جستجو
Close this search box.

نگاهی به ترجمه و کتاب ابن اعثم كوفى

ابو محمّد احمد بن على اعثم كوفى الكندى(متوفى 314 ه.ق./926 م.)محدّث،شاعر، و مورّخ شيعى بزرگ قرن سوم و چهارم هجرى است.عدم اطّلاع دقيق از زادگاه و تاريخ تولّد و زندگانى وى به حدّى است كه حتّى در نام و نسب وى اختلاف كرده برخى نامش را احمد و برخى نيز محمّد آورده ‏اند.همچنين لفظ«اعثم»را كه لقب پدر او بوده است گاهى درباره خود«ابن اعثم»به كار برده ‏اند.از ميان منابع قديمى تنها«معجم الادبا»ياقوت حموى(2/231)است كه اشاره‏اى مختصر به شرح حال وى كرده و بعد از او ابن حجر عسقلانى در«لسان الميزان»(1/138)گفته‏ هاى ياقوت را نقل كرده است.

متأسفانه در منابع متأخر نيز مطلب مفيدى كه اطّلاع تازه ‏اى در اختيار محققان قرار دهد به چشم نمى‏ خورد. حتّى بيشتر اين منابع-از جمله لغتنامه دهخدا (جلد آ-ابو سعيد،ص 291 ذيل«ابن اعثم»)،دايرة المعارف فارسى مصاحب(1/15)، دانشنامه ايران و اسلام(3/424)،دايرة المعارف شيعه(1/303)-در ارائه تاريخ فوت «ابن اعثم»دچار اشتباه فاحش مى‏شوند و،به جاى سال 314 ه.ق.،تاريخ مرگ وى را سال 214 ه.ق.قيد مى‏كنند.

تاريخ فوت مندرج در منابع مزبور،با نظر ياقوت حموى كه مى‏گويد ابن اعثم غير از«كتاب الفتوح»كتاب ديگرى به نام«كتاب التاريخ»[1]در شرح وقايع تاريخى از زمان مأمون(218 ه.ق.)تا المقتدر باللّه(مقتول در 320 ه.ق.)به رشته تحرير در آورده،و خود ياقوت اين كتاب اخير را همراه«كتاب الفتوح»ديده است،مغايرت دارد.[2]

به هر حال،نام مؤلّف به صورت هاى گوناگون در منابع تاريخى و فهارس نسخ خطّى داخلى و خارجى آمده است؛از جمله:ابو محمّد احمد بن اعثم كوفى،احمد بن على اعثم كوفى،محمّد بن على اعثم كوفى،احمد بن اعثم كوفى،احمد بن علىّ بن اعثم كوفى،ابن اعثم،احمد بن اعثم،و اعثم كوفى.

به طورى كه گفته شد،در بين محققان،ياقوت حموى اوّلين شخصى است كه در خصوص شخصيّت ابن اعثم مطلبى ارائه داده است.بعد از او،حاجى خليفه در كشف الظنون(2/1239)،شيخ آغابزرگ تهرانى در الذريعه(3/220)،ميرزا محمّد على مدرّس در ريحانة الادب(7/368)،فؤاد افرام بستانى در دانشنامه بستانى(2/339)، علاّمه دهخدا در لغتنامه،و ديگران،مطالبى-با استفاده از معجم الادبا همراه با استنباط شخصى خود-آورد ه‏اند.

تنها نسخه خطّى كتاب در دو جلد در كتابخانه استانبول ذيل احمد 3 به شماره 2956 نگهدارى مى ‏شود.ياقوت حموى در كتاب ارشاد[معجم الادبا](1/379)دو كتاب ديگر نيز به ابن اعثم نسبت مى‏ دهد كه هر دو از بين رفته ‏اند.گر چه درباره نويسنده چندان اطّلاعى در دست نيست،كتاب الفتوح او يكى از منابع مهم تاريخ اوليه عرب‏[آغاز اسلام‏]است.اين كتاب از خلافت عثمان آغاز مى‏كند و تا زمان خلافت هارون(193 ه.ق.)ادامه مى‏ يابد.

كتاب الفتوح ابن اعثم مخصوصا از نظر شرح دادن حوادث عراق،فتح خراسان و ارمنستان و آذربايجان،جنگهاى اعراب و خزرها،و روابط بيزانس و اعراب داراى اهميت و اعتبار است.

مقايسه تاريخ ابن اعثم با احاديث مداينى،بدان سان كه به طبرى منسوب‏ شده،نشان مى‏ دهد كه ابن اعثم نه تنها دقّت و نظارتى سودمند نسبت به احاديث ياد شده در«اخبار الرسل و الملوك»داشته،بلكه جزئيات مهمّى را نيز يادداشت كرده كه تنها در«كتاب الفتوح»وى مى‏توان يافت.

به طورى كه در معرفى ابعاد شخصيت ابن اعثم يادآور شديم،وى علاوه بر اينكه مورّخ بوده،شاعر و محدّث نيز بوده است.به همين جهت،به دنبال معرفى ابن اعثم مورّخ،چند كلمه‏اى در خصوص ويژگيهاى ديگر وى يعنى حديث و شعر تقديم مى‏شود.

ابن اعثم محدّث‏

ياقوت حموى در«ارشاد الاريب الى معرفة الاديب»(1/379)مى‏نويسد كه ابن اعثم «مورخ است و شيعى مذهب[3]بوده و نزد اهل حديث ضعيف شمرده مى‏شود.»اينك بايد ديد چرا ياقوت حموى وى را نزد اهل حديث به ضعف نسبت مى‏ دهد.آيا در جمله«كان شيعيا و هو عند اهل الحديث ضعيف»رابطه‏ اى ميان اجزاى جمله هست؟نويسنده ‏اى چنين دقيق و باريك بين و محقّق،همان به گناه شيعه بودن،بايد ضعيف شمرده شود؟ اينكه تعصبات مذهبى همواره-حتّى در ميان محقّقان و نويسندگان-مايه تهمت زنى بوده قابل انكار نيست.آيا آنچه مرحوم محمّد پروين گنابادى در شرح حال ياقوت حموى مى‏ آورد،نمى‏تواند يكى از انگيزه ‏هاى قضاوت منفى حموى درباره ابن اعثم انگاشته شود؟

«وى در ضمن اين سفرها با دانشمندان و محدّثان و قاريان و ديگر عالمان ديدارها كرده و از محضر آنان سودها برگرفته و گاه نيز به مناظره و بحث مى‏پرداخته است.صاحب معجم المطبوعات‏[4] مى‏نويسد:وى به علّت مطالعه برخى از كتابهاى خوارج تعصّب شديدى بر ضد على عليه السّلام داشت؛چه،معتقدات خوارج سخت در ذهن وى ريشه دوانيده بود.از اين رو هنگامى كه در سال 613 در دمشق بود با يكى از علويان كه به مهر على تعصّب داشت،مناظره مى‏كرد و ميان آن دو سخنانى رد و بدل شد كه نسبت دادن آنها به على(ع)ناروا بود. بدين سبب مردم آن شهر به مخالفت شديد با وى برخاستند و نزديك بود به كشتن وى دست يازند،امّا ياقوت از بيم جان از آنجا گريخت و در حال بيم و هراس سخت به حلب رفت و از آنجا هم شهر به شهر مى‏ گشت تا به خراسان رسيد.»[5]

معرفی کتاب الفتوح‏

كتاب الفتوح ، از معتبرترين متون تاريخ اسلام است كه تا دوره اخير از سوى مورخان و شرح حال نويسان مورد غفلت واقع شده و متن عربى آن تنها يكى دو دهه است كه در دسترس قرار گرفته است. اين متن در تمام دنيا يك نسخه بيشتر ندارد و به نظر مى‏رسد بخش چاپ شده مشتمل بر تمامى متن اصلى نيست چون موردى از كتاب را كه ابن طاووس نقل كرده در متن فعلى وجود ندارد. بخش هايى از متن عربى هم بوسيله متن فارسى تكميل شده است.

ياقوت حموى در معجم الادباء دو كتاب تاريخى مشابه براى ابن اعثم نام مى‏برد يكى الفتوح كه از زمان ابو بكر تا هارون را شامل است و ديگر كتاب التاريخ كه مشتمل بر حوادث دوران هارون تا مقتدر است در حالى كه كتاب الفتوح فعلى از خلافت ابو بكر تا خلافت معتصم را در بر دارد. در كشف الظنون هم علاوه بر كتاب الفتوح، كتاب «فتوحات الشام» نيز به نام ابن اعثم آمده است اما مرحوم آغا بزرگ در الذريعه اينها را يك كتاب دانسته است.

گر چه فتوح البلدان بلاذرى جامع ترين شرح پيشرفت سپاه عرب در قلمرو ساسانى است ولى الفتوح تفصيل بيشترى درباره مناطق فتح شده بويژه ارمنستان و خراسان آورده و بر خلاف بلاذرى كه فقط به شرح فتوحات مى‏پردازد، به حوادث داخلى عراق هم توجه داشته و مؤلف ديد تاريخى فراترى نسبت به بلاذرى دارد چون الفتوح رويدادهاى پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) تا پايان خلافت مستعين را در بر دارد.

منابع كتاب‏

ابن اعثم در بيشتر موارد مآخذ خود را ياد نكرده اما بسيارى از اخبار آن را در ساير منابع مى‏توان يافت. در عين حال در مواردى به نام شعبى، نصر بن مزاحم، واقدى، زهرى و هشام كلبى برمى‏خوريم. مؤلف پس از ذكر اين اسناد كه همراه تصحيف است مى‏نويسد: من همه روايات اينها را با وجود اختلاف موجود در آنها جمع آورى كردم و از مجموع آنها يك روايت را با مضمونى واحد ترتيب دادم. بنا بر اين، مؤلف حوادث را به طور يكنواخت نقل كرده است.

بى شك يكى از مآخذ او را آثار ابو مخنف بايد دانست كه گاه به سند كلبى و گاه مستقلا از وى نقل مى‏كند. در ميان اسناد وى به نام جعفر بن محمد الصادق عليه السّلام عن ابيه عن آبائه عليهم السلام هم برخورد مى‏كنيم. ابن اعثم در بخش خراسان از كتاب مدائنى بهره برده و درباره فتح ارمينيه و آذربايجان از كتاب‏هاى ابو عبيده معمر بن مثنى استفاده كرده است.

به طور كلى در بيشتر موارد نقلها با كلمه «قال» كه گفته خود ابن اعثم يا راوى اوست آغاز مى‏شود و گزيده‏اى از روايات مربوط به وقايع را در بر مى‏گيرد. بدون شك الفتوح از روى منابع دست اول نوشته شده و مطالب منحصر به فرد فراوان دارد.

محتوا

كتاب الفتوح تا صفحه 244 جلد هشتم تمام شده و داستان شافعى با هارون الرشيد را آورده است پس از آن هم در باره شافعى مطالبى دارد و آنگاه به روال طبيعى كتاب بازگشته است. يا بايد تعبير «تم كتاب الفتوح» غلط باشد يا آنكه مؤلف بعد از تأليف كتاب، بخش پايانى را بر كتابش افزوده است.

درباره خلفاى نخست مطالب مثبت زيادى آورده ولى واقعياتى را كه به كار شيعيان مى‏آيد نيز در جاى خود نقل كرده است كه اين مسئله به تشيع عراقى او بازمى‏گردد. نگاهى به مسائل تولد امام حسين عليه السّلام و چگونگى اين نقل‏ها نشان مى‏دهد كه وى از مآخذ شيعى استفاده كرده است. الفتوح منبعى درباره آگاهى رسول خدا و امام حسين عليه السلام از شهادت آن حضرت در كربلاست.

مطالبى كه در اين كتاب درباره جنگهاى ارتداد آمده به طور منحصر حاوى اخبارى است كه نشان مى‏دهد برخى از متهمان به ارتداد، كسانى بوده‏اند كه به دفاع از امام على عليه السّلام و اهل بيت حاضر به پرداخت زكات به حكومت ابو بكر نشده ‏اند.

آنچه در كتاب الفتوح درباره حوادث عراق آمده افزون بر اخبار ساير شهرهاست. يك جلد از چاپ هشت جلدى درباره كربلا بوده و مجلد مزبور از مآخذ دست اول حماسه كربلا محسوب مى‏شود كه متن آن با اندكى تغيير در مقتل الحسين عليه السّلام خوارزمى آمده است.

ترجمه فارسى الفتوح‏

درباره اينكه الفتوح به دست يك نفر ترجمه شده يا دو نفر آن را به فارسى برگردانده‏اند ابهام و ترديد وجود دارد. متن موجود كه ترجمه‏اى آزاد است و تنها تا وقايع امام حسين عليه السّلام را در بر دارد و با مقابله هشت نسخه خطى معتبر همراه نسخه چاپ سنگى سال 1305 چاپ شده توسط محمد بن احمد مستوفى هروى در سال 596 در تايباد خراسان به فارسى برگردانده شده است.

مصحح ترجمه فارسى پس از توضيحات طولانى درباره يك يا دو نفر بودن مترجم كتاب مى‏گويد هنوز جاى تحقيق بسيار درباره اين كتاب وجود دارد.

ترجمه الفتوح همچون ديگر نثرهاى اواخر سده ششم از صنعت سجع برخوردار است مثلا نوشته است: به جمع غنايم و اغنام مشغول شد، نه زن گذاشت نه فرزند، نه خويش و نه پيوند، نه مال و متاع نه ملك و نه ضياع. » يا «فوجى از حىّ طىّ كه از نشر و طىّ امور با خبر بودند… »

با مطالعه گذرا در ترجمه به اين نتيجه مى‏رسيم كه ترجمه الفتوح به دليل ايجاز در بيان-كه از صفات مميزه آن است-از آثار مهم منثور زبان فارسى است و نظاير آن در ميان كتب تاريخى صدر اسلام انگشت شمار است. اين كتاب كه از لحاظ ادبى از اهميت بالايى برخوردار است يادگار دورانى است كه هنوز زبان فارسى بر اثر حمله مغول به ضعف و تنزّل نگراييده بود. بنياد آن بر سلاست و روانى استوار است و تلاش مترجم بر آن بوده كه متن را به دور از لغات و تركيبات پيچيده و كشدار در دسترس خواننده قرار دهد.

نسخه ‏ها و چاپ‏ ها

از فهارس داخل و خارج كشور برمى‏ آيد كه متن عربى الفتوح تنها يك نسخه منحصر به فرد دارد. جلد اول آن در كتابخانه گوته آلمان و جلد دوم و سوم در كتابخانه توپقايى. اما از ترجمه فارسى دست كم 55 نسخه خطى در نواحى مختلف دنيا وجود دارد.

چاپ نخست كتاب در هند به انجام رسيده و سپس در بيروت افست شده است. چاپ ديگر متن عربى با تحقيق على شيرى توسط دار الفنون بيروت با يك جلد فهرست چاپ شده است. ترجمه فارسى گويا براى اولين بار در سال 1300 در ايران چاپ شده و اكنون چاپ تهران 1372 با تصحيح غلامرضا مجد طباطبايى در دسترس است.

[1] . ابن اعثم علاوه بر دو كتاب ياد شده،كتابى به نام«كتاب المألوف»نيز داشته كه امروز اثرى از آن در دست نيست. (معجم الادبا،2/231).

[2] . از منابع متأخر فقط ريحانة الادب(7/386)و دايرة المعارف بزرگ اسلامى(3/26)تاريخ فوت ابن اعثم را 314 ه.ق.قيد كرده‏اند.

[3] . نور اللّه شوشترى(مجالس المؤمنين،1/278)ابن اعثم را شافعى مى‏داند.

معجم المطبوعات العربية و المعربة،يوسف اليان سركيس،1928 مصر،ج 2،ص 1941.[4]

[5] .برگزيده مشترك ياقوت حموى،ترجمه محمّد پروين گنابادى،ص 9،به نقل راهنماى كتاب(سال 19،ش 4-6،ص 457)،مقاله محمّد حسين روحانى.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بازدید: 20
مطالب مرتبط