته مىشود. اين مسجد در سال 1087 بازسازى شده است.
مسجد ديگرى با نام «مسجد قدمگاه» در شهر يزد در محله مالمير خارج حصار وجود دارد. [18]در روستاى بافران در پنج كيلومترى نائين درختى وجود دارد كه مردم آن را «موم رضا» مى نامند و چنين شهرت دارد كه امام رضا عليه السّلام زير اين درخت غذا تناول فرموده اند. مردم هم در روز عاشورا و بيست و يكم رمضان در آنجا جمع مى شوند.
گفته شده كه شاه عباس هم در آنجا بنايى ساخته بوده است. [19]در خود نائين هم قدمگاه مسجد قديمان وجود دارد. گفته شده كه حضرت در اين مسجد نماز خوانده است.
ايضا در نائين حمام و مسجد امام رضا وجود دارد كه گفته شده حضرت در آنجا استحمام نموده و در مسجد نماز خوانده است. اين دو در محله گودالو در نائين قرار دارند. در پشت مسجد كلوان هم قدمگاهى وجود دارد كه منسوب به امام رضاست.[20]
رافعى نوشته است كه قد اشتهر اجتياز على بن موسى الرضا بقزوين و يقال انه كان مستخفيا فى دار داود بن سليمان غارى. شهرت دارد كه على بن موسى الرضا از قزوين عبور كرده و گفته شده كه در خانه داود بن سليمان غازى پنهان بوده است. گويا كسى در اين نكته ترديد ندارد كه مسير امام در سفر به خراسان از قزوين نبوده است. نيز گزارش شده است كه امام رضا عليه السّلام از نطنز گذشته و محلى كه اكنون به نام قدمگاه على عليه السّلام شهرت دارد مربوط به توقف امام رضا عليه السّلام در اين شهر است.[21]
همچنين گزارش شده است كه امام رضا عليه السّلام از دامغان گذشته و در محلى با نام آهوان، چند آهو خدمت آن حضرت رسيده اند.[22]
ورود امام رضا عليه السّلام به نيشابور در منابع فراوانى آمده است. شيخ صدوق از ورود آن حضرت به محله «فرد» در نيشابور ياد كرده و نوشته است كه تاكنون (نيمه دوم قرن چهارم) در آن محل حمامى بنا شده كه به حمام رضا مشهور است.[23] همچنين در بيست و شش كيلومترى نيشابور قدمگاه معروف منسوب به امام رضا عليه السّلام موجود است و به اين نام شهرت دارد. جايى هم با نام عين الرضا در محلى با نام حمراء [24] شناخته شده بوده است. از جايى نيز با نام پسنديده، كه محل اقامت امام بوده و ايشان از آن راضى بوده و به همين دليل از آن با عنوان پسنده ياد شده نام برده شده است. [25]
در ميان اصحاب امام رضا عليه السّلام كسانى هستند كه حتى اگر عرب نيز بوده اند، در شهرهاى ايرانى زندگى مىكرده و نامى ايرانى يافته اند. چند نفرى كه به همدانى شهرت دارند مشخص نیست كه همدانى هستند يا همدانى. رواتی كه لقب آنها منسوب به شهرهاى ايرانى است عبارتند از: ابراهيم بن ابى محمد خراسانى (مسند الرضا عليه السّلام 2/ 511) ابو سعيد الخراسانى (مسند 2/ 514) محمد بن عبد الله الخراسانى (مسند 2/ 548) سليمان بن حفص مروزى (مسند 2/ 533) سليمان بن صالح مروزى (مسند 2/ 534) سهل بن قاسم نوشجانى (مسند 2/ 534) ابو القاسم الفارسى (مسند 2/ 515) فتح بن يزيد الجرجانى (مسند 2/ 542) فضالة بن ايوب ازدى سكن اهواز (مسند 2/ 543) محمد بن اسحاق طالقانى (مسند 2/ 545) محمد بن ابى يعقوب بلخى (مسند 2/ 545) محمد بن زيد طبرى (اصله كوفى) (مسند 2/ 547) نعيم بن صالح طبرى (مسند 2/ 553) ابو سعيد النيسابورى (مسند 2/ 515) حمزة بن جعفر الارجانى (مسند 2/ 515) ابو حيون مولى الرضا (مسند 2/ 514).[26]
[1] . تهذيب التهذيب، ج 7، ص 387.
[2] . الثّقات، (چاپ هند)، ج 8، ص 456- 457
[3] . الكافى، ج 1، ص 223؛ بصائر الدرجات، ص 118؛ بحار، ج 23، ص 336.
[4] . نك: عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 16.
[5] . معادن الحكمه، ج 2، ص 176.
[6] . قرب الاسناد، صص 203، 206.
[7] .عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 87
[8] . تفسير العياشى، ج 1، ص 360؛ بحار، ج 23 ص 296.
[9] . محاضرات الادباء، ج 1، ص 589.
[10] . ابو دلف (سفرنامه، ص 89) در قرن چهارم از آن خبر داده است.
[11] . معجم البلدان، ج 1، ص 285، مرات البلدان، ج 1، ص 132
[12] . درباره آن نك: جغرافياى تاريخى هجرت امام رضا عليه السّلام صص 58- 59.
[13] . درباره آن نك: همان، صص 59- 60.
[14] . ديار شهر ياران، بخش اول، 1/ 320، 869، 771، 775.
[15] . جغرافياى تاريخى هجرت امام رضا- عليه السلام- ص 63.
[16] . مرات البلدان، ج 1، ص 368، زندگانى امام رضا، سحاب، ص 243، جغرافياى تاريخى هجرت امام رضا- عليه السلام- صص 78- 79.
[17] . يادگارهاى يزد، ج 1، ص 357، 358. قسمتهايى از كتيبه كاشى معرق مورد نظر كه اشاره به ورود امام رضا- عليه السلام- در آن آمده، به طور عمده از بين رفته است.
[18] . يادگارهاى يزد، ج 2، ص 274
[19] . تاريخ نائين، ج 2، ص 236- 237، جغرافياى تاريخى هجرت امام رضا عليه السّلام ص 109.
[20] . تاريخ نائين، ج 2، ص 230، 237، جغرافياى تاريخى هجرت امام رضا صص 113- 115
[21] . نك: ميراث فرهنگى نطنز، صص 158- 161
[22] . بحر الانساب، ص 101- 103 اشاره به ولايت خراسان كرده نه خصوص دامغان. نك: جغرافياى تاريخى هجرت امام رضا عليه السّلام ص 116- 117
[23] . جغرافياى تاريخى هجرت امام رضا- عليه السلام- ص 132- 133
[24] . الثاقب فى المناقب، ص 146. گفته شده كه شايد حمراء آن روزگار ده سرخ فعلى باشد. نك: جغرافياى تاريخى هجرت امام رضا- عليه السلام- ص 136
[25] . الثاقب فى المناقب، ص 146
[26] .برگرفته از کتاب«حیات فکری و سیاسی ائمه»،رسول جعفریان، ص465.