یکی از علائم عظیم آغاز رستاخیز دمیده شدن در صور است قرآن کریم در بارۀ این حادثۀ بزرگ می فرماید:
«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ»[1].و در صور دميده مىشود، و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند مىميرند مگر كسانى كه خدا بخواهد، سپس بار ديگر در صور دميده مىشود، ناگهان همگى بپا مىخيزند، و در انتظار (حساب و جزا) هستند.
از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه در پايان جهان و آغاز رستاخيز دو حادثه ناگهانى رخ مىدهد:
در حادثه اول همه موجودات زنده فورا مىميرند، و در حادثه دوم كه با فاصلهاى صورت مىپذیردهمۀانسانهاناگهان زنده مىشوند،بپا مىخيزند و در انتظار حساب می مانند.
قرآن مجيد از اين دو حادثه به عنوان«نفخ صور»تعبير كرده است كه تعبير كنايى زيبايى است از حوادث ناگهانى و همزمان، زيرا«نفخ»به معنى دميدن و«صور» به معنى«شيپور»یا شاخ ميان تهى است كه معمولا براى حركت قافله يا لشكر،ويا براى توقف آنها به صدا درمىآوردند، البته آهنگ اين دو با هم متفاوت بود، شيپور توقف، قافله را يك جا متوقف مىكرد، و شيپور حركت، اعلام شروع حركت قافله بود.
اين تعبير ضمنا بيانگر سهولت امر است و نشان مىدهد كه خداوند بزرگ با يك فرمان كه به سادگى دميدن در يك شيپور است اهل آسمان و زمين را مى ميراند و با يك فرمان كه آنهم شبيه به«شيپور رحيل و حركت»است همه را زنده مى كند.
در قرآن مجيد از حادثه پايان جهان و آغاز جهان ديگر تعبيرات مختلفى آمده است:
1- در آيات متعددى (متجاوز از ده مورد) سخن از«نفخ صور»به ميان آمده است[2].
2- در يك مورد تعبير به«نقر در ناقور»شده كه آن نيز به معنى دميدن در شيپور يا شبيه آن است«فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ»(مدثر- 8- 9). هنگامى كه در صور دميده شودآن روز روز سختى است.
«ناقور»در اصل از ماده«نقر»به معنى كوبيدنى است كه منتهى به سوراخ كردن شود، و«منقار»پرندگان كه وسيله كوبيدن و سوراخ كردن اشياء است نيز از همين معنى گرفته شده، به همين جهت به شيپورى كه صداى آن گويى گوش انسان را سوراخ مىكند و در مغز فرو مىرود«ناقور»گفته مىشود.
3- و در بعضى از موارد تعبير به«قارعة»به معنى كوبنده شديد ديده مىشود (سوره قارعه آيه 1 و 2 و 3).
«الْقارِعَةُ،مَا الْقارِعَةُ،وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ،يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ،وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ».آن حادثه كوبنده،و چه حادثه كوبنده اى؟!،و تو چه مىدانى كه حادثه كوبنده چيست؟،روزى كه مردم مانند پروانههاى پراكنده به هر سو مىدوند،و كوهها مانند پشم رنگين حلاجى شده مىگردد.
4- و بالآخره در بعضى ديگر تعبير به«صيحه»آمده است كه آن به معنى صداى عظيم است، مانند آيۀ49تا52 سورۀيس :
«ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ، ما يَنْظُرُونَ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ، فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ، وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ ».
آنها مىگويند اگر راست مىگوئيد اين وعده (قيامت) كى خواهد بود؟!،(اما) جز اين انتظار نمىكشند كه يك صيحه عظيم (آسمانى) آنها را فرو گيرد در حالى كه مشغول جدال (در امور دنيا) هستند!،(چنان غافلگير مىشوند كه حتى) نمىتوانند وصيت كنند، يا به سوى خانواده خود مراجعت نمايند!،(بار ديگر) در صور دميده مىشود ناگهان آنها از قبرها شتابان به سوى (دادگاه) پروردگارشان مىروند.
امااینکه کیفیّت اين دو فريادچگونه است؟ چه اثرى در صيحه اول، و چه تاثيرى در صيحه دوم است؟ جز خدا كسى نمىداند.
نكتهها:
1- صور اسرافيل چيست؟
چگونه امواج صوتى این شیپورتمام جهان را در یک لحظه فرا مىگيرد؟ در حالی که مىدانيم امواج صوتى حركت كندى دارد، و از دويست و چهل متر در ثانيه تجاوز نمىكند. در حالى كه حركت نور بيش از يك ميليون بار از آن سريعتر است و به سيصد هزار كيلومتر در ثانيه مىرسد.
در جواب بايد گفت ما نسبت به اين موضوع همانند بسيارى از مسائل مربوط به قيامت تنها علم اجمالى داريم، و جزئيات آن- چنان كه گفتيم- بر ما روشن نيست.
دقت در رواياتى كه در منابع اسلامى در تفسير«صور»آمده نيز نشان مىدهد كه بر خلاف پندار بعضى«صور»يك شيپور معمولى نيست.
در بعضى از روايات در توصيف«صور»كه اسرافيل در پايان جهان در آن مىدمد چنين آمده است:
«و للصور رأس واحد و طرفان، و بين طرف رأس كل منهما الى الآخر مثل ما بين السماء الى الارض!»[3]: شيپور اسرافيل يك سر و دو شاخه دارد كه فاصل ميان اين دو شاخه با يكديگر مانند فاصله آسمان تا زمين است!.
سپس در ذيل همين روايت مىخوانيم:«هنگامى كه در آن سوى زمين مىدمد موجود زندهاى بر زمين باقى نمىماند، و هنگامى كه در آن سر آسمانى مىدمد اهل آسمانها همه مىميرند، و بعد خداوند فرمان مرگ به اسرافيل مى دهد و مى گويد بمير او هم مىميرد»!.
در روايتى از امام على بن الحسين زين العابدين «عليه السلام »آمده است:
«ان الصور قرن عظيم له رأس واحد و طرفان، و بين الطرف الاسفل الذى يلى الارض الى الطرف الاعلى الذى يلى السماء مثل تخوم الارضين الى فوق السماء السابعة، فيه اثقاب بعدد ارواح الخلائق!»[4]:صور شاخ بزرگى است كه يك سر و دو طرف دارد، و ميان طرف پائين كه در سمت زمين است تا طرف بالا كه در سمت آسمان است به اندازه فاصله اعماق زمين تا فراز آسمان هفتم است، و در آن سوراخهايى به عدد ارواح خلائق مىباشد!».
از وجود مبارک پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله»نیزنقل شده است که آن حضرت فرمودند:«الصور قرن من نور فيه اثقاب على عدد ارواح العباد»[5]:صور شاخى است از نور كه در آن سوراخهايى به عدد ارواح بندگان است!.
مطرح شدن مساله نور در اينجا به سؤال دومى كه در بالا ذكر شد نيز پاسخ مىگويد، و روشن مىسازد كه اين فرياد عظيم از قبيل امواج صوتى معمولى ما نيست، فريادى است برتر و بالاتر، با امواجى فوق العاده سريعتر از امواج نور كه پهنه زمين و آسمان را دریک لحظه طى مىكند، بار اول مرگ آفرين است، و بار ديگر زنده گر و حياتبخش!
2-مرگ آفرین بودن صدا:
اين مساله كه چگونه ممكن است صدا اينچنين مرگآفرين باشد اگر در گذشته براى بعضى شگفتانگيز بود امروز براى ما تعجبى ندارد، چرا كه بسيار شنيدهايم موج انفجار گوشها را كر، بدنها را متلاشى، و حتى خانهها را ويران مىسازد، انسانهايى را از جاى خود برداشته، به فاصلههاى دوردست پرتاب مىكند بسيار ديده شده است كه حركت سريع يك هواپيما و به اصطلاح شكستن ديوار صوتى چنان صداى وحشتناك و امواج ويرانگرى به وجود مىآورد كه شيشههاى ساختمانها را در شعاع وسيعى خرد مىكند.
جايى كه نمونههاى كوچك امواج صوتى كه به وسيله انسانها ايجاد شده اينچنين اثراتى از خودشان مىدهد آن صيحه عظيم الهى، آن انفجار بزرگ جهانى چه آثارى ببار خواهد آورد؟!
3- چه كسانى مستثنى هستند؟
چنان كه ديديم در آيه مورد بحث مىگويد: همه اهل آسمانها و زمين مىميرند سپس گروهى را استثنا مىكند و مىفرمايد: إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ (مگر كسانى كه خدا بخواهد) در اينكه اين افرادچه کسانی اند در ميان مفسران گفتگو است.
گروهى معتقدند كه آنها جمعى از فرشتگان بزرگ خدا همچون جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل مىباشند.در روايتى نيز به اين معنى اشاره شده است [6].
بعضى حاملان عرش خدا را نيز بر آن افزودهاند (چنان كه در روايت ديگرى آمده است).[7]
وبعضى ديگرارواح شهدا را كه به حكم آيات قرآن«أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»زندهاند و در نزد پروردگارشان روزى مى برند، مستثنا دانسته اند.
دقت در آیات:
«وَ يَومَ يُنفَخُ فِى الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِى السَمَوَاتِ وَ مَن فِى الأرضِ إلّا مَن شَآءَ اللهُ».[8]
«وَ نُفِخَ فِى الصُورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَمَوَاتِ وَ مَن فِى الأرضِ إلّا مَن شَآءَ اللهُ»[9].
وقتيكه در صور دميده شود تمام موجوداتيكه در زمين و آسمانند، از شدت ترس و وحشت هلاك مىشوند، مگر افرادى را كه خدا بخواهد.
در اين دو آيه ملاحظه مىشود كه خداوند يكدسته را استثناء نموده است: آنهائيكه مورد مشيّت خدا واقع شده، و خدا نمى خواهد هلاك شوند براى آنان ترس و هلاكتى نيست.از طرف ديگر مىبينيم كه خداوند مىفرمايد تمام موجودات غير از وجه خدا همه و همه بدون استثناء هلاك خواهند شد.
«كُلُّ شَىءٍ هَالِكٌ إلّا وَجهَهُ»[10].
«كُلُّ مَن عَلَيهَا فَانٍ وَ يَبقَى وَجهُ رَبِّكَ ذُو الجَلالِ وَ الإكرَامِ»[11].
تمام موجوداتي كه در روى زمين زيست مىكنند فانى و هلاك شوندهاند، مگر وجه الله كه در آن فنا و زوالى نيست.
از ملاحظه اين دو آيه با دو آيه سابق الذكر بدست مىآيد كه همان افرادى را كه خدا مىخواهد،و بواسطه نفخ در صور نمىميراند، كسانى هستند كه وجه الله شده و نمايش دهنده خدا به تمام معنى گشتهاند، يعنى اولياى خدا و مقرّبين درگاه او مرگ ندارند.
و با انضمام اين نتيجه به این آیه كه فرمود: «فَإنَّهُم لَمُحضَرُونَ إلّا عِبَادَ اللهِ المُخلَصِينَ»[12]، استفاده مىشود كه بندگان مخلَص خدا نه سؤال و كتابى دارند، و نه مرگ و انعدامى، بلكه پيوسته آنها به حيات حّق أبدا سرمداً زنده خواهند بود[13].
4- آیاهر دو نفخه ناگهانى است؟
از آيات قرآن مجيد به خوبى استفاده مىشود كه هر دو نفخه به صورت ناگهانى تحقق مىيابد، اما نفخه اول چنان غافلگيرانه است كه گروه زيادى از مردم مشغول كسب و كار و مخاصمه و جدال بر سر اموال و خريد و فروشند كه صيحه نخستين واقع مىشود، و همگى در جا مىميرند، چنان كه در آيه 29 سوره يس می خوانيم:« إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ».[عذاب آنها] جز يك بانگ سهمناك نبود، كه ناگهان مرده و خاموش شدند».
و در مورد«صيحه دوم»تعبيرات آيات قرآن از جمله آيه مورد بحث«فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ»(68/الزمر)؛سپس بار ديگر در آن دميده شود، پس ناگهان ايستادگانى باشند كه مىنگرند. نشان مىدهد این امر به صورت ناگهانی صورت می پذیرد.
5- فاصله ميان دو نفخه چه اندازه است؟
از آيات قرآن مجيد چيزى در اين زمينه استفاده نمىشود، فقط تعبير به« ثم»دلالت بر اين دارد كه فاصلهاى وجود دارد،در بعضى از روايات اسلامى اين فاصله چهل سال ذكر شده است.[14]البته معلوم نيست معيار اين سالها چه اندازه است، آیامرادسالهاى معمولى است يا ساليان و ايامى همچون ساليان و ايام قيامت؟
به هر حال انديشه در نفخه صور و پايان اين جهان، و همچنين نفخه ثانى و آغاز جهان ديگر، با توجه به اشاراتى كه در قرآن مجيد آمده، و تفصيل بيشترى كه در روايات اسلامى ديده مىشود، درس تربيتى عميق به انسانها مىدهد، مخصوصا اين حقيقت را روشن مىسازد كه در هر لحظه و هر حال بايد آماده براى استقبال از چنين حادثه عظيم و هولناكى بود، چرا كه هيچ تاريخ معينى براى آن بيان نشده، و وقوع آن در هر زمان محتمل است، علاوه بر اینکه بدون هيچ مقدمهاى آغاز مىشود لذا در ذيل يكى از احاديث مربوط به نفخ صور كه در بالا خوانديم راوى نقل مىكند كه وقتى سخن به اينجا رسيد: رأيت على بن الحسين (علیه السلام) يبكى عند ذلك بكاء شديدا: امام سجاد «علیه السلام» را در اين حال ديدم كه شديدا گريه مىكند، و از مساله پايان جهان و قيامت و حضور مردم براى حساب در پيشگاه خداوند سخت نگران است[15].
حشر با محبوب:
1- «جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ «صلی الله علیه وآله» فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَتَى السَّاعَةُ ؟
فَقَالَ مَا ذَا أَعْدَدْتَ لَهَا؟فَقَالَ مَا أَعْدَدْتُ كَثِيرَ صَلَاةٍ وَ لَا صِيَامٍ إِلَّا أَنِّي أُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ«صلی الله علیه وآله»:الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ قَالَ فَمَا رَأَيْتُ الْمُسْلِمِينَ فَرِحُوا بِشَيْءٍ بَعْدَ الْإِسْلَامِ فَرَحَهُمْ بِذَلِك».[16]
انس گوید:مرد صحرا نشینی از پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله وسلم» پرسید:قیامت کی بر پا می شود و رستاخیز چه روزی است؟
حضرت فرمودند:برای آنروز چه زخیره کرده ای؟گفت: نماز وروزۀ فراوانی ندارم .ولی خدا و رسولش را دوست می دارم .
حضرت فرمودند: انسان با محبوبش محشور می شود .
انس گوید:مسلمانان را ندیدم پس از رهایی از جاهلیّت و نیل به اسلام به چیزی به این اندازه خرسند شده باشند.
2- «الأمالي للشيخ الطوسي عَنْ جَمَاعَةٍ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِيهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ خَالِهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ابْنَيْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَنْ أَبِيهِمَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ« علیه السلام»:
قَالَ جَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى النَّبِيِّ «صلی الله علیه وآله» فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَسْتَطِيعُ فِرَاقَكَ وَ إِنِّي لَأَدْخُلُ مَنْزِلِي فَأَذْكُرُكَ فَأَتْرُكُ صَنِيعَتِي وَ أُقْبِلُ حَتَّى أَنْظُرَ إِلَيْكَ حُبّاً لَكَ فَذَكَرْتُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ أُدْخِلْتَ الْجَنَّةَ فَرُفِعْتَ فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ فَكَيْفَ لِي بِكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ فَنَزَلَ (وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً )[17] فَدَعَا النَّبِيُّ الرَّجُلَ فَقَرَأَهَا عَلَيْهِ وَ بَشَّرَهُ بِذَلِكَ ».[18]
مردی شرفیاب محضر مبارک پیامبر اسلام«صلی الله علیه وآله» شد وعرض کرد:من طاقت هجران شما را ندارم .چون وارد خانه می شوم به یاد شما می افتم و دست از کار می کشم و به سوی شما روی می آورم تا شما را زیارت نمایم .
این بر اثر آن است که شما را دوست می دارم . اکنون به این فکر افتادم که روز قیامت که شما وارد بهشت شده و به اعلی علیین عروج نمودید من چه کنم؟
آنگاه این آیه نازل شد:آنان که از خدا و رسول او پیروی می کنند ،البته با کسانی خواهند بود که خداوند در بارۀ آنان لطف و عنایت کامل نموده است ،یعنی با پیامبران و صدیقان وشهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان در بهشت چه نیکو رفیقانی هستند.
والسلام علی من اتبع الهدی.
[1] .الزمر/68.
[2] . مواردى از قرآن كه كلمه نفخ صور در آنها آمده از اين قرار است:
كهف/ آيۀ99:«وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ».
مؤمنون/101:«فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ».
يس /51 :«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ».
زمر/ 68:«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ».
ق /20 :«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ».
الحاقه/ :13«فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ».
انعام/ 73:«وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِير ».
طه/ 102:«يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقا».
نمل/ 87:«وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ».
نبا /18:(يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجا».
[3] . تفسير على بن ابراهيم،مطابق نقل تفسير«نور الثقلين»جلد 4 صفحه 502.
[4] . لئالى الاخبار، صفحه 453.
[5] . علم اليقين،صفحه 892.
[6] مجمع البيان ذيل آيات مورد بحث.
[7] . بحار الانوار جلد 6 صفحه 329.
[8] .نمل/87.
[9] .زمر/68.
[10] .القصص/88.
[11].الرحمن/27.
[12] .الصافات/127.
[13] .امام شناسی،آیت الله حسینی تهرانی،ج1ص48.
[14] . نور الثقلين جلد 4 صفحه 503 ،حديث 119.
[15] . تفسير صافى، ذيل آيه مورد بحث.
[16] . مجموعة ورام(تنبيه الخواطر) ج،1ص: 223 .
[17] .النساء/69.
[18]. الأمالي ( للشيخ الطوسي ) مجلس [29] مجلس يوم الجمعة الحادي و العشرين من شهر ربيع الآخر سنة سبع و خمسين و أربعمائة،ص:621.بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،ج،65،ص:70 ، باب 15 فضائل الشيعة.
گرد اورنده:سعادت پرور