جستجو
Close this search box.

جرح و تعديل

الحمدالله رب العالمين و الصلوة و السلام على رسوله و خير خلقه محمد و آله و اصحابه اجمعين.

حديث ركن دوم اثبات امور دينى و بيان احكام خداوندى در شريعت مقدس اسلام است و بيشتر مسايل دينى، به ويژه مسايل فقهى، با استدلال به احاديث ثابت مى شود.

به سبب همين ضرورت و اهميت است كه مسلمانان از طرف خداوند جل جلاله، مكلّف به دريافت حديث رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بوده و از جانب ايشان.

جرح و تعديل

«تعديل» در لغت; يعنى برابر نمودن، و در اصطلاح محدثان به معناى; وصف كردن راوى با صفاتى است كه موجب پذيرش روايت او شود; مانند فرموده رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) درباره عبداله بن عمر(رضي الله عنه): «نعم الرجل عبدالله لو كان يصلّى من الليل».

«جرح» در لغت، به اثرى اطلاق مى شود كه به واسطه اسلحه و يا چيز ديگرى در بدن به وجود آيد و يا اثرى كه بر آبروى انسان، به سبب غيبت و غيره وارد مى گردد; البته نوع دوم جرح معنوى ناميده مى شود. در اصطلاح محدثان جرح عبارتست از توصيف راوى به صفاتى كه موجب پذيرفته نشدن روايت او شود براى شناخت رجال و كشف حالات ايشان و آگاهى از راستگويى يا دروغگويى و يا عدل وفق آنها نيافريد به جرح و تعديل احساس مى شود; چرا كه بدون اطلاع از اين احوال اشخاص، نمى توان روايت آنها را پذيرفت و بر آن اعتماد كرد پس جرح، جايز و بلكه واجب بوده و ثبوت آن از طريق قرآن و سنت، ثابت مى شود.

جرح در قرآن، با استناد به آيه (يا ايها الذين آمنوا إن جائكم فاسق بنبا فتبيّنوا إنْ تصيبوا قوما بجهالية فتصبحوا على ما فعلتم نادمين) و منت با روايت امام بخارى(رحمه الله) از حضرت عائشه(رض) كه فرمود: «در توضيح اين روايت: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم): ما اظن فلانا و فلانا يعرفان من ديننا شيئاً اثبات مى شود. ليث بن سعد(رحمه الله) ـ كه يكى از روايان حديث است ـ مى گويد: آن دو نفر ـ يعنى فلاناً و فلاناً ـ از منافقان بودند.

همچنين امام نووى(رحمه الله) از اجماع مسلمين بر جواز غيبتى كه مسلمانان را از قرار گرفتن در شرّ و فتنه بر حذر دارد خبر داده اند; و كدام فتنه و شرى بزرگتر، از خللى است كه به واسطه روايت راوىِ فاسق و كاذب در دين وارد شود؟

از جرح و تعديل داراى مراتبى است.

مراتب تعديل

تعديل داراى شش مرتبه مى باشد:

نخست اين كه: راوى به صيغه تفضيل و مبالغه توصيف شود مثل أوثق الناس و أثبت الناس و أعدل الناس و…

دوم اين كه مؤكد شود به صفتى از صفات توثيق، به طورى كه خود صفت، تكرار شود مثل ثقة ثقة و يا به نوعى ديگر موكّد گردد مانند ثقة حافظ، يا ثقة ثبت و يا ثقة حجّة).

سوم اين كه صفت توثيق، بدون تاكيد ذكر گردد، مثلا گفته شود: هو ثقة، يا ثبت، متقن، و يا حجّة.

چهارم اين كه از گروه سوم كمى پايين تر باشد و به اين الفاظ توصيف شود: صدوق، لاباس به، مامون…، ليس به باس و امثال اين الفاظ.

پنجم اين كه: از مرتبه چهارم اندكى پايين تر باشد و با امثال اين الفاظ توصيف گردد: شيخ يكتب حديثه و ينظر فيه، صدوق سّىء الحفظ، صدوق يهم صدوق يخطىء.

ششم مرتبه ادنى است كه در آن راوى با اين الفاظ توصيف مى شود: صالح الحديث، صدوق انشاء الله، صويلح، مقبول و امثال آن.

مراتب جرح

تجريح نيز سه مرتبه دارد:

نخست اين كه راوى با اين صفات توصيف گردد: هو لين الحديث، فيه مقال، يا ضعيف و مانند اين ها. در اين مرتبه راوى ساقط و متروك الحديث نمى باشد و از عدالت هم ساقط نمى گردد.

دوم اين كه درباره راوى گفته شود: ليس بقوى، يا فلان لايحتج به، يا ضعيف الحديث، يا مانند آن. اين طبقه هم روايت شان تا حدى معتبر است.

سوم اين كه درباره راوى گفته شود: فلان متروك الحديث، يا ذاهب، و يا كذاب. روايات اين طبقه از درجه اعتبار ساقط است.

شرايط تجريح و تعديل

كسى كه مى خواهد تجريح و يا تعديل نمايد، بايد عادل و ضابط بوده و بر اسباب جرح و تعديل دانا باشد تا اين كه در حكم آن، خطا رخ ندهد. همچنين عالم، متقى، آگاه و داراى دقت بسيار و برى از هر گونه تعصب و هواى نفس باشد، تا با اتكا به رأى خود و بدون بيّنه و دليل كسى را تجريح و يا تعديل ننمايد و به خاطر داشته باشد كه اگر كسى را به غلط تعديل نمايد مانند آن است كه حكمى را ثابت كند كه آن حكم درست نمى باشد و چنين كسى مشمول وعيد حديث: «من روى حديثا و هو يظنّ أنّه كذب» خواهد بود و اگر بى جهت كسى را جرح كند، اقدام بر طعن مسلمان كرده و مرتكب تهمت شده است كه اين كار از غيبت هم بدتر است.

لزوم شرط متعدد بودن جراحان و معدلان

بعضى از علما گفته اند كه جرح و تعديل به اثبات نمى رسد مگر اين كه توسط يك نفر انجام شود ولى نظرات تر اين است كه با شهادت يك نفر هم به اثبات مى رسد و همچنان كه پذيرش قبول روايت عدد شرط نيت در جرح و تعديل هم شرط نمى باشد.

ذكر اسباب جرح و تعديل

درباره ذكر سبب و عدم ذكر آن در جرح و تعديل، سه ديدگاه وجود دارد. يكى از اين ديدگاهها معتقدات كه تعديل، بدون ذكر سبب پذيرفته مى شود. اما قبول جرح، مشروط به بيان مفصل علت اما دليل عدم لزوم بيان سبب در تعديل اين است، كه اسباب آن زياد است و ذكر همه آنها دشوار مى باشد وليكن براى پذيرش جرح، بايد سبب آن بيان شود زيرا اسباب جرح در ميان افراد، مختلف است و ممكن است كه يك راوى را به صفتى جرح كند كه آن صفت در نظر ديگران موجب جرح نباشد. پس بيان سبب و توضيح آن ضرورى است، اما اگر درباره راوى، هم جرح و هم تعديل صورت گرفته باشد ديدگاه بيشتر اين است كه جرح وى اعتبار دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 3
مطالب مرتبط