جستجو
Close this search box.

جایگاه و اهمیت شب قدر

شب دارای ویژگیهایی است که آن را از دیگر اوقات متمایز می کند. بعضی از رخدادهای بزرگ دینی در شب واقع شده است که از آن جمله اند:

نزول قرآن کریم بر پیامبر صلی الله علیه و آله؛« انا انزلناه فی لیلة القدر»[1]؛ ما قرآ ن را در شب قدرنازل کردیم.
به معراج رفتن پیامبرصلی الله علیه و آله؛« سبحان الذی أسری بعبده لیلا»[2]؛ پاک و منزه است خدایی که در مبارک شبی بنده اش(پیامبر) را سیر داد.
مناجات موسی علیه السلام با خداوند برای دریافت تورات؛« و واعدنا موسی أربعین لیله»[3]؛ با موسی چهل شب وعده نهادیم.

همچنین به مناجات و عبادت در شب سفارش های بسیاری شده است:

1.تهجد و مناجات با خداوند:« تتجافی جنوبهم عن المضاجع»[4]؛ پهلو از بستر (در شب) بر می دارند و با پروردکار خود به راز و نیاز می پردازند. « و من اللیل فتهجد به نافلة لک»[5]؛ و بعضی از شب را بیدار و متهجد باش و نماز شب مخصوص توست.

2. ثبات قدم در دین در پرتو شب زنده داری:« ان ناشئة اللیل هی اشد وطأ وأقوم قیلا»[6]؛ همانا نماز شب بهترین شاهد اخلاص قلب و دعوی صدق ایمان است.

3. عمل در شب بدون ریا بوده و زمینه ای برای ریا وجود ندارد؛ چراکه عموم مردم در خواب هستند.[7]

علت نامگذاری شبی به نام شب قدر

شبى كه قرآن نازل شده را شب قدر ناميده اند، و ظاهرا مراد از قدر تقدير و اندازه گيرى است ، پس شب قدر شب اندازه گيرى است ، خداى تعالى در آن شب حوادث يك سال را يعنى از آن شب تا شب قدر سال آينده را تقدير مى كند، زندگى ، مرگ ، رزق ، سعادت ، شقاوت و چيرهايى ديگر از اين قبيل را مقدر مى سازد، آيه سوره دخان هم كه در وصف شب قدر است بر اين معنا دلالت دارد؛« فيها يفرق كل امر حكيم امرا من عندنا انا كنا مرسلين رحمة من ربک »[8]؛در آن شب هر حادثه ای که باید واقع شود خصوصیاتش مشخص و محدود می گردد، این امری است خلف ناپذیر، امری است از ناحیه ما که این ماییم فرستنده رحمتی از ناحیه پروردگارت.[9]

علاوه بر این دلایل دیگری نیز در علت این نامگذاری گفته شده است:

قرآن با تمام قدر و منزلتش به وسیله فرشته صاحب قدر بر پیامبر والاقدر نازل گردید.
آن شب دارای قدر و شرافتی عظیم است.
مقدر شده است که قرآن در این شب نازل گردد.
کسی که آن شب را زنده بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت می شود.
در آن شب آنقدر فرشته نازل می شود که زمین بر آنها تنگ می آید.[10]

علت مخفی بودن شب قدر

بسيارى معتقدند مخفى بودن شب قدر در ميان شبهاى سال ، يا در ميان شبهاى ماه مبارك رمضان براى اين است كه مردم به همه اين شبها اهميت دهند، امام باقر علیه السلام می فرماید:« إِنَّ اللَّهَ خَبَأَ ثَلَاثَةً فِي ثَلَاثَةٍ- خَبَأَ رِضَاهُ فِي طَاعَتِهِ فَلَا تُحَقِّرَنَّ مِنَ الطَّاعَةِ شَيْئاً- فَلَعَلَّ رِضَاهُ فِيهِ- وَ خَبَأَ سَخَطَهُ فِي مَعْصِيَتِهِ- فَلَا تُحَقِّرَنَّ مِنَ الْمَعْصِيَةِ شَيْئاً فَلَعَلَّ سَخَطَهُ فِيهِ- وَ خَبَأَ أَوْلِيَاءَهُ فِي خَلْقِهِ- فَلَا تُحَقِّرَنَّ أَحَداً فَلَعَلَّهُ الْوَلِی»[11]؛ خداوند چند چیز را در میان طاعات خود پنهان کرده است تا مردم به همه طاعات روی آورند و غضبش را در میان معاصی پنهان کرده تا از همه بپرهیزند و دوستانش را در میان مردم عادی مخفی کرده تا همه مردم مورد احترام واقع شوند. ونیزهمانگونه كه خداوند اجابت را در ميان دعاها پنهان كرده تا به همه دعاها رو آورده شود، اسم اعظم را در ميان اسمائش مخفى ساخته تا همه بزرگ دانسته شود، و وقت مرگ را مخفى ساخته تا مردم در همه حال آماده باشند.[12]

پس شب قدر را مخفی کرد تا مؤمنان را کنکاش بیشتری باشد و کافران را خسران و یأس مزید.[13]

مخفی بودن شب قدر به نفع بندگان است، امام علی علیه السلام می فرماید:

شکی ندارم که خداوند همانا پنهان کرده است شب قدر را از شما به خاطر نفع شما، چون اگر علم به آن یک شب داشتید به آن یک شب عمل می کردید و بقیه شب ها را رها می کردید[14]

زمان شب قدر

در اينكه ليلة القدر در ماه رمضان است ترديدى نيست ، چرا كه جمع ميان آيات قرآن همين معنى را اقتضاء مى كند، از يكسو مى گـويد: قرآن در ماه رمضان نازل شده[15] و از سوى ديـگـر مى فرمايد: در شب قدر نازل گرديده[16]،ولى در اينكه كدام شب از شبهاى ماه رمضان است تفسيرهاى زيادى شده ، از جمله شب اول ، شب هفدهم ، شب نوزدهم ، شب بيست و يكم ، شب بيست و سوم ، شب بيست و هفتم ، و شب بيست و نهم . ولى مشهور و معروف در روايات اين است كه در دهه آخر ماه رمضان و شب

بيست و يكم يا بيست و سوم است ، لذا در روايتى مى خوانيم كه در دهه آخر ماه مبارك پـيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) تمام شبها را احيا مى داشت و مشغول عبادت بود.

و در روايتى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است كه شب قدر شب بيست و يكم يا بيست و سوم است ، حتى هنگامى كه راوى اصرار كرد كدام يك از اين دو شب است و گفت : اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت كنم كدام يك را انتخاب نمايم ؟! امام (عليه السلام ) تعيين نفرمود، و افزود، «ما ايسر ليلتين فيما تطلب »: چه آسان است دو شب براى آنچه مى خواهى !.

ولى در روايات متعددى كه از طرق اهل بيت (عليهمالسلام ) رسيده است بيشتر روى شب بيست و سوم تكيه شده ، در حالى كه روايات اهل سنت بيشتر روى شب بيست و هفتم دور مى زند.[17]

در روايتى از امام صادق (عليه السلام ) نيز نقل شده كه فرمود:

«التقدير فى ليلة القدر تسعة عشر، و الابرام فى ليلة احدى و عشرين و الامضاء فى ليلة ثلاث و عشرين.»[18]؛تقدير مقدرات در شب نوزدهم، و تحكيم آن در شب بيست و يكم، و امضاء در شب بيست و سوم است.

به اين ترتيب بين روايات جمع مى شود، ولى به هر حال حاله اى از ابهام شب قدر را به خاطر آنچه اشاره شد فرا گرفته است .[19]

بهتر بودن شب قدر از هزار شب
طبق آنچه در سوره قدر آمده است شب قدر از هزار شب بهتر است؛« لیلة لقدر خیر من الف شهر»[20]و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى كه مفسرين تفسير كرده اند بهتر بودنش از حيث فضيلت عبادت است ، و مناسب با غرض قرآن هم همين معنا است ، چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به سوى خدا نزديك ، و به وسيله عبادت زنده كند، و زنده دارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب .[21]

علاوه بر اين ، نزول قرآن در اين شب ، و نزول بركات و رحمت الهى در آن ، سبب مى شود كه از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.

در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است كه به على بن ابى حمزه ثمالى فرمود: فضيلت شب قدر را در شب بيست و يكم و بيست و سوم بطلب ، و در هر كدام از اين دو يكصد ركعت نماز بجاى آور، و اگر بتوانى هر دو شب را تا طلوع صبح احيا بدار و در آن شب غسل كن .

(ابوحمزه ) مى گويد: عرض كردم : اگر نتوانم ايستاده اين همه نماز بخوانم ؟

فرمود: نشسته بخوان ، عرض كردم : اگر نتوانم ؟ فرمود: در بستر بخوان ، و مانعى ندارد در آغاز شب خواب مختصرى بكنى و بعد مشغول عبادت شوى ، درهاى آسمان در ماه رمضان گـشوده است ، و شياطين در غل و زنجيرند، و اعمال مؤ منين مقبول است و چه ماه خوبى است ماه رمضان؟!.[22]

ابن ابى عمير از عده اى راويان از امام صادق (عليه السلام) روايت آورده كه گفت : بعضى از اصحاب ما اماميه كه به نظرم مى آيد سعيد بن سمان بود از آن جناب پرسيد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است ؟ (با اينكه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش يك شب قدر است )، فرمود عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد.[23]

حمران مى گويد: از امام باقر علیه السلام پرسيدم :منظور خداى تعالى از اينكه فرمود (شب قدر بهتر است از هزار شب) چيست ؟ فرمود عمل صالح از نماز و زكات و انواع خيرات در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد، و اگر خداى تعالى جزاى اعمال خير مؤ منين را مضاعف نمى كرد، مؤمنين به جايى نمى رسيدند، ولى خدا پاداش حسنات ايشان را مضاعف مى كند.[24]

بهترین عمل در شب قدر

طبق آنچه در روایات آمده است بهترین عمل در شب قدر تحصیل علم است؛ شیخ صدوق می گوید: من احیی هاتین اللتین بمذاکرة العلم فهو أفضل: کسی که این دو شب را با مذاکره علم احیا بدارد بهترین عمل را انجام داده است.[25]

پاداش اعمال شب قدر

1- خواندن هزار بار سوره قدر در شب قدر ، یقین انسان را محکم می کند .

2- هر کس شب قدر را احیا بدارد خداوند گناهان گذشته اش را می آمرزد .[26]

3- هر کس در شب قدر دو رکعت نماز بخواند ، مثل این است که رضای خدا را جلب کرده است .

4- هر کس در شب قدر ، صدقه بدهد جواز عبور از صراط را می گیرد .[27]

5- هر کس در شب به مساکین رحم کند ، خداوند رحمتش را نصیب او می کند .[28]

6- هر کس در شب قدر به تسبیح خداوند مشغول باشد ، خداوند درختان و میوه های بهشت را به او ارزانی کند .[29]

7- هر کس شب قدر ، بیدار باشد مقام قرب الهی نصیبش می شود .[30]

8- هر کس غسل شب قدر را انجام دهد ، خداوند گناهانش را می بخشد .[31]

9- هر کس در شب قدر سوره عنکبوت و روم را بخواند بدون استثنا وارد بهشت می شود .[32]

10-هر کس در شب قدر به زیارت قبر سید الشهدا علیه السلام برود خداوند او را خواهد بخشید .

11-هر کس در شب قدر دو رکعت نماز در کنار قبر سید الشهدا (علیه السلام) بخواند و از خداوند بهشت را درخواست کند خداوند خواسته او را برآورده می کند .[33]

شب قدر در امتهاى گذشته

ظاهر آيات سوره قدر نشان مى دهد كه شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پـيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) نبوده ، بلكه همه سال تا پـايان جهان تكرار مى شود. تعبير به فعل مضارع (تنزل ) در آیه « تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر»[34] دلالت بر استمرار دارد، و همچنين تعبير به جمله اسميه (سلام هى حتى مطلع الفجر)[35] كه نشانه دوام است نيز گواه بر اين معنى است .

روايات بسيارى نيز اين معنى را تأیيد مى كند.

اما در اینکه شب قدر در امتهای گذشته بوده است یا نه، با مراجعه به روایات مشخص می شود که شب قدر از مواهب الهى بر اين امت مى باشد، چنانكه در حديثى از پـيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمده است كه فرمود: «ان الله وهب لامتى ليلة القدر لم يعطها من كان قبلهم» : خداوند به امت من شب قدر را بخشيده و احدى از امتهاى پيشين از اين موهبت برخوردار نبودند.[36]

شب قدر در مناطق مختلف

مى دانيم آغاز ماه هاى قمرى در همه بلاد يكسان نيست ، و ممكن است در منطقه اى امروز اول ماه باشد و در منطقه ديـگرى دوم ماه ، بنابراين شب قدر نمى تواند يكشب معين در سال بوده باشد، چرا كه فى المثل شب بيست و سوم در مكه ممكن است شب بيست و دوم در ايران و عراق باشد، و به اين ترتيب قاعدتا هر كدام بايد براى خود شب قدرى داشته باشند، آيا اين با آنچه از آيات و روايات استفاده مى شود كه شب قدر يك شب معين است سازگار است ؟!

در پاسخ به این سؤال پاسخ های گوناگونی داده شده است که ما به سه جواب اکتفا می کنیم:

1.علامه حسن زاده آملی در کتاب( انسان و قرآن) به نقل از استادش آیة الله قزوینی می فرماید:

” بدان كه هر حقيقتى از حقائق ممكنات داراى مراتب مختلفه وجود است بحسب نشئات و عوالم هستى ، و مجمل آن سه مرتبه از وجود است : اول وجود عقلى مجرد از ماده و لواحق آن در عالم ابداع است ؛ دوم وجود مثالى برزخى است كه هر چند حقيقت در اين وجود از ماده مجرد است لكن تجرد عقلى ندارد بلكه لواحق ماده را از شكل و مقدار دارا است همچون صور خياليه كه در صقع خيال وجود دارند و چون ماده جسمانيه در اين وجود نيست لذا تاثر و انفعال و تغير در اين وجود راه ندارد؛ سوم وجود طبيعى مادى كه حقيقت شى ء قائم به ماده جسمانيه است. اما موجوديت در عالم عقلى ابداعى كه از همه شئون ماده مجرد است پس ‍ حقيقت شى ء در آن وجود تعددپذير نيست؛ بلكه فقط يك فرد كامل تام است كه جميع خواص و آثار آن نوع در آن يك فرد بنهج عقلى متحقق است و بمنزله كل افراد ماديه آن نوع است و در عين بساطت و وحدت وجود جمعى همه آنان مى باشد ليكن در وجود مثالى و طبيعى از براى آن نوع افراد بسيار متصور است كه بواسطه عوارض از هم متميز و جدا هستند.
و بايست دانست كه اين مراتب سه گانه از وجود كه براى هر حقيقتى گفتيم از هم دور و بيگانه نيستند بلكه به حكم دو قاعده محكمه حكميه اصالت وجود و اشتراك معنوى آن، نسبت وجود طبيعى به وجود مثالى نسبت ظل است به ذى ظل و نسبت عكس است به عاكس و نسبت فرع است به اصل؛ و همچنين نسبت وجود مثالى و طبيعى به وجود عقلانى ابداعى نسبت ظل و عكس است بذى ظل و عاكس كه گويا وجود عقلانى را فرود آورده اند و بصورت وجود مثالى و طبيعى برآمده است ، يا آنكه وجود طبيعى را بالا برده اند مثالى گرديده و بالاتر رفته است و وجود عقلى گرديده، و اين تفاوت از نظر صافى و پاكى حقيقت و يا آلودگى و تنزل به حسب اختلاف اقتضاءات نشئات عالم وجود ظهور يافته. و البته وجود مثالى و طبيعى از آثار وجود عقلى است .
و بايست دانست كه وجود عقلانى هر حقيقت را رب النوع افراد مثالى و طبيعى آن بايد شناخت يعنى مربى و مكمل و صاحب عنايت بوجودات مثاليه و طبيعيه كه به منزله سايه ها و پرتوهاى او هستند مي باشد و هميشه فيض الهى از مجراى وجود عقلانى به آنان مى رسد و همين وجود عقلى ابداعى هر حقيقتى است كه در لسان شرع انور تعبير به ملك موكل گرديده، مانند ملك موكل باب و باد و غيره كه در اخبار بسيارى ذكر فرموده اند. فى المثل انسان وجودى دارد مادى و طبيعى كه مشهود و محسوس است، و وجودى مثالى و برزخى دارد كه اغلب در رويا و خواب ديدن نمايان مى گردد، و وجودى عقلانى صاف از آلايش حيوانى و مادى دارد كه تمام صفات انسانيت را به نحو اقدس و ارفع دارد و به نظر دقيق، حقيقت انسان همان وجود عقلى ابداعى او است، و اما وجود مثالى و طبيعى به منزله كدرت و سفاله آن وجود است .
و چون اين مطالب خوب دانسته شد و به خاطر سپرده شد مى گوئيم حقيقت زمان هم كه سال و ماه و هفته و روز و شب و ساعات و دقائق است همين مراتب سه گانه از وجود را داراست، اما وجود عقلى زمان كه بسيار بسيط و غير قابل تعدد است آنرا دهر اعلى گوييم و آن حقيقت سايه خود را بر سر سال و ماه و ليل و نهار گسترده و به منزله جان و روح است براى آنان و يك فرد هم بيشتر نيست. و اما وجود مثالى زمان كه طرف موجودات مثاليه است، هر چند به بساطت وجود عقلى نيست ليكن از بساطت و وحدت بى بهره نيست و آنرا دهر اسفل خوانيم، و اما وجود مادى طبيعى زمان همين مدت گذشت حوادث است كه در آن قبل و بعد و تقدم و تاخر و انقسام و تجزيه و تعدد تصور مى شود مورد حساب منجمين است و فصول چهارگانه و سال و ماه و ايام مى باشد.
حال نتيجه مطالب فوق را كه منظور اصلى است بيان مى كنيم و مى گوييم بدون شك قدر كه زمان مخصوص است از شبهاى ماه مبارك رمضان يا غير آن و على الاقوى شب بيست و سوم شهر صيام است حقيقتى است كه داراى وجود عقلانى محيط است و در آن وجود يكى بيش نيست ولى محيط به وجودات مثاليه آن شب كه براى نوعى از ملائكه مقرر است مى باشد، و وجودى دارد طبيعى و مادى و زمانى كه آن شب قدر ما است كه در اين عالم هستيم و [ با توجه به اینکه ] وجود طبيعى هر حقيقتى متعدد است پس شب قدر زمانى هم چنانكه به اعتبار سالها متعدد است همچنين بحسب اختلاف آفاق متعدد است؛ يعنى در هر افقى كه رويت هلال شهر رمضان واقع شود از شب رويت كه بيست و دو شب گذشت شب بيست و سوم آن شب قدر زمانى آن افق است و يكى از مظاهر و ظلال شب قدر دهرى است كه در عالم ابداع است، و در افق ديگر كه شب ديگر رويت هلال شود بيست و سوم آن شب در آن افق ديگر شب قدر زمانى و طبيعى آن افق است و مظهر ديگرى از مظاهر شب قدر دهرى است و هكذا؛ پس ‍ شب قدر دهرى يكى است ولى شب قدر زمانى در عالم زمان و طبيعى به اختلاف آفاق متعدد است و منافاتى ندارند بلكه وحدت در دهر و تعدد در زمان از مقتضيات عالم دهر و عالم زمان است . و اين معنى اختصاص به شب قدر ندارد… .
و بايست دانست كه هر چند شبهاى قدر به حسب آفاق مختلف از جهت زمانى بودن متعدد و مختلف باشند ليكن از حيث اتصال و ارتباط همه آنها به شب قدر دهرى شب قدر مى باشند… .

خلاصه سخن آنكه وحدت و بساطت حقائق از احكام موجوديت در عالم مافوق الطبيعه است و كثرت تجزيه و تعدد آنها از احكام و عوارض ‍ موجوديت و هستى در عالم طبيعت و ماده است و در اين مطلب، تامل نيك و عميق لازم است تا به حقيقت آن برسند.

تلويح الهامى بر محقق خبير و عارف بصير پوشيده نيست كه ممكن است حديثى كه در باب شب قدر متعرض نزول ملائكه به زمين و عنايت مخصوص به ايشان به مومنين مطابق مضمون آيه مباركه در سوره قدر است اشارت به اين معنى بود يعنى شب قدر دهرى كه بيان شد و روحى است مجرد و ملكى است مقرب به توجه آن شب قدر زمانى رسم شب قدر زمانى مى شود و احكام خاصه ليله القدر بر آن مترتب مى شود هرگاه روح دهر در جسد زمانى نبود و شب زمانى ليله القدر متقوم به دهرى نمى گرديد مانند سایر شبهاى سال مى بود”[37].

2. عده ای دیگر در پاسخ گفته اند: “شب همان سايه نيم كره زمين است كه بر، نيم كره ديگر مى افتد، و مى دانيم اين سايه همراه گـردش زمين در حركت است ، و يك دوره كامل آن در بيست و چهار ساعت انجام مى شود، بنابراين ممكن است شب قدر يك دوره كامل شب به دور زمين باشد، يعنى مدت بيست و چهار ساعت تاريكى كه تمام نقاط زمين را زير پوشش خود قرار مى دهد شب قدر است كه آغاز آن از يك نقطه شروع مى شود و در نقطه ديگر پايان مى گيرد (دقت كنيد)”.[38]

3. برخی دیگر نیز بر این اعتقادند که اگر در شهری از شهرها هلال رؤیت شود، آن شب در تمام نقاط کره زمین اول ماه است و به این ترتیب پس از گذشت بیست و سه شب از اولین رؤیت هلال رمضان، آن شب لیلة القدر است. دلیل این بزرگان، اطلاق صحیحه هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام است که فرمودند: « ان کانت له بینة عادلة علی اهل مصر، انهم صاموا ثلاثین علی رؤیته، قضی یوما»؛ کسی که به واسطه ندیدن هلال، بیست و نه روز ماه رمضان را روزه گرفت، سپس بینه عادله پیدا شد بر این که در شهری، بنابر رؤیت هلال، سی روز روزه گرفته اند، باید یک روز قضا کنند.[39]

همچنین در موثقه بصری از امام صادق علیه السلام آمده است:« فان شهد اهل بلد آخر، فاقضه»[40]؛ اگر اهل شهری شهادت دهند که هلال را دیده اند و در آن روز- یوم الشک- روزه نگرفت، باید قضا کند.

دلیل دیگر ایشان دعایی است که در قنوت نماز عید فطر خوانده می شود:« اللهم انی اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا»؛ خدایا به حق این روز که برای مسلمین عید قرار دادی از تو می خواهم… که درود فرستی بر محمد و آلش.همین روز معین و مورد اشاره روزی است که برای تمام مسلمانان، عید قرار داده شده است.

این گروه علاوه بر استدلال به اطلاق روایات، به یک امر نجومی نیز استناد کرده اند: یک ماه قمری، نقطه شروعش از لحظه سیر ماه شروع می شود، تا آن که در نهایت حرکت، تحت الشعاع خورشید قرار گرفته و دیگر به هیچ وجه قابل رؤیت نخواهد بود و از آن به “محاق” تعبیر می شود و باز از لحظه ای که قابل دیدن می گردد، ماه قمری قبلی پایان یافته و ماه نو آغاز می شود. با این حساب، لحظه شروع یک “ماه”، ربطی به دیدن آن ندارد در یک نقطه مشخص و یا نزدیک آن ندارد، بلکه معیار همان قابل رؤیت بودن است و اگر هم در منطقه ای هلال ماه دیده نشد، در آغاز ماه جدید تأثیری ندارد. بنابراین طبق دیدگاه این گروه به محض رؤیت هلال در هر نقطه کره زمین، ماه قمری در سراسر کره زمین شروع می شود.[41]

[1] قدر:1

[2] اسراء:1

[3] بقره:51

[4] مطففین:26.

[5] اسراء: 79

[6] مزمل:6

[7] مهدی برناس صومعه سرایی، شب قدر چیست؟،قم، انتشارات کوثر غدیر، 1381ش، چاپ دوم، ص23.

[8] دخان: 6

[9] علامه طباطبایی، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج20،ص561.

[10] تفسیر نمونه، ج27، ذیل سوره قدر

[11]علامه مجلسی، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ج75، ص188

[12] ر.ک: پیشین

[13] شب قدر چیست؟ ص27

[14] بحارالانوار، ج94، ص5، به نقل از همان.

[15] بقره: 85

[16] قدر: 1

[17] تفسیرنمونه، ج27، ذیل سوره قدر

[18] شیخ کلینی، الکافی، تهران، اسلامیه، 1362ش، چاپ دوم، ج4، ص159.

[19] پیشین

[20] قدر:2

[21] المیزان،ج20، ص561

[22] پیشین

[23] « قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا قَالَ وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا سَعِيداً السَّمَّانَ كَيْفَ يَكُونُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ قَالَ الْعَمَلُ فِيهَا خَيْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِي أَلْفِ شَهْرٍ لَيْسَ فِيهَا لَيْلَةُ الْقَدْر»؛ الکافی، ج4، ص157، ح4.

[24] قَالَ قُلْتُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ أَيُّ شَيْ‏ءٍ عُنِيَ بِذَلِكَ فَقَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِيهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ أَنْوَاعِ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِي أَلْفِ شَهْرٍ لَيْسَ فِيهَا لَيْلَةُ الْقَدْر؛ همان، ح6

[25] شیخ صدوق، أمالی الصدوق، بیروت، اعلمی، 1400ق، چاپ پنجم، ص649.

[26] مستدرک الوسائل، ج1، ص458.

[27] همان، ص459

[28] همان

[29] همان

[30] همان

[31] بحارالانوار،ج96، ص316.

[32] همان، ج94، ص1

[33] شب قدر چیست؟، ص24

[34] قدر:4

[35] قدر:5

[36] نمونه، ج27، ذیل سوره قدر

[37] علامه حسن زاده آملی، انسان و قرآن،ص113-117.

[38] پیشین.

[39] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب الصوم، باب5.

[40] شیخ طوسی، التهذیب، ج4، ص158.

[41] ر.ک: شب قدر چیست؟، ص40-42

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 3
مطالب مرتبط