گرچه نگاه اهل سنت به امام حسین (علیه السلام)، نگاهی ولایی نیست؛ اما از آنجا که آن حضرت یکی از اصحاب کساء و از جمله افرادی است که مشمول آیه ی شریفه تطهیر است و از طرفی فرزند امیرالمومنین(علیه السلام)، و سیده نساء عالمین حضرت زهرا (علیها السلام) است که همواره مورد توجه و عنایت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)بوده و روایات بسیاری در فضیلت آن بزرگ مرد تاریخ در کتب روائی و تاریخی موجود است، لذا آن وجود نازنین، مورد احترام و توجه بسیار اهل سنت واقع شده که در ذیل به برخی از روایات درباره امام حسین(علیه السلام)، اشاره می نمائیم.
1 – بخاري به سندش از نعيم نقل کرده که از ابن عمر سؤال شد: شخص محرم مگسي را به قتل مي رساند، حکمش چيست؟ او در جواب گفت: اهل عراق از مگسي سؤال مي کنند در حالي که فرزند دختر رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) را به قتل رسانده اند. پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «هما ريحانتاي من الدنيا»؛ «حسن و حسين دو ريحانه من از اين دنيايند».[1]
2- ترمذي به سندش از يوسف بن ابراهيم نقل کرده که از انس بن مالک شنيد که مي گويد: «سئل رسول اللَّهصلي الله عليه وآله وسلم ايّ اهل بيتک احبّ إليک؟ قال: الحسن والحسين. وکان يقول لفاطمة: ادعي لي ابني، فيشمهما ويضمهما إليه»؛ «از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم سؤال شد: کدامين شخص از اهل بيت شما نزدتان محبوبتر است؟حضرت فرمود: حسن و حسين. و هميشه به فاطمه مي فرمود: دو فرزندم را به نزد من آور. آنگاه آن دو را مي بوييد و به سينه مي چسبانيد».
3- حاکم نيشابوري به سندش از سلمان نقل کرده که از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) شنيدم که مي فرمود: «الحسن و الحسين ابناي، من احبّهما احبّني، و من احبّني احبّه اللَّه، و من احبّه اللَّه ادخله الجنة، و من ابغضهما ابغضني، و من ابغضني ابغضه اللَّه، و من ابغضه اللَّه أدخله النار»؛[2] حسن و حسين دو فرزندان من هستند، هرکس آن دو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است و هرکس خدا را دوست بدارد، خداوند او را داخل بهشت خواهد کرد. و هرکس اين دو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته، و هرکس مرا دشمن بدارد خدا را دشمن داشته و هر کس خدا را دشمن بدارد خداوند او را داخل در جهنم خواهد نمود.
4- او همچنين به سندش از ابن عمر نقل کرده که رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «الحسن والحسين سيّدا شباب اهل الجنة و ابوهما خير منهما»؛[3] «حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشتند و پدرشان از آن دو بهتر است.»
5- حاکم نیشابوری به سندش از ابوهریره نقل می کند که:«خرج علينا رسول الله صلى الله عليه و سلم و معه الحسن و الحسين هذا على عاتقه و هذا على عاتقه و هو يلثم هذا مرة و هذا مرة حتى انتهى إلينا فقال له رجل : يا رسول الله إنك تحبهما فقال : نعم من أحبهما فقد أحبني و من أبغضهما فقد أبغضني. هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه»؛[4]پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سمت ما آمد در حالی که حسن و حسین علیهم ا السلام بر دوش آنحضرت بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله یک بار امام حسن علیه السلام را می بوسید و بار دیگر امام حسین علیه السلام را، تا اینکه آنحضرت به ما رسید. شخصی به آن حضرت عرض نمود:ای رسول خدا صلی الله علیه وآله شما این دو فرزند را دوست می دارید؟ حضرت فرمودند: بله هر کس که این دو را دوست بدارد مرا دوست داشته، و هر کس آن دو دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.
6- يعلي بن مره ميگويد: با پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم از منزل خارج شديم و به ميهماني دعوت بوديم. ناگهان پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم مشاهده کرد که حسين عليه السلام در راه مشغول بازي است. حضرت با سرعت به جلوي جمعيت آمد و دو دست خود را باز کرد تا حسين عليه السلام را بگيرد، ولي او به اين طرف و آن طرف مي دويد، هر دو مي خنديدند تا آن که حضرت او را گرفت. يکي از دو دستش را زير چانه او و دست ديگرش را بين سر و دو گوشش قرار داد و با او معانقه کرد و او را بوسيد. آنگاه فرمود: «حسين منّي و أنا منه، احبّ اللَّه من احبّه، الحسن و الحسين سبطان من الأسباط»؛[5] «حسين از من است و من از اويم، خدا دوست بدارد هر کسي که حسين را دوست دارد. حسن و حسين دو سبط از اسباطند.»
در تفسير جمله «حسين مني و انا منه» ميگوييم:
جمله اول اشاره به اين مطلب دارد که حسين از رسول خداست؛ زيرا اگر چه پدرش حضرت علي عليه السلام است ولي از آن جا که آن حضرت به نصّ آيه مباهله نفس رسول خداست لذا امام حسين عليه السلام فرزند پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به حساب مي آيد.
در مورد جمله دوم مي گوييم: پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم بعد از تبليغ رسالتش، ديگر به عنوان يک شخص مطرح نيست بلکه يک شخصيت رسالي به حساب ميآيد. او رمز و نمونه اي است که در او رسالتش به تمام ابعاد تحقق يافته است. پس حياتش همان رسالتش و رسالتش همان حياتش مي باشد.
از طرف ديگر ميدانيم که سعي هر پدري آن است که فرزندي داشته باشد تا جانشين شخصيت او بوده و حافظ رسالت او و ادامه دهنده راه او باشد. در مورد امام حسين عليه السلام از آن جا که او با قيام و شهادتش رسالت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم را زنده کرده است، لذا پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم در شأن او مي فرمايد: من از حسينم. يعني شخصيت رسالي من و ادامه و استمرار آن به وجود حسين عليه السلام وابستگي دارد. و لذا گفته شده: «الاسلام محمدي الحدوث و حسيني البقاء است».
7- يزيد بن ابي يزيد ميگويد: پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم از حجره عايشه بيرون آمد و گذرش بر خانه فاطمه عليها السلام افتاد. صداي گريه حسين را شنيد. فرمود: «الم تعلمي انّ بکاءه يؤذيني؟»؛ «(اي فاطمه!) آيا نميداني که گريه او مرا اذيت مي کند؟».[6]
7 – حاکم نيشابوري به سندش از ابوهريره نقل کرده که گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم را مشاهده کردم در حالي که حسين بن علي را در بغل گرفته و مي فرمود: «اللهم انّي احبّه فأحبّه»؛[7] «بار خدايا! من او را دوست دارم، تو نيز او را دوست بدار.»
[1] . صحيح البخاري، کتاب فضائل الصحابه، باب مناقب الحسن و الحسين،ح4543؛همان باب رحمةالولد و تقبیله و معانقته،ح5648، دار ابن کثیر «وقال عبد الرزاق أخبرنا معمر عن الزهري أخبرني أنس قال لم يكن أحد أشبه بالنبي صلى الله عليه وسلم من الحسن بن علي حدثنا محمد بن بشار حدثنا غندر شعبة عن محمد بن أبي يعقوب سمعت ابن أبي نعم سمعت عبد الله بن عمر وسأله عن المحرم قال شعبة احسبه يقتل الذباب فقال أهل العراق يسألون عن الذباب وقد قتلوا ابن ابنة رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال النبي صلى الله عليه وسلم هما ريحانتاي من الدنيا».
[2] .المستدرک علی الصحیحین ، ج 3، ص 181،ح4776 ، دارالکتب العلمیة – بيروت.
[3] . المستدرک علی الصحیحین،ج3،ص181،ح4776، دار الكتب العلمية – بيروت.
[4] . المستدرک علی الصحیحین،ج3،ص182،ح4777، دار الكتب العلمية – بيروت.
[5] . المعجم الکبير، ج 22، ص 274؛ کنزالعمال، ج 13، ص 662؛ تاريخ دمشق، ج 14، ص 150.
[6] . مجمع الزوائد، ج 9، ص 322،دارالفکر؛ المعجم الکبير، ج 3،ص116؛ تاریخ مدینة دمشق،ج14،ص172.
[7] . مستدرک حاکم، ج 3، ص 177.