جستجو
Close this search box.

گذري بر وحدت فقهي فریقین

اگرچه در مباحث گوناگون کلامي، شيعه و سني اختلافاتي با همديگر داشته؛ اما مشترکات فراواني در فقه، آنها را به همديگر پيوند مي ‎زند. مهم‎ترين مشترکات اين دو مذهب در مباحث مرتبط با فقه و اصول و مباني اجتهاد عبارت ‎اند از: توحيد و ربوبيت تشريع الهي، نبوت و واحد بودن دين و شريعت، خاتميت دين، جامعيت شريعت اسلامي و حجيت منابع چهارگانه (کتاب، سنت، اجماع و عقل).

اين دو فرقه در اين اصول اشتراک ديدگاه عميقي دارند؛ اگرچه آنها در فروعات يا در تفاسير آن ديدگاه‎هاي گاه متفاوتي اتخاذ مي‎کنند، با اين وجود در اصل آن هيچ اختلافي ندارند. اين اشتراکات فرصت خوبي است تا ضمن تحقق تقريب فقهي، تقريب فکري بين آحاد جامعه اسلامي نيز تحقق يابد.

در تاريخِ علمِ فقهِ خلاف، آنچه در انتهاي قرن دوم جريان داشت پرداختن به آراي مخالف بود. در آن فضا عالمان فقهي مي‎کوشيدند ديدگاه مدرسه رقيب را نقد، و نظريات همديگر را مقايسه کنند. براي اين منظور، آنها ناگزير از انجام دادن نوعي «هم‎نشيني فقهي» بودند. جلسات مناظرات برگزار مي‎شد و به شکل شفاهي يا مکتوب پرسش و پاسخ‎هايي رد و بدل مي‎گرديد.

در دوران امام صادق (علیه السلام) معروف است که در يک بار، چهل سؤال از ايشان درباره موضوعات مختلف فقهي پرسيده شد و ايشان سه پاسخ متفاوت به هر سؤال براي اهل حجاز، اهل رأي، عراقي‎ها و مدرسه اهل البيت (علیهم السلام) دادند. بعدها در فقه خلاف دو پديده اساسي رخ نمود؛ پديده اول که شايد چندان با اهداف فقه خلاف هم‎سو نبود، «اسباب اختلاف نويسي» بود که درواقع نوعي فلسفه فقه نويسي تلقي مي‎شد.

اين پديده به چرايي اختلاف علما توجه مي کرد و اغلب رنگ و بوي دفاع از حقانيت مذاهب را به خود مي‎گرفت. پديده دوم در فقه خلاف، «ادب اختلاف» نام داشت که بزرگ ترين نتيجه آن تبليغ باور آزادانديشي و فراتر از مذاهب انديشيدن بود.

در قرن هاي بعد مصلحان و انديشمنداني چون سيد جمال الدين اسد آبادي، شيخ محمد حسين کاشف الغطا، شيخ محمد عبده و … پا به صحنه اجتماعي و سياسي گذاشتند و با طرح اشتراکات فراوان فقهي، نداي اتحاد مسلمانان را سر دادند. در عصر معاصر نيز بزرگاني چون علامه شرف الدين در لبنان، آيت الله بروجردي و شيخ محمد تقي قمي در ايران و شيخ محمود شلتوت و شيخ محمد مدني در مصر ادامه دهنده اين راه بودند.

آيت الله بروجردي در زمينه تقريب فقهي ديدگاه نويني را پايه‎گذاري کرد که نزد شهيد اول مبنايي پذيرفته شده بود. ايشان مي‎گفت که ما بايد مبناي فقهاي اهل سنت را بشناسيم؛ چون در زماني، فقه اهل بيت (علیهم السلام) ناظر به فقه اهل سنت بود و ما تا منظور فقه آنها را درک نکنيم نمي‎توانيم فقه ناظر را بررسي کنيم.

استفاده از فقه اهل بيت (علیهم السلام) در الازهر از هنگامي آغاز شد که آيت الله بروجردي کتاب مبسوط شيخ طوسي و کتاب مختصر النافع محقق حلي را براي علماي دانشگاه الازهر مصر ارسال کرد. نقل است که شيخ عبدالمجيد سليم، شيخ سابق الازهر، مي‎گفت: «هرگاه مي‎خواستم به جلسه افتا حاضر شوم تا کتاب مبسوط شيخ طوسي را مطالعه نمي‎کردم به آن جلسه نمي‎رفتم».[1]

آيت الله ميرزا خليل کمره‎اي نوشته است: «در سفر به مصر، در يکي از ديدارهايم با شيخ دانشگاه الازهر، شيخ محمود شلتوت به من گفت: من از دير زماني، حدود سي سال قبل، درصدد ديدن فقه اماميه برآمدم و از عراق و ايران کتاب‎هاي فقهي اماميه را خواستم؛ ولي تا اين اخير، که مصر از زير زنجير استعمار بيرون آمد، اين کتاب‎ها نمي‎رسيد و سانسور مي‎شد تا بعد از فتح کانال سوئز کتب شيعه آمد و من مطالعه کردم و حجت بر من تمام شد و آن فتوا را دادم، بدون اينکه تحت تأثير هيچ مقامي يا سخني بروم».[2]

از علامه شيخ محمد جواد مغنيه لبناني نيز منقول است که در سفرهايش به مصر از علامه شلتوت درباره انگيزه فتوايش به جواز تعبد به مذهب جعفري سؤال شد و وي در جمع بزرگان الازهر گفت: «من در مقام استنباط احکام فقهي بعضي از دلايل فقه شيعه را مورد دقت و نظر عميق قرار دادم و مشاهده کردم که دلايل اين فقه از قوت و متانت و ظرافت خاصي برخوردار است و اين امر باعث شد که فتوايي بر جواز پيروي از مذهب شيعه را صادر کنم و من خود در بعضي از مسائل فقهي براساس فقه جعفري فتوي داده‎ام. آن گاه شيخ شلتوت رو به حاضران کرد و گفت: بر شماست که کتب شيعه را با دقت مورد مطالعه قرار دهيد».[3]

يکي از پيشتازان عرصه تقريب فقهي در جهان اسلام امام موسي صدر است. وي با طرح ايده «وحدت فقهي»، نقطه تحولي را در مقارن پردازي در فقه اسلامي معاصر پديد آورد. ايشان فقه تطبيقي را «فعاليت تقريبي» مي‎خواند و باور داشت تلاش‎هاي بزرگان در گذشته، زمينه را به خوبي براي تقريب فقهي آماده ساخته است و ما امروز در چند قدمي وحدت فقهي هستيم.[4] در نگاه امام موسي، گفت‎و‎گو، کنار هم نشستن رهبران مذهبي و نگارش کتاب و انتشار مقاله درباره وحدت مسلمانان به تنهايي راه‎گشا نبود، بلکه تک‎تک امت اسلامي در سراسر دنيا بايد همچون مشتي محکم و فشرده کنار هم باشند، که اين کنار هم بودن فقط با وحدت فقهي ممکن است.

مراد از وحدت فقهي در اينجا اين نيست که اساس اختلاف فتوا از ميان فقه مذاهب اسلامي برچيده شود و همه علما به يک شکل اجتهاد کنند؛ زيرا اين عمل شدني نيست؛ بلکه منظور آن است که از اختلا‎ف‎هاي موجود استفاده گردد، و اين شکاف‎هاي فتوايي رحمت شمرده شود نه چيزي ديگر. در صورت در پيش گرفتن چنين نگاهي سير تکاملي فقه مسير درستي را طي مي‎کند و امت اسلامي نه تنها از چنين اختلاف نظرهايي ضرر نمي‎بيند، بلکه سود هم مي‎کند.

اين اختلاف نظرها به پويايي فقه کمک شاياني مي‎کند و زمينه شکوفايي اصل اجتهاد را در فقه اسلامي فراهم مي‎سازد. به عبارت دقيق‎تر اين اختلاف‎ها تا زماني که در مرحله نظريه‎ علمي قرار دارند، عامل خير و رشدند، اما وقتي اين نظريه‎ها بخواهند به فتوا و حکم در جامعه تبديل شوند و به صورت شعائر ديني جلوه کنند، اگر به شکل واحد، هماهنگ و يکپارچه نباشند، ناخواسته منشأ چند دستگي، تفرقه، بدبيني و سوء‎ظن خواهند شد که لازم است از آن پرهيز شود.

امام موسي صدر از اينکه مي‎ديد هر سال در مناسک حج با همه عظمت و فرصت طلايي‎اش، فقط به دليل اختلافات جزئي فقهي، نيروهاي بالقوه و بالفعل اسلام به آساني به هدر مي‎رود به شدت رنج مي‎برد. وي به وحدت افق شرعي در کشورهاي اسلامي مي‎انديشيد تا تلخي اختلاف رؤيت هلال ماه شوال را به شيريني رؤيت واحد و افق واحد تبديل کند و از اين فرصت طلايي براي افزايش عزت و سربلندي مسلمانان بهره جويد. وي همچنين مي‎کوشيد نماز جماعت‎ها، اذان‎ها، اعياد و وفيات در کشورهاي اسلامي به شکل واحد و در وقت و روز واحد برگزار شود.[5]

درواقع امام موسي صدر مي کوشيد با طرح موضوع «وحدت شعائر ديني»، «وحدت فقهي» را يادآوري کند و به اين وسيله به وحدت اصلي، يعني «وحدت مذاهب اسلامي» برسد. واقعيت آن است که موضوع فقه، افعال مکلفان، و خود فقه نيز نظريه زندگي انسان مسلمان از گهواره تا گور است؛ بنابراين وحدت حقيقي در صورتي عينيت مي‎يابد که در محور فقه بروز و ظهور داشته باشد و در غير اين صورت وحدت، صوري و ناپايدار خواهد بود.

در نظر امام موسي صدر شرط اساسي عينيت يافتن وحدت فقهي در مرحله نخست، همت همه جانبه انديشمندان و رهبران جهان اسلام است. اگر رهبران مذاهب اسلامي به ضرورت اين مسئله ايمان داشته باشند و در اين راه تلاش کنند، امت اسلامي به زودي از ثمرات سرنوشت ساز آن بهره‎مند خواهد شد.

آيت الله بروجردي، که نسبت به مسئله وحدت فقهي نظر مساعدي داشت، در اقدامي جدي، حدود چهارصد فتواي فقهي و احکام مربوط به مناسک حج را به نقل از امام صادق(علیه السلام)، که از طريق اهل سنت در کتاب هاي صحاح سته و غير آن نقل شده و نزد علماي شيعه مقبول و پذيرفته بود، براي پادشاه عربستان فرستاد تا اين کنگره عظيم جهاني براساس روايات و مباني مشترک و پذيرفته شده دو فرقه به شکل هماهنگ برگزار شود و از اين تجلي‎گاه توحيدي، بيشترين بهره‎برداري به نفع جهان اسلام و مسلمانان انجام پذيرد.[6] اين فتاوا و احکام، که طي نامه‎اي ارسال شده بود، در آن ايام با استقبال محافل علمي و شخصيت هاي مذهبي جهان اسلام رو به رو شد و متن کامل آن در مجله «رسالة الاسلام» و روزنامه ها و مجلات عربستان انتشار يافت.[7]

افزون بر اقدام شجاعانه آيت الله بروجردي، در اقدامي ديگر دو تن از فقهاي شيعه به نام‎هاي آيت الله سيد مهدي روحاني و آيت الله ميرزا علي احمدي ميانجي، در عملي مبتکرانه به صورت مشترک اثر ماندگار «احاديث اهل البيت عن طرق اهل السنة» را از خود بر جاي گذاشتند و اقدام جدي ديگري را در زمينه «تقريب فقهي» و «وحدت فقهي» انجام دادند.

گام نخست براي تحقق ايده «تقريب فقهي» آن است که فقها از حصار خود ساخته پيرامون خود خارج شوند و به «تبادلات فقهي» و «تعاملات فقهي» توجه جدي کنند و از اهميت کارکردهاي فقه مقارن آگاه گردند. در اين رهگذر فرا رفتن از چهارچوب يک مذهب و توجه به ديدگاه مذاهب اسلامي ديگر، از ارکان اساسي فقه مقارن است، که مي‎توان بيش از پيش لحاظ شود.

ممکن است عده اي فقه مقارن را شيوه‎اي راجح و نه لازم و برخوردار از کارکردهاي محوري بدانند، اما حقيقت اين است که اين روش از کارکردهاي عميق و گاه انحصاري برخوردار است. مقارن پردازي براي مواردي از استنباط‎هاي شيعي ضروري است. همان‎گونه که گفته شد، فهم پاره‎اي از روايات ائمه (علیهم السلام) در عرصه استنباط به شناخت ديدگاه‎هاي عالماني از اهل سنت که معاصر با آنها بوده‎اند وابسته است.

اين وابستگي از آن روست که بسياري از پرسش‎هايي که اصحاب ائمه (علیهم السلام) در حلقه‎هاي درسي امامان براي گرفتن پاسخ از آنها مطرح مي‎کردند از خاستگاه مواجهه با فقه اهل سنت بود که شکل مي گرفت. ائمه به ديدگاه‎هاي اهل سنت نظر داشتند و در صدد نقد و تصحيح اين ديدگاه‎ها بودند. جاي بسي خوش وقتي است که در سال‎هاي اخير ديدگاه حوزه علميه قم درباره فقه مقارن تغيير يافته و بسياري از مدارس علميه، فقه مقارن را يکي از دروس خود قرار داده‎اند، و نيز دامنه اهتمام به فقه مقارن تا سرحد تشکيل گروه‎هاي علمي با عنوان فقه مقارن در بعضي از مدارس، گسترش يافته است. در حال حاضر در دانشگاه‎هاي بزرگ جهان اسلام، همانند دانشگاه بزرگ ام القري، دانشگاه بين‎المللي مدينه، دانشگاه بزرگ اسلامي سوريه، کليه شريعه کويت و …، در مدخل متون درسي‎شان واحدهايي براي فقه مقارن در نظر گرفته شده است.

پس از تأسيس «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» در قاهره، کتاب هاي و مقاله هاي بسياري در زمينه فقه مقارن به چاپ رسيد و جلسه ها و کنفرانس‎هاي فراواني به اين منظور برگزار شد. اين اقدامات در رشد و شکوفايي ايده «تقريب فقهي» سهم انکارناپذيري داشته است؛ زيرا براي نخستين بار رهبران مذاهب و فرق مختلف به صورت جدي، هدفمند و باانگيزه «کنار هم» و «براي هم» و نه «جداي هم» و «عليه هم» نشستند و دانشگاه الازهر مصر نيز براي همه مذاهب به طور مشترک کرسي تدريس تشکيل داد.

به منظور تعميق باور «تقريب فقهي» در زمينه موسوعه نگاري نيز در فقه مقارن آثار ارزشمندي پديد آمده. موسوعه فقه جمال عبدالناصر در مصر، موسوعه فقه الامام علي بن ابي طالب نوشته دکتر رواس قلعه جي در سوريه، «معجم فقه السلف عتره و صحابه و تابعين» به قلم اساتيد دانشگاه ام القري در عربستان، «التشريع الجنائي في الاسلام» نوشته عبدالقادر عوده و «دايرة‎المعارف فقه مقارن» به قلم آيت الله مکارم شيرازي در ايران نمونه‎هاي ارزشمندي از اين دست هستند.

از زمان شيخ محمود شلتوت، بر اثر بررسي و مطالعه فقه اهل بيت (علیهم السلام) در ضمن مقارنات فقهي، بعضي از قوانين مدني مصر مطابق فقه اهل بيت (علیهم السلام) تغيير يافته است و بعد از وي نيز توسط شاگردانش در دانشگاه الازهر و مجمع البحوث الاسلاميه در ساير کشورهاي اسلامي چون اردن، قطر، امارات، سودان، اتيوپي، سوريه و لبنان اين تغييرات ادامه يافته است.

در ايران نيز به همت پژوهشگاه مطالعات تقريبي به تازگي مجله «الفقه المقارن» با تحريريه‎اي مشترک از علما و انديشمندان شيعه و سني که مفتيان بعضي از کشورهاي اسلامي نيز در آن حضور دارند به چاپ رسيده است. اين نشريه و نشرياتي از اين دست مي‎توانند انديشه فقهي در تقريب بين مذاهب اسلامي را به شکل مقارن و تطبيقي به جهان اسلام عرضه کنند.

واقعيت آن است که در عصر ارتباطات امروز و در جهاني که به صورت دهکده کوچکي درآمده است، دنياي اسلام در يکي از محله‎هاي اين دهکده قرار گرفته است. با اين توضيح ضرورت تقريب فقهي در ميان مسلمانان به منظور شکل‎گيري تقريب فکري و سرانجام اتحاد و همدلي اسلامي بيش از پيش نمايان مي‎شود. در دنياي معاصر، که صهيونيسم بين‎الملل با قلدري تمام در پي غارت منافع کشورهاي اسلامي برآمده است و ذخاير مادي و معنوي مسلمانان را به تاراج مي‎برد، بر رهبران و انديشمندان مذهبي و سياسي امت اسلامي است که از عوامل تفرقه انگيز دوري کنند، براي نشر فرهنگ تقريب فقهي برنامه اي اساسي طرح نمايند و به منظور حراست از حريم اسلام و حرمت مسلمانان چاره اي بينديشند. امروز به هيچ روي عاقلانه نيست که از خانه ما و کوچه پس کوچه‎هاي اين محله کوچک، صداهاي تفرقه انگيز به گوش رسيده شود و هرکس جداگانه يا به شکل فرقه‎اي و قبيله‎اي به احکام اسلام عمل کند.

امروز جهان اسلام در برابر کفر و شرک بين‎المللي قرار دارد و براي احياي دوباره تمدن بزرگ اسلامي نيازمند اتحاد و هم‎بستگي حقيقي است. يکي از راه‎هاي تأثيرگذار تحقق اين مهم، تقريب بين مذاهب اسلامي در سايه مقارن پردازي در فقه اسلامي معاصر است.

پي نوشت :

[1]. عبدالکريم بي‎آزارشيرازي، همبستگي مذاهب اسلامي، نشر مجمع تقريب مذاهب اسلامي، تهران: 1378ش، ص357

[2]. ميرزا خليل کمره‎اي، کتاب حج و قبله، نشر حوزه علميه قم، قم: 1407ق، ص130

[3]. محمد ابراهيم جناتي، مجله تقريب مذاهب اسلامي، ش 5، ص 44

[4]. سروش وحدت، امام موسي صدر، نشر مجمع تقريب مذاهب اسلامي، تهران: 1379ش، ص 96

[5]. همان، ص 95

[6]. مجله حوزه، ش 43، ص 83

[7]. محمد واعظ‎زاده خراساني، زندگي آيت الله بروجردي، نشر بنياد پژوهش هاي اسلامي، مشهد: 1380ش، ص 378

برگرفته از: http://www.dmsonnat.ir/Article/3650/%DA%AF%D8%B0%D8%B1%D9%8A-%D8%A8%D8%B1-%D9%88%D8%AD%D8%AF%D8%AA-%D9%81 %D9%82%D9%87%D9%8A.aspx

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 3
مطالب مرتبط