جستجو
Close this search box.

نقش امام صادق ( عليه السلام) در گسترش حوزه علميه اسلامی

« بسم الله الرحمن الرحيم »

مقدمه

خورشيد اسلام بر فضاي تاريك مكه تابيد و رسول اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) مامور به كاري عظيم شد؛ او مامور شد تا به انسانهاي غرق در ظلمات كمك كند تا به درياي نور برسند.

«هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّيِّنَ رَسُولًا مِّنهُْمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين»[1]

ترجمه: ( اوست خدايى كه ميان عرب امى (يعنى قومى كه خواندن و نوشتن هم نمى‏دانستند) پيغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا بر آنان آيات وحى خدا تلاوت كند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاك سازد و شريعت كتاب سماوى و حكمت الهى بياموزد با آنكه پيش از اين همه در ورطه جهالت و گمراهى بودند )

يگانه هستي، حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله وسلم) سنگ بناي مدرسه اي را پي ريزي كرد كه جهانیان ريزه خوار آن مدرسه اند؛ مدرسه اي كه استادش رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) وكتابش، كتاب خدا، قرآن بود.

خداوند متعال براي بعد رسول اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) هم معلم تعيين كرد؛ آنجا كه بر زبان پيامبر اكرم اين حديث را جاري كرد: «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي »[2] و فرمود تا زماني كه به اين دو چنگ زنيد گمراه نخواهيد شد.

حال با توجه به ايام ميلاد مبارك امام صادق (عليه السلام) بر آن شديم تا نقش آن حضرت را در گسترش اين حوزه علميه در حد توان قاصر خود بررسي نماييم انشا الله مورد توفيق آن حضرت قرار گيريم.

پيشينه حوزه علميه اسلامي

الف) در زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم)

خداوند مي فرمايد: « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين»[3]

ترجمه: (خدا بر اهل ايمان منت گذاشت كه رسولى از خودشان در ميان آنان بر انگيخت كه بر آنها آيات خدا را تلاوت كند و نفوسشان را از هر نقص و آلايش پاك گرداند و به آنها احكام شريعت و حقايق حكمت بياموزد هر چند قبلا گمراهى آنان آشكار بود .)

لذا ايشان در مسجد الحرام ومواقف واماكن ديگر با نشر علم وآگاه كردن مردم انجام وظيفه مي كردند[4] وبا اين كار حوزه اي به لحاظ كمي ساده؛ ولي از نظر كيفي بس عظيم بنا نهادند؛ چرا كه اگر استاد وشاگرد را دو مولفه اصلي هر حوزه علميه اي بدانيم، كدام مدرسه است كه ياراي مقايسه با مدرسه اي را داشته باشد كه استاد ومعلمش رسول اعظم باشد، كسي كه فرمود: انا مدينه العلم وعلي بابها[5] وشاگردان آن، شخصيت هايي مانند حضرت علي (عليه السلام) و فاطمه زهرا (سلام الله عليها) وسلمان و ابن مسعود وديگراني باشند كه آوازه علم و دانششان جهان را پر كرده است.

رسول اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) علاوه برتعليم عمومي به مسلمانان كه به دنبال نزول هر دسته آيات صورت مي گرفت، به تعليم دانش قرآن به اصحاب خود اهتمام فراواني نمودند. ابو عبد الرحمن سلمي از زبان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله وسلم) نقل ميكند كه روش تعليمي ايشان به اصحابي همچون عبدلله بن مسعود و نظاير او بدينگونه بود كه ده آيه را بر يارانش مي خواند و تا آنها را حفظ نمي كردند و نكات علمي و عملي آيات مذكور را فرا نمي گرفتند، به تعليم آيات ديگر مبادرت نمي ورزيدند .[6]

ب) در زمان امام علي (عليه السلام) تا امام صادق (عليه السلام)

پس از رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) وظيفه روشن گري وسرپرستي ومعلمي بر دوش ائمه معصومين قرار گرفت، كساني كه به حكم قرآن، پاك وطاهرند[7]، چرا كه مقام، مقام رفيعي است. در زمان امام علي (عليه السلام) حوزه مدينه به مركزيت خود باقيست و اگرچه تني چند از صحابه نيز با روايت يك سلسله احاديث، خود را وارد اين حوزه كرده بودند و سياست هم از آنها تا حد امكان ترويج و تاييد مي كرد، ليكن از جهت اينكه شخصيتي مانند امام علي عليه السلام در مدينه امامت داشتند،‌ علاوه بر اينكه همگان از علوم ايشان استفاده ميكردند،‌ شاگرداني خاص نيز داشتند[8]. در عصر امام حسن مجتبي امام حسين (عليهما السلام) نيز حوزه شيعه در اين شهر ادامه داشت و هر يك از اين دو امام در مسجد مدينه، حلقه علمي داشتند كه مردم از دور ونزديك درآن حلقه شركت ميكردند.

پس از اين دو بزرگوار نيز حوزه شيعه در مدينه همچنان باقي بود وامام زين العابدين (عليه السلام)آن را رهبري مي كرد تا عصر امام باقر (عليه السلام).

ج) زمان امام صادق (عليه السلام)

براي امام صادق (عليه السلام) دوره اي خاص پيش آمد كه توانست دست به کار عظيمي بزند؛ از آنجايي كه امام صادق (عليه السلام) سومين اماميست كه عهد امامتشان نسبتا طولانيست و عمرشان طولاني تر از بقيه ائمه مي باشد‍ [ باستثنا امام زمان (عج )]، لذا با توجه به اين خصوصيت از يك طرف و موقعيت زماني [ به لحاظ فضاي سياسي ‍]‌ از طرف ديگر، كه مقارن بود با ضعف دولت اموي و تاسيس دولت عباسي، كه اينها دست به دست هم داد و فرصت خوبي به وجود آورد تا اين امكان را براي آن بزرگوار بوجود آورد تا حركت ائمه (عليهم السلام) را در دفاع از اسلام ادامه داده و واجبات امامت را بپا دارند وخصوصا حوزه هاي علميه را تاسيس نمايند و نشاط اين حوزه ها را در عالم اسلامي گسترش دهند.

ايشان براي اولين بار حوزه اي رسمي با گستردگي فراوان در شاخه هاي مختلف علمي تشكيل داده و در پویایی آن موفق گردیدند. که ما چند عامل اصلی این رشد وشکوفایی را به اختصار بررسی مینماییم:

1)شخصیت امام صادق (علیه السلام)

بی شک برای پیشرفت هر جریانی ، به رهبری انسانی با ویژگی های خاص نیاز است، لذا در این مساله نیز چیزی که موجب شد این حرکت نمود پیدا کند وشهره آفاق گردد ابعاد شخصیتی این امام همام میباشد که براي نمونه، جملاتی دروصف امام(عليه السلام) اززبان دو تن از علمای معاصر آن حضرت بيان میکنیم.

مالک بن انس میگوید: «ما رات عین و لا سمعت اذن و لا خطر علی قلب بشر افضل من جعفر بن محمد الصادق علما وعباده وورعا [9]»

ابو حنیفه می گوید: « ما رایت افقه من جعفر بن محمد[10]» همچنین میگوید: « لو لا سنتان لهلک النعمان [11]»

2) موقعیت مناسب زمانی و استفاده مناسب امام صادق (علیه السلام)

انسانهای موفق از فرصتها به بهترین شکل ممکن استفاده می کنند زیرا همانطور که امام علی (علیه السلام) می فرماید: « الفرصه تمر مر الصحاب فانتهزوا فرص الخیر[12]»

امام صادق (علیه السلام) نیز از این فرصت بدست آمده بیشترین استفاده را کردند، آنجایی که امویان و عباسیان برسر قدرت بر هم میتاختند، امام (علیه السلام) مدرسه ای ساختند که در جهان اسلام بی نظیر بود.

3) تعلیم متناسب با استعداد

انسان ها از نظر استعداد و علایق با هم متفاوتند و برای پیشرفت و نتیجه گیری بهتر باید به این مولفه ها توجه شود؛ امام صادق (علیه السلام) نیز این مساله را مورد توجه قرار داده واز شاگردان خود در ضمینه های مناسب تواناییشان بهره میبردند.

امام (علیه السلام) ابان بن تغلب را برای فقه قرار داده بود و حمران بن اعین را وکیل در جواب به مسایل قرآنی کرده بودند و زراره بن اعین رادر فقه و مومن طاق را در کلام و طیار را در مناظرات کلامی و هشام بن حکم را در مناظرات در باب امامت مورد استفاده قرار داده بودند، حتی عده ای را مامور به سفر به مناطق دور دست نموده بودند تا معارف دینی را به مردم آن بلاد برسانند .[13]

4)گستردگی علوم تدریسی

امام صادق (علیه السلام) که مانند اجداد طاهرینش معدن علوم اللهی و وصل به سرچشمه فیض اللهی بودند اندکی از دریای علمشان در بین طالبین این علوم به ودیعه گذاردند با این حال می بینیم علاوه بر تمامی علوم اسلامی حتی در رشته هایی مثل شیمی، تشریح، وظائف الاعضا، گیاه شناسی، هیئت و غیره تدریس می شد[14].

5)انجام منظرات علمی

دریا اگر بدون موج باشد پس از مدتی تبدیل به مردابی بد بو میگردد انسان نیز اگر دریای معلومات را در امواج مناظره قرار دهد موجب شکوفایی بیشتر آن می شود؛ امام صادق (علیه السلام) شاگردان خود را تشویق به مناظره با افکار مختلف می نمود وحتی افراد مخالف را تحریک میکرد تا با شاگردانش مناظره نمایند. و خود ایشان نیز در این مناظرات شرکت میکردند وافراد زیادی با همین مناظرات مسلمان گردیدند.[15] از جمله این مناظرات می توان به مناظره مومن طاق با ابوحنیفه در مورد فضائل علی (علیه السلام) ومتعه ورجعت اشاره کرد [16].

نتیجه:

حال که ما وارث این گنجینه ارزشمند گشته ایم باید با تلاش فراوان قدر این تراث ارزشمند را دانسته و قدم در راه هر چه با شکوه تر کردن آ ن نمایییم. حوزه با توجه به متد امام صادق(علیه السلام) یعنی تخصصی کردن، برپایی مناظرات، گسیل افراد به مناطق مختلف وپشتیبانی از مولفین آثار ارزشمند، که تا حدود زیادی هم در حال انجام شدن است، دین خود به حوزه مبارکه امام صادق(علیه السلام) را ادا نماید. و در پایان آرزو دارم جامعه بشری عموما وجامعه شیعی خصوصا نیاز خود به امامان معصوم را تشخیص دهدو از این دریای نورانی وپر فیض بهره مند گردد.

والسلام علی من اتبع الهدی

عباس لکزا بابکی

[1] – جمعه 2

[2] -احتجاج ،طبرسي،ج2ص147

[3] – آل عمران 164

[4] – صافي لطف الله، سيري درحوزه هاي علميه شيعه ص19

[5] – شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه ، ج27، ص 34، چ دوم، مهر قم

[6] – ر. ك: ابن اثير، اسد الغابه،‌ ج 2، ص 300

[7] – احزاب 33

[8] – صافي، لطف الله، سير حوزه هاي علميه شيعه، ص 30

[9] – اسنی المطالب ص55 به نقل ازمرجعیت دینی اهل بیت، رضوانی، علی اصغر ص499

[10] – ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 6 ، ص 258، چ9، موسسه رساله بیروت

[11] – شیخ طوسی، خلاف، ج1 ص33، نشر اسلامی قم – به نقل از التحفه الاثنی عشر للالوسی ص8

[12] – خطب امیر المومنین، نهج البلاغه ج 4 ص6، چ اول، دار الزخائر قم

[13] – ر.ک: اسد حیدر، الامام الصادق، ج2، ص431

[14] – ر.ک: صافی لطف الله، سیر در حوزهای علمی شیعه، ص32

[15] – ر.ک: لاوند رمضان، الامام الصادق، ص184-186

[16] – ر.ک: اسد حیدر، ج2، ص70

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 3
مطالب مرتبط