حدود پنجاه سال از تاليف كتاب «منتخب الاثر» مي گذرد. اين كتاب در سال 1373 قمري در پاسخ به مدعيان مهدويت و شبهاتي كه از سوي معاندين و دشمنان تشيع القاء شده بود تاليف گرديد. مؤلف بزرگوار آن، حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني دامت بركاته، بالاتر از آنند كه نياز به معرفي داشته باشند. تاليفات و خدمات ايشان در راه مكتب تشيع بهترين معرف ايشان است.
بر پويندگان تاريخ و احاديث پوشيده نيست كه روايات بشارت دهنده به ظهور حضرت مهدي (عج) در آخرالزمان، از پيامبر اكرم (ص) و عترت پاك آن جناب عليهم صلوات الله و نيز از اصحاب آن حضرت در حد تواتر است [1] بشارت به طلوع خورشيد آن حضرت تا ظلمت جهل را برطرف سازد و ظلم و جور را از بين برده، پرچمهاي عدل را برافرازد و دين تمام و كامل را آشكار نمايد، اگرچه مشركين را خوش نيايد، اوست كه به اذن پروردگار، جهان را از ذلت بندگي براي غير خدا مي رهاند؛ رسوم و اخلاق نكوهيده را برمي چيند؛ قانونهاي ناقصي كه عقول بشر طبق هواهاي نفساني خود بنا نهاده رد مي نمايد و تمامي كينه توزيها و دشمني ها را ريشه كن مي كند و شاخه هاي تعصبات را قطع مي نمايد، چه تعصبات قومي و نژادي و يا تعصب هاي وطني و غيره كه باعث شده اختلاف بين امت ايجاد گردد و يگانگي كلمه متفرق و آتش فتنه ها و جدالها شعله ور شود.
آري، خداوند به ظهور آن حضرت وعده خود در قرآن را محقق مي سازد، آنجا كه مي فرمايد: وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوف امنا: خداوند وعده داده به كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، كه آنان را خليفه و جانشين در زمين قرار دهد همانطور كه آنان كه قبلا از ايشان بودند را خليفه قرار داد؛ و ديني را كه براي ايشان پسنديده جايگزين و بعد از ترس براي آنان امنيت بياورد.
و نيز مي فرمايد:«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين: اراده كرده ايم بر آنان که در زمين ضعيف شمرده شدند منت بگذاريم و آنان را امامان و وارثان زمين قرار دهيم.»
اين بشارتهاي پروردگار است كه روزگاري طلايي خواهد آمد كه خانه اي باقي نمي ماند مگر آنكه خداوند كلمه اسلام را به آن مي رساند و هيچ دهكده اي يافت نمي شود مگر آنكه صبح و شام بانگ «اشهدان لا اله الا الله از آن برمي خيزد.
البته ممكن است كسي بگويد: «همه مسلمين درباره حضرت مهدي (عج) متفق نيستند.» ولي اين كلامي است كاملا بي اساس چرا كه مهدي و مهديت اعتقادي است كه از صدر اسلام، صحابه و تابعيني كه نزديك به زمان پيامبر (ص) بوده اند همه قائل به آن شده اند و كسي از آنان نبوده كه اين ادعا را رد نمايد بلكه اگر اختلافي بوده در خصوصيات و جوانب مسئله مهديت بوده است.
حتي مي توان گفت در مسائلي كه راه اثباتي جز شنيدن ندارد هيچ مسئله اي بالاتر و مقدم بر مسئله مهديت نيست اگر نگوئيم اين از همه مهم تر است، چرا كه بشارتهايي كه در مورد مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف وارد شده به حد تواتر است در حالي كه احاديث وارد شده در ديگر اعتقادات مسلمين به اين نرسيده و چه بسا براي بعضي از مسائل اعتقادي كه از مسلمات نزد آنان است تنها يك روايت وارد شده باشد. پس ممكن نيست مؤمن مسلمان در آنچه پيامبر اكرم (ص) به آن خبر داده كه همان ظهور مهدي (عج) است با اين همه روايات وارد شده باز هم شک كند و مردد بماند.
رواياتي كه هيچگونه جاي خدشه و اشكال در آنها، چه از لحاظ سند و يا از نظر استبعاد ذهني در مضامين آنها و استبعاد عقلي در وقوع خارجي بعضي از آنها جا ندارد، چرا كه واضح است ضعف سند در بعضي بقيه را كه از لحاظ سند و متن در نهايت اتقان و صحت است خدشه دار نمي سازد كه اگر خدشه دار سازد بايد تمامي احاديث صحيح را به خاطر ضعيف كنار بگذاريم، ولو مضمون آن احاديث در بين مسلمانان مشهور باشد. بلكه همين قدر كه اين احاديث صادر از ائمه اسلام و از سوي بزرگان علما و اساتيد فن حديث به ما رسيده كافي است براي يقين به مضامين آنها و اضافه بر اين در جايي كه حديت متواتر باشد هيچگاه ضعف سند آن را خدشه دار نمي كند.
شبهه استبعاد وقوع آنچه در احاديث آمده جوابش اين است:
در بحثهاي علمي به خصوص در مسائل حديثي استبعاد و غرابت ذهني هيچ ارزشي ندارد چرا كه اگر استبعاد دليل رد بعضي عقايد باشد بايد بسياري از عقايد حق و ثابت شده به اخبار پيامبران (ص) كه هيچ راهي براي دانستن آنان جز از راه شرع نيست ساقط شود. عقايدي همانند قيامت و صراط و ميزان اعمال و بهشت و جهنم و ديگر عقايد. چنانچه مشركين نيز در ابتداي ظهور اسلام نسبت به بشارتهاي پيامبر (ص) استبعاد مي نمودند، بشارتهايي كه آن حضرت در مورد ظهور دين اسلام و غالب شدن آن بر جميع اديان در روزهاي اوليه بعثت و روزهايي كه اسلام منحصر به پيامبر (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و حضرت خديجه (س) بود كه مشركين بشارتهاي حضرت را از محالات يقين مي دانستند و لذا به حضرتش «مجنون» خطاب مي كردند، چرا كه پيامبر اكرم (ص) مطالبي را پيشگويي مي نمود كه براي آنان به حسب ظاهر و قاعده غير ممكن مي نمود. ولي همه مي دانيم و مي دانند كه چند صباحي نگذشت مگر آنكه خداوند كلام خود را برترين قرار داد و كافران را پست ترين و تمامي عرب به دين آن حضرت گرويدند و سركشان عرب و عجم در برابرش سر تسليم فرود آوردند.
از اين گذشته مسئله مهدي (عج) عجيب تر و مستبعدتر از معجزات و خوارق عاداتي كه در انبياء (ع) و امم گذشته رخ داده نيست؛ معجزاتي از قبيل زنده كردن مردگان و شفاي كور و بيماري برص، و يا معجزات حضرت ابراهيم و حضرت موسي (ع) و غيبت بعضي از پيامبران (ع) از قومشان.
پس هيچگونه جاي شك و استبعاد در اين احاديث متواتر درباره حضرت مهدي (عج) نيست. رواياتي از راويان اهل مكه، مدينه، كوفه، بصره، بغداد، ري، قم، چه راويان شيعي و يا از عامه، اشعريان، معتزليان، چه آنانكه در دوره آغازين اسلام بودند و چه راوياني كه پس از آنها آمدند. بديهي است كه اين همه ممكن نيست بر يك مسئله با وجود اختلاف و جدايي شان از نظر مسكن، وطن و نيز اختلاف زماني و عقايدي، و يا اختلاف در آراء و انظارشان به دروغ اتفاق و اجماع نمايند. تا چه رسد در مورد بحث كه احتمال دروغ در بسياري از افراد در نهايت ضعف و نادرستي است، چرا كه راويان مهدويت از موثقين معروف و از بزرگان علما و اعلام دين و زهد و عبادت هستند و هرگاه ما اين دسته احاديث را رها كنيم هيچ مجالي براي استناد به احاديث پيامبر (ص) و ائمه معصومين(ع) در فقه و غير فقه نخواهد ماند و بايد در امور دين و دنيا دست از احاديث و اخبار معتبر برداريم، در حالي كه روش عقلاني مسلمين و غير مسلمين بر اين نيست.
اين استبعاد كه مطرح شد عمده كلام و اعتراض مخالفين در مسئله مهدويت است كه به شيعه اشكال گرفته اند، بدون توجه به اينكه احدي از مسلمين و غير مسلمين به كلام آنان و اين استبعادشان ملتزم نمي شود كه توضيح بيشتر گفته خواهد شد.
و اما تواتر احاديث مهدويت و امام زمان (عج) و اشتهار آن بين مسلمين و اتفاق علما بر آن احاديث مطلبي است كه بسياري از بزرگان عامه به آن تصريح نموده اند. از بزرگان حديث عامه افرادي چون احمد بن حنبل، ابوداود، ابن ماجه، ترمذي، بخاري، مسلم، نسائي، بيهقي، ماوردي، طبراني، سمعاني، روياني، عبدري، عبدالعزيز عكبري در تفسيرش، ابن قتيبه در «غريب الحديث»، ابن السري، ابن عساكر، دار قطني در «مسند سيده نساء العالمين فاطمه الزهرا» كساني در «المبتداء» بغوي، ابن اثير، ابن ربيع شيباني، حاكم در «المستدرك»، ابن عبدالبر در «الاستيعاب»، ابن مطيق، فرغاني، نميري، مناوي، ابن شيرويه ديلمي، سبط ابن جوزي، شارح معتزلي، ابن ابي الحديد، ابن صباغ مالكي، حموي، ابن مغازلي، شافعي، موفق بن احمد خوارزمي، محب الدين طبري، شبلنجي، صبان، منصور علي ناصف و بسياري ديگر. [2]
انگيزه تاليف كتاب «منتخب الاثر» و جمع احاديث آن نه اثبات اصل وجود حضرت مهدي (عج) و نه ظهور آن حضرت در آخرالزمان است، چرا كه در اين موضوع كتابهاي بسياري به رشته تحرير درآمده و شاهد رساله ها و مقالات و تصنيفات جامعي از زمان امام حسن عسكري (ع) تاكنون هستيم و در علماي شيعه كمتري كسي يافت مي شود كه كتاب و يا مقاله و يا لااقل صفحاتي را در اين موضوع ننوشته باشد. براي اهل تحقيق مراجعه اي اجمالي براي اثبات اين مطلب كافي است.
اضافه بر همه اينها تصنيفاتي است كه بعضي از علما و بزرگان عامه در اين موضوع داشته اند. افرادي همچون ابونعيم اصفهاني صاحب كتاب «صفه المهدي» و «مناقب المهدي» كنجي شافعي صاحب «البيان في اخبار صاحب الزمان»، ملا علي متقي صاحب «البرهان في علامات مهدي آخرالزمان» عباد بن يعقوب رواجني صاحب «اخبار المهدي». سيوطي صاحب «العرف الوردي في اخبار المهدي»، ابن حجر صاحب «القول المختصر في علامات المهدي المنتظر»، جمال الدين يوسف بن يحيي دمشقي صاحب «عقد الدرر في اخبار الامام المنتظر» و نيز افراد ديگر و حتي چنانچه در «السيره الحلبيه» آمده بعضي از علماي عامه كتابي بسيار جامع در مورد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف با نام «لفواصم عن الفتن القواصم» نوشته است.
پس غرض از تاليفات كتاب «منتخب الاثر» پاسخ به كساني است كه در زمان غيبت ادعاي مهدويت و امامت نموده اند، به خصوص در قرون اخير، كه اين مسأله بسيار گريبان گير مجتمع اسلامي گرديده و مسلمانان در اين زمان به بيان آن محتاجند ، چرا كه دشمنان تشيع در عصر حاضر دائما در صددند تا به هر وسيله ممكن انسجام مسلمين را متشتت ساخته، آتش اختلاف و خصومت را بين آنان شعله ور سازند تا راه استعمار و به بردگي كشيدن مسلمين براي آنان هموار گردد. چنين مي كنند تا بهتر بتوانند بر جامعه اسلامي غالب شوند و كافران و اهواء باطل هيچگاه بر پيروان حق و حقيقت و اسلام راستين غلبه پيدا نمي كنند مگر بعد دوگانگي و جدال بين آنان.
از جمله چيزهايي كه اين دستان نابكار و افكار مخرب در راه چندگانگي مسلمين بكار گرفته اند و مسلمانان را به مجادله هاي داخلي بين خود (در عوض رويارويي با غير خود) مشغول ساخته اند مسئله حضرت مهدي (عج) است. [3]
اين دشمنان نفاق سرشت افرادي را به مناطق حساس جهان همانند ايران و هند و آفريقا فرستاده اند تا ادعاي مهدويت كنند. افرادي بي هويت، رياست طلب، كه معروف به بدخلقي و حتي كمبود مشاعر و حواس انساني و از طبقه پست اجتماع بوده اند.
متاسفانه بعضي هم غفلت (چه غفلت جاهلانه و يا غفلت عمدي) از اين همه اخبار و رواياتي كه در مورد صفات و خلقيات و علامتها و آثار و نشانه هاي مهدي موعود و نيز نسب شريف و حسب بلندي كه در مورد آن حضرت وارد شده نموده اند. علاماتي كه عادتاً جز در يك نفر تحقق پيدا نخواهد كرد و آن امام دوازدهم ابوالقاسم حجة بن ابي محمد الحسن عسكري بن ابي الحسن علي الهادي بن ابي جعفر محمد الجواد بن ابي الحسن علي الرضا بن ابي الحسن موسي كاظم بن ابي عبدالله جعفر الصادق بن ابي جعفر محمد الباقر بن ابي الحسن علي زين العابدين بن ابي عبدالله الحسين سيد الشهداء بن اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليهم السلام) است. او كه زمين را پر از عدل و داد مي نمايد چنانكه پر از ظلم و جور شده است. او كه شرق و غرب عالم را فتح مي كند و دين اسلام را جهانگير مي نمايد تا جايي كه هيچكس در زمين نمي ماند مگر آنكه خداوند را عبادت نمايد و هيچ دهكده اي نمي ماند مگر آنكه اين ندا در آن بلند شود «اشهدان لا اله الله و ان محمدا رسول الله».
آن جناب كه جبرئيل به هنگام ظهورش به نام او نام پدرش از آسمان ندا مي نمايد و شرق و غرب عالم مي شنوند، حضرتش كه صاحب صفات و علاماتي است كه بعضي از آنها را خواهيم گفت و بر احدي غير از او منطبق نيست هركس در هر درجه و مقامي مي خواهد باشد ، تاچه رسد به (محمد علي باب)، درمانده اي كه دستگير و زنداني شد و آنقدر در زندان ماند تا به دار آويخته شد! و كار را به هيچ مرحله مثبتي نرساند و خود را نتوانست نجات دهد تا چه رسد به ديگري.
ولي در عين اين همه وضوح، شايد بعضي از غافلان اين چنين ادعاهاي باطلي را ريشه دار پندارند كه چنين انحرافي علتي ندارد جز دست نيافتن به آنچه كه در مورد حضرت مهدي (عج) از آيات و روايات روايت شده و اينكه مهدي موعود شخصيت خاص و معيني است كه احدي از باب نسب و حسب و صفات با او مشتبه نمي شود.
در كتاب «منتخب الاثر» تعدادي از اين احاديث را جمع آوري نموده، از كتب معتبر شيعه و عامه استخراج نموديم تا هيچ مجالي براي چنان شبهاتي نماند، و اين است هدف اصلي كه بسي پر ارج و عظيم است.
در كنار آنچه گفته شد فوائد ديگري نيز از اين طرز تنظيم و تفصيل كتاب «منتخب الاثر» در نظر گرفته شده كه بعضي از آنها را يادآور مي شويم:
1- اعتقاد شيعه در عصر غيبت به وجود مهدي صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و ظهور آن حضرت در آخرالزمان هيچ منافاتي با اجتماع مسلمين و رفع اختلافاتي كه به بزرگي و عظمت مسلمانان صدمه مي زند ندارد. بلكه اين عقيده نشات گرفته از بشارتهايي است كه به دست ما رسيده و با بيان اصيل اسلامي و نيز با صريح و يا ظاهر قرآن و سنت قطعي مخالفتي ندارد. اين عقيده نتيجه اعتقاد به پيامبر اكرم (ص) بشارت دهنده به اين بشائر است. پس بر هر كدام از عامه است كه در مساله مهدويت همانند مسائل ديگري كه انظار علمائشان در آن مختلف است بر خورد داشته باشند و چنانچه در مسائل ديگر بايد به دنبال حقيقت بگردند در اين مورد نيز به دنبال حق و واقعيت باشند.
2- ترك تكرار در باب تاليف در مورد حضرت، چرا كه پس از تفحصي كه در كتب تاليف شده در مورد حضرت قديما و حديثا داشتم، در اكثر مولفات تكرار به چشم مي خورد. البته اين تكرار به اين علت است كه اكثر احاديث در رابطه با امام زمان (عج) موضوع خاصي بتوان آن حديث را در بابي مستقل بيان نمود و احتياج به نقل آن در باب هاي ديگر نباشد، در بر ندارد، بلكه اكثر احاديث مهدويت شامل نكات و جهات مختلف است كه در چندين باب بايد آورده شود و لذا در كتب تاليف شده از فريقين در اين موضوع تكرار زياد به چشم مي خورد. شايد هم بتوان گفت علت اين تكرار تقطيع احاديث است كه در كتاب «منتخب الاثر» به جاي تكرار هر حديث در هر باب، در آخر باب به حديثي كه يك مرتبه در كتاب آورده شده با ذكر محل و شماره آن اشاره مي گردد.
3- بيان تواتر عنوانهاي بسياري از ابواب است. در كتاب «منتخب الاثر» ابتدا بعضي از احاديثي كه در مورد ائمه اثني عشر (ع) وارد شده بيان مي داريم چرا كه ارتباط كامل با موضوع مورد نظر دارد، سپس احاديثي كه در مورد مهدي (عج) و صفات و حالات آن حضرت از طريق فريقين وارد شده آورده مي شود.
استقصاء تام در روايت وارد شده در اين موضوع مافوق وسع و مجال است و به جز انگشت شمار از متعمقين در فن حديث و بزرگان از علما براي كسي ممكن نيست. لذا به نقل آن مقدار كه حق را در اين موضوع آشكار نمايد و غرض از تاليف كتاب حاصل گردد اكتفا مي نماييم. افرادي كه طالب بيش از اين هستند رجوع به تاليفات علما نمايند.
كتاب «منتخب الاثر» در ده فصل و صد باب تنظيم شده و نام كامل آن «منتخب الاثر في الامام الثاني عشر (عج)» است.
از خداوند متعال خواستاريم ما را به آنچه رضاي اوست موفق بدارد و از هر گونه تعصب و كجروي حفظ نمايد و ما را به راه حق و طريقه انصاف هدايت نمايد و اعمال ما را خالص براي خود قرار دهد و براي روزي كه هيچ مال و فرزندي سود نمي بخشد مگر كسي كه با قلب سليم به درگاه او رود ذخيره نمايد.
[1] – در «النهايه» و «لسان العرب» و «تاج العروس» كه سه كتاب معروف لغت و مولفين آنها از بزرگان عامه هستند، سه حديث همراه با توضيح از خود آنها درباره مهدي موعود آمده است.
[2] – احاديث مفصل و غير مفصل در مورد امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و ذكر خصوصيات ظهور و جوانب مختلف حضرت در كتب مشهور آمده كه از جمله اين موارد است: شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، چاپ مصر: ج 2 ص 535. حاشيه صحيح الترمذي (چاپ دهلي، سال 1342 ق): ج 2 ص 46. اسعاف الراغبين (صبان، چاپ مصر، سال 1312 ق): ب 2 ص140. نور الابصار (شبلنجي، چاپ مصر، سال 1312 ق): ص 155. الصواعق المحرقه (ابن الحجر، چاپ ميمنيه، مصر): ص 99. الفتوحات الاسلاميه (احمد زيني دحلان، چاپ مصر، سال 1323): ج 2 ص 211. سبائك الذهب (سويدي): ص 78. المقدمه (ابن خلدون): ص 367. غايه المامول (منصور علي ناصف): ج 5 ص 362، ب 7، صص381-382. البيان (كنجي شافعي)، ب 11. ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون (احمد بن محمد صديق)، كل كتاب. المهدي و المهدويه: ص 110. الاذاعه لما كان و ما يكون بين يدي الساعه (ابوالطيب احمد بن ابي الحسن الحسين)، كل كتاب. البرهان في علامات مهدي آخرالزمان: ب 13.
[3] – در اين زمينه بديهي است گفته شود: احمد اميني مصري رساله اي منتشر ساخته « المهدي و المهدويه» كه در آن به خيال خود احاديث مهدي موعود را رد نموده است. در حالي كه جواب مطالبش با اندك تاملي واضح است كه سه اشكال و رديه احمد امين آورده و جواب داده شده و مولف «منتخب الاثر» كتاب «المهدي و المهدويه» مولف آنرا طي كلماتي مفتضح نموده است.