جستجو
Close this search box.

خصيصه ى خاصّ سيّدالشّهدا عليه السلام در روایات[1]

توجه پيامبران به سيّدالشّهدا عليه السلام‏

در روايات بسيارى است كه سيّدالشّهدا- عليه ‏السّلام- از اوّل خلقت آدم- عليه‏ السّلام- تا خاتم انبيا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- مورد توجّه خداوند، انبيا و اوصيا- عليهم ‏السّلام- قرار گرفته و آنان از وى ياد نموده ‏اند.[2] اين چه خصيصه‏ اى است كه نه تنها پيش از ولادتش، كه پس از ولادت و شهادت او، معصومان- عليهم‏ السّلام- درباره‏ ى او سخن‏ها گفته ‏اند؟

نه تنها در لسان معصومان- عليهم‏ السّلام- كه بعد از شهادت او، همه ‏ى موجودات مادّى و مجرّد؛ جنّ، انس و ملايكه؛ زمين و زمان و … بر او گريسته و او را به تعظيم ياد مى ‏كنند؟

در زيارات و رواياتى كه درباره‏ ى سيّدالشّهدا- عليه ‏السّلام- وارد شده است، جريان تأثّر موجودات عالم از واقعه‏ ى شهادت آن حضرت، از جايگاه خاصّى برخوردار است، به گونه‏ اى كه در كمتر زيارتى از سيّدالشّهدا- عليه ‏السّلام- است كه به اين مسأله اشاره نشده باشد، مثلًا در زيارت عاشورا- كه از معروف‏ترين زيارت‏هاى امام حسين- عليه‏ السّلام- است- مى ‏خوانيم:

«يا أَبا عَبْدِاللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَ عَلى‏ جَميعِ أَهْلِ السَّمَواتِ وَ الْأَرْض.»[3]

يا ابا عبداللَّه، سوگ و مصيبت تو بر ما و بر همه‏ ى اهل آسمان‏ها و زمين، عظيم و سنگين است.

تأثير توجّه به مقام نورانيت در اعمال‏

اگر چه مقام و منزلت هر نبىّ و ولىّ ‏اى، به مقدار توجّه او به مقام نورانيّت است و رسول اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- و ائمّه‏ ى اطهار- عليهم‏ السّلام- به وراثت از آن حضرت، به لحاظ توجّه تامّ به آن مقام، اشرف و افضل از همه‏ ى پيامبران- عليهم ‏السّلام- هستند؛ امّا بايد توجّه داشت كه توجّه هر انسانى به مقام نورانيّت و ولايت خويش، آثارى در ظاهر شدن اعمال عبادى، قلبى و جوارحى او دارد كه اگر مقتضاى ظهور آن، به حسب موقعيّت زمانى، در او ايجاد شود و بتواند آن آثار را در مرحله‏ ى عمل ظاهر سازد (به هر اندازه كه بتواند و يا شرايط اقتضا كند)، براى او در بهشت و عالم اعلى، مقام و منزلت حاصل خواهد شد؛ زيرا با توجّه به كتاب و سنّت، آن چه در آخرت به هر كس داده مى ‏شود، به حساب پياده كردن داشته‏ ها و كمالات فطرى و ظهور دادن اعمال در اين عالم است؛ نه به حساب داشته و مستقرّ بودن بر فطرت توحيد و ولايت.

در اين قاعده، فرقى بين نبىّ و ولىّ و ديگر مؤمنان- كه به پيروى از آنان داراى كمالات مى ‏شوند- نيست. مثلًا تسليم و توكّل و رضا و …- كه ظهورش از آثار مقام‏ نورانيّت است- به هر اندازه كه در شخص ظاهر شود، براى او مقام و منزلت معنوى بالاترى در بهشت (علاوه بر آن چه به سبب حفظ مقام نورانيّت و فطرتش دارد) خواهد بود.

به عبارت ديگر، مقامات و درجاتى كه پروردگار به انبيا و اوليا- عليهم ‏السّلام- و تابعان واقعى آن‏ها در قيامت عطا مى‏ فرمايد، صرفاً به لحاظ حفظ كمالات و عنايات معنوى و فطرى الهى نيست؛ بلكه حفظ و اظهار آثارى كه در عالم عنصرى و مادّى از لوازم آن كمالات است، نقش جداگانه‏ اى در رسيدن به درجات عالى ‏تر معنوى و آثار بهشتى دارد. مثلًا كسى كه قوّه ‏ى شجاعت و سخاوت و ايثار و ديگر صفات نيكو را داشته، ولى موفق به پياده كردن آن‏ها نشده باشد، با فرد ديگرى كه علاوه بر داشتن آن صفات، آن‏ها را ظهور داده باشد، داراى درجه ‏ى يكسان نيستند و دوّمى، ارزشى فوق اوّلى دارد.

ويژگى ‏هاى سيّدالشّهدا عليه السلام نسبت به ديگر اوليا

با توجّه به اين مقدمات، اگر چه هر كدام از پيامبران و اولياى الهى، به اقتضاى امر الهى و نسبت به شرايط زمانى و مكانى و … كه داشته ‏اند و نيز به اقتضاى وظيفه، گوشه ‏اى از فضايل و كمالات ذاتى خود را آشكار كرده ‏اند؛ ولى گويا شرايط در زمان حضرت سيّدالشّهدا- عليه‏السّلام- به گونه ‏اى بوده است كه موقعيّت بيشترى براى اظهار كمالات روحى ايشان فراهم گرديده و خواسته‏ ى الهى نيز تأكيد بيشترى در پياده شدن آن كمالات (به حساب اقتضاى زمان) داشته است، و آن حضرت، به عنايت الهى به آن اقتضا و خواست الهى پاسخ مثبت داده و به اين ترتيب (طبق روايات)، در هر دو عالم، داراى ويژگى ‏هاى منحصر به فردى، نسبت به ديگر اولياى دين گرديده است.

آرى، براى تمام پيامبران و اوليا- عليهم‏ السّلام- حتى نبى اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- و ائمّه‏ ى اطهار- عليهم‏ السّلام- مقتضاى ظهور آثار مقام نورانيّت به تمام مراحل (به حساب وظيفه) حاصل نشد و پروردگار اين اقتضا را از ازل،[4] براى سيّدالشّهدا- عليه‏ السّلام- خواسته بود، و آن حضرت نيز آثار مقام ولايت را به تمام معنا، در برابر آن مصيبت‏هاى عظيم ظهور داد. بنابراين چنان كه يكى ديگر از اولياى الهى غير از ايشان حتى رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- آن چه را كه امام حسين- عليه السّلام- مأمور به ظهور دادن آن بود، ظهور مى‏ داد (با دارا بودن ويژگى‏ هاى ديگر آن حضرت)، او داراى اين «خصيصه» شده و سيّدالشّهدا نام مى‏ گرفت. بنابراين، اگر همه‏ ى انبيا و اوليا- عليهم ‏السّلام- و ملايكه‏ ى الهى و ديگر موجودات، متوجّه چنين شخصيّتى شوند و بر او بگريند، هيچ بعيد نيست؛ زيرا تنها اوست كه چنين خصيصه‏ اى را نسبت به ديگران دارا است؛ هر چند پيامبر اكرم- صلّى ‏اللَّه ‏عليه وآله‏ وسلّم- و امام على- عليه ‏السّلام- از او افضل باشند.

خصايص سيّدالشّهدا عليه السلام در روايات‏

1. پس از آن كه رسول اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- در زمان كودكىِ سيّدالشّهدا- عليه ‏السّلام- خبر شهادت ايشان را به امّ‏ سلمه مى ‏فرمايد، امّ‏ سلمه عرض مى ‏كند: «از خداوند بخواهيد كه اين امر از وى دور شود.» حضرت در جواب مى‏ فرمايد:

«خواستم، ولى خداوند- عزّوجلّ- به من وحى فرمود:

«أَنَّ لَهُ دَرَجَةً لا يَنالُها أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقينَ …»[5]

مقامى براى اوست كه هيچ يك از آفريده‏ها به آن نخواهند رسيد.

بيان:

واضح است كه توسعه‏ ى جمله‏ ى‏ «لا يَنالُها أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقينَ»، همه‏ ى آفريده‏ ها، حتّى پيامبران و اولياى الهى و ملايكه‏ ى مقرّبين را در برمى‏ گيرد. و اين خود، بيانگر گفتار گذشته‏ ى ما در خصيصه‏ ى خاصّ آن بزرگوار است.

2. پس از حالت رؤيايى كه سيّدالشّهدا- عليه‏ لسّلام- جدّ بزرگوارش را در كربلا زيارت كرد، به اصحاب و نزديكان فرمود: … سپس جدّم رسول‏ اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- را با عدّه اى از اصحابش ديدم كه به من فرمود:

«يا بُنَىَّ! أَنْتَ شَهيدُ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَدِ اسْتَبْشَرَ بِكَ أَهْلُ السَّماواتِ وَ أَهْلُ الصَّفيحِ الْأَعْلى فَلْيَكُنْ إِفْطارُكَ عِنْدِى اللَّيْلَةَ …»[6]

اى پسرم! تو شهيد آل محمّدى، و اهل همه‏ى آسمان‏ها و اهل آسمانِ بالا، به قدومت خوشحال خواهند شد، پس امشب افطارت نزد من باشد …

بيان:

اطلاق شهيد آل محمّد به ايشان، در حالى كه بيشتر و يا همه ‏ى آل محمّد- عليهم‏ السّلام-[7] به واسطه‏ ى شمشير و يا سمّ‏[8] شهيد شده‏ اند، خالى از ظرافت نيست.

نيز جمله‏ ى‏ «وَ قَد اسْتَبْشَرَ بِكَ … أَهْلُ الصَّفيحِ الْأَعْلى‏» به چه امرى اشاره دارد؟

آيا مى ‏توان آن را جز به «خصيصه‏ ى خاصّ» ايشان حمل كرد؟!

3. امام صادق- عليه‏ السّلام- فرمودند:

«زُورُوا الْحُسَيْنَ- عليه‏السّلام- وَ لا تَجْفُوهُ فَإِنَّهُ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ وَ سَيِّدُالشُّهَداءِ.»[9]

حسين- عليه ‏السّلام- را زيارت كنيد و به او ظلم و جفا نكنيد؛ زيرا او، آقاى جوانان اهل بهشت از ميان مخلوقات، و سرور شهيدان است.

بيان:

تعبير «لا تَجْفُوهُ» در كلام معصوم، نسبت به هيچ يك از پيامبران و اولياى الهى ديده نشده، در حالى كه همه‏ ى آنان به سبب زحماتى كه در راه هدايت مردم‏ كشيده ‏اند، بر ديگران حقّ دارند. امام صادق- عليه‏السّلام- با اين تعبير، گويا به عظمت سيّدالشّهدا- عليه ‏السّلام- در حفظ آثار و زحمات انبيا و اوليا- عليهم ‏السّلام- اشاره مى ‏فرمايد.

هم چنين عبارت‏ «سَيّدُ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ.»، در حالى كه همه‏ ى اهل بهشت- از جمله پيامبران و اوليا- عليهم‏ السّلام– جوان‏اند، اشاره به برافروختگى خاصّ آن حضرت در جمال و كمال در بهشت دارد.

نيز جمله‏ ى «سَيِّدُالشُّهَداءِ …»، همه‏ ى شهيدانِ عالم، از آدم- عليه ‏السّلام- تا انقراض عالَم حتّى پيامبران و اولياى شهيد- عليهم‏ السّلام- را در برمى ‏گيرد؛ چنان كه فرازهاى پايانى حديث بعدى نيز مؤيّد اين معناست.

4. امام صادق- عليه ‏السّلام- فرمود:

«بَيْنَما رَسُولُ اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- فِى مَنْزِلِ فاطِمَةَ وَ الْحُسَيْنُ فِى حِجْرِهِ إِذْ بَكى‏ وَ خَرَّ ساجِداً ثُمَّ قالَ: يا فاطِمَةُ، يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، إِنَّ الْعَلِىَّ الأَعْلى‏ تَرائى لى فِى بَيْتِكِ هذا فِى ساعَتى هذِهِ فِى أَحْسَنِ صُورَةٍ وَ أَهْيَإ هَيْئَةٍ فَقَالَ لى: يا مُحَمَّدُ، أَتُحِبُّ الْحُسَيْنَ؟ قُلْتُ: يا رَبِّ، قُرَّةُ عَيْنى وَ رَيْحانَتى وَ ثَمَرَةُ فُؤادى وَ جِلْدَة ما بين … عَيْنَىَّ. فَقالَ: يا مُحَمَّدُ،- وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلىَ رَأسِ الْحُسَيْنِ- عليه ‏السّلام– بُورِكَ مِنْ مَوْلُودٍ، عَلَيْهِ بَرَكاتى وَ صَلَواتى وَ رَحْمَتى وَ رِضْوانى، وَ نِقْمَتى وَ لَعْنَتى وَ سَخَطى وَ عَذابى وَ خِزْيى وَ نَكالى عَلى‏ مَنْ قَتَلَهُ وَ ناصَبَهُ وَ ناواهُ وَ نازَعَهُ. اما إِنَّهُ سَيِّدُ الشُّهَداءِ مِنَ الْأَوَّلينِ وَ الآخِرينَ فِى الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ سَيِّدُ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ أَجْمَعينَ …»[10]

زمانى رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- در منزل حضرت فاطمه، امام حسين را در بغل داشت، ناگاه گريه كرده و به سجده افتادند. سپس فرمود: اى فاطمه، اى دختر محمّد، همانا خداوندِ علىّ أعلى در همين خانه، و در اين ساعت، در نيكوترين صورت و بهترين هيئت، خود را به من نشان داد و فرمود: اى محمّد، آيا حسين را دوست دارى؟ عرض كردم: پروردگارا، او نور چشم من و دسته‏ ى ريحان (و يا دسته گل) من و ميوه‏ ى دلم و پوست ميان دو چشم من است. پس در حالى كه دستش را بر سر حسين- عليه‏ السّلام- گذارده بود فرمود: اى محمّد! مبارك باشد مولودى كه بركت‏ها و درودها و رحمت و رضوان من بر اوست. و غضب و لعنت و سخط و عذاب و خوارى و رسوايى من بر كسى باد كه او را بكشد و با او بغض و دشمنى و درگيرى داشته باشد. آگاه باش كه او، آقاى شهيدانِ اوّلين و آخرين در دنيا و آخرت، و سرور جوانان بهشت از ميان تمام مخلوقات است.

بيان:

اين حديث شريف، علاوه بر جملاتى كه بر «خصيصه ‏ى خاصّ» سيّدالشّهدا- عليه ‏السّلام- دلالت دارد، مانند: «بُورِكَ مِنْ مَوْلُودٍ، عَلَيْهِ بَرَكاتِى … وَ رِضْوانِى» و نيز «سَيِّدُالشُّهداءِ مِنَ الأوَّلِينَ وَ الآخِرينَ فِى الدُّنيا وَ الْآخِرَةِ.» و نيز «سَيِّدُ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ»- كه قبلًا به بعضى از آن‏ها اشاره كرديم- داراى نكاتى است كه بايد مورد توجّه قرار گيرد:

الف. جمله ‏ى‏ «إِنَّ الْعَلِىَّ الْأَعْلى‏ تَرائِى لِى …»، توهّمِ تجسّم حضرت حقّ سبحانه را در ذهن برخى از خوانندگان ايجاد مى‏ كند؛ ولى كسانى كه با آيات قرآن شريف و كلمات معصومان- عليهم‏ السّلام- آشنايى دارند، به خوبى مى‏ دانند كه چنين تعبيرهايى براى فهمانيدن حقايق به ما است تا با عالم بشرى و مادّىِ محدود خود، آن را درك كنيم، وگرنه ذات اقدس الهى، از شوايب امكانى منزّه است.

ب. سرّ گريه ‏ى رسول اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- در جمله ‏ى‏ «إِذْ بَكى‏»، گويا به خاطر شهادت سيّدالشّهدا- عليه ‏السّلام- بوده است.

ج. به قرينه ‏ى جمله‏ ى‏ «إِنَّ الْعَلِىِّ الْأَعْلى‏ تَرائِى لِى …»، سجده‏ ى حضرت رسول اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- در برابر تجلّى حضرت حقّ بوده است؛ امّا اين كه اين تجلّى چگونه بوده است؟ بايد توجّه داشت كه موجودات، خدا نيستند و نيز پروردگار، جداى از موجودات و در كنار آن‏ها نيست كه چنين تصوّرهايى كفر و باطل است؛ زيرا خود مى ‏فرمايد:

«وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ»،[11]

و هر كجا باشيد او با شماست.

آيات، خطبه‏ ها، دعاها و احاديث فراوانى به صراحت، بر معيّت و احاطه ‏ى حقّ سبحانه دلالت دارد.

حال، چه موجودى لايق‏تر و با عظمت‏تر در كمالات از حضرت سيّدالشّهدا- عليه ‏السّلام- كه حقّ سبحانه از طريق او براى رسول اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- تجلّى نمايد و مقام نورانيّتش برايشان‏ «فِى أَحْسَنِ صُورَةٍ وَ أَهْيَإٍ هَيْئَةٍ.» ظاهر شود، و پيامبر اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- با ديده ‏ى دل و حقيقتِ ايمان، به مشاهده‏ ى جمال الهى از طريق معيّت و احاطه‏ ى به حسين- عليه‏ السّلام- نايل شود و به سجده افتد.

از اين بيان مختصر، تا حدودى طريق تكلّم رسول اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- با حضرت حقّ سبحانه نيز ظاهر مى ‏شود.

در هر حال، اين ديدن و تكلّم، ظاهرى و مادّى نبوده است.

د. مراد از دست گذاشتن پروردگار بر سر حسين- عليه ‏السّلام-، همان دست رحمت خاصّ الهى است كه جمله ‏هاى بعدى حديث نيز بيانگر آن است، نه دست مادّى، «تَعالى اللَّهُ عَمّا يَصِفُهُ الْجاهِلُونَ».

امّا اين كه اين واقعه در مقام شهود، چگونه اتّفاق افتاده كه حضرت با چنين تعبيرهايى آن را بيان مى ‏فرمايد، اهل معنا خود، بهتر آگاه ‏اند.

5. امام صادق- عليه‏ السّلام- در ذيل روايت بيان ثواب زيارت اميرمؤمنان- عليه‏ السّلام- مى ‏فرمايد:

«إِنَّ أَميرالْمُؤْمِنينَ- عليه‏ السّلام- أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ كُلِّهِمْ وَ لَهُ ثَوابُ أَعْمالِهِمْ، وَ عَلى‏ قَدْرِ أَعْمالِهِمْ فُضِّلُوا.»[12]

فضيلت اميرمؤمنان- عليه ‏السّلام- نزد خداوند، از همه‏ ى ائمّه بالاتر است و ثواب اعمال آنان براى اوست، و فضيلت هر يك از ايشان، به اندازه‏ ى اعمال‏شان است.

بيان:

با اندكى تأمّل روشن مى ‏شود كه اين روايت نيز نه تنها منافاتى با «خصيصه‏ ى خاصّ» سيّدالشّهدا- عليه‏ السّلام- ندارد؛ بلكه خود شاهد بر آن است.

توضيح: اگر چه امام صادق- عليه‏ السّلام- با جمله‏ ى‏ «إِنَّ أَميرَالْمُؤْمِنينَ- عليه ‏السّلام- أَفْضَلُ …» به افضل بودن حضرت على- عليه‏ السّلام- از ديگر ائمّه- عليهم ‏السّلام- از جهاتى هم چون اخوّت با رسول اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- و تقدّم در امامت و وراثت از آن حضرت، و اب الائمّه بودن، اشاره مى ‏فرمايد؛ چنان كه جمله ‏ى‏ «وَ لَهُ ثَوابُ أَعْمالِهِمْ»، بيانگر گوشه‏ هايى از آن مى ‏باشد؛ زيرا آن كه كسى را به عملى راهنمايى مى‏ كند، در حقيقت مالك عمل اوست كه:

«دَليلُ الْخَيْرِ كَفاعِلِهِ.»[13]

امّا حضرت با بيان جمله ‏ى‏ «وَ عَلى‏ قَدْرِ أَعْمالِهِمْ فُضِّلُوا» اشاره مى ‏فرمايد كه:

فضيلت هر يك از ائمّه- عليهم ‏السّلام-، به لحاظ ظهور دادن آثار توجّه به مقام نورانيّت و ولايت و اقتضاى زمان و مأموريت، مشخّص مى‏شود.

با توجّه به این روایات روشن مى‏ گردد كه خداوند اين خصيصه را تنها نصيب سيّدالشّهدا- عليه‏ السّلام- نموده است.

1. برگرفته از کتاب فروغ شهادت، تالیف عارف واصل آیت الله حاج شیخ علی سعادت پرور(ره).

2. ر. ك: بحارالانوار، ج 44، ص 223، باب 30.

3. كامل الزيارات، باب 71، ص 176، از روايت 8.

4. شاهد بر اين امر: آيه‏ ى شريفه‏ ى:«ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ…» ( حديد: 22)، هم چنين حديث سيزدهم از صفحه‏ ى 168، جلد 45 بحارالانوار و نيز قسمت‏هايى از خطبه‏ ى سيّدالشّهدا- عليه ‏السّلام- هنگام حركت به سوى عراق( بحارالانوار، ج 44، ص 366). گويا آيه‏ ى شريفه‏ ى‏:« مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجال…» ( احزاب: 23) نيز مى ‏تواند اشاره به آن باشد.

5. بحارالانوار، ج 44، ص 225، روايت 5.

6. بحارالانوار، ج 45، ص 3.

7. اثبات الهداة، ج 3، باب 9، ص 755.

8. اثبات الهداة، ج 3، ص 745 و ص 757، روايت 44.

9. كامل الزيارات، باب 37، ص 109، روايت 1.

10. كامل الزيارات، باب 22، ص 70، روايت 6.

11. سوره‏ ى حديد، آيه‏ى 4.

12. كامل الزيارات، باب 10، ص 38، روايت 1.

13. نهج الفصاحه، ص 33؛ ر. ك: بحارالانوار، ج 71، ص 257، باب 72؛ ديگر جوامع روايى باب علم و عالم و متعلّم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 19
مطالب مرتبط