مقدمه
دیوبندیه به طائفه ای از علمای حنفی در شبه قاره هند و غیر شبه قاره اطلاق می شود که مسلک جامعه دارالعلوم دیوبند را داشته باشند، به طوری که رویکرد فکری آنها متأثّر از تفکرات شیخ احمد سرهندی و شاه ولی الله دهلوی باشد، و رویه فکری مؤسس دارالعلوم دیوبند، محمد قاسم نانوتوی، و شیخ احمد گنگوهی و شیخ محمّد یعقوب نانوتوی را ادامه دهند، خواه از فارغ التحصیلان حوزه علمیه دارالعلوم شهر دیوبند باشند یا از مدارس دیگر در شبه قاره یا در اقصی نقاط عالم.[1]
دیوبندیان گرچه، از طریق شاه ولی الله دهلوی، به نحوی متأثّر از تفکّرات سلفی ابن تیمیه هستند و او همانند ابن عربی صوفی، برای آنها جایگاه ویژه ای دارد، امّا چنین تعاملی به این معنا نیست که آنها در تمامی آراء از ابن تیمیه متأثّر شده باشند، و همانند وهابیان تابع افکارش باشند، بلکه آنها در بسیاری از مسائل با هم اختلاف دارند. یکی از مسائل اختلافی بین آنها، مسئله شدّ رحال و سفر برای زیارت قبر نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) است. ابن تیمیه در این مسئله فتوا به حرمت داده است، اما دیوبندیان نه تنها جایز می دانند، بلکه آن را از افضل مندوبات برمی شمارند. در این مقاله می کوشیم با مراجعه به کتب دست اوّل بزرگان دیوبند درباره این مسئله، عمق تفاوت رویکرد بین ابن تیمیه و وهابیان – که تابع افکار ابن تیمیه هستند – و دیوبندیان را – که به نحوی متأثر از اندیشه ابن تیمیه هستند – بکاویم.
شدّ رحال
«رحال» جمع «رحل» است، و «رحل» چیزی است همانند زین اسب که بر روی شتر می گذارند. از آنجایی که محکم کردن رحل شتر لازمه سفر کردن است، عرب «شدّ رحال» را به صورت کنایه در مطلق سفر به کار می برد، و هیچ فرقی بین انواع سوار شدن بر شتر و اسب و … نمی گذارد. مؤیّد کلام، روایت صحیح مسلم است که حدیث «لا تشدّ الرّحال إلّا إلی ثلاثة مساجد»[2] را به صورت «إنّما یسافر إلی ثلاثة مساجد»[3] هم نقل کرده است، که جمع دلالی این دو روایت همان مطلق سفر کردن به این مساجد می شود،[4] و اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به صورت کنایه از مسافرت به غیر از مساجد ثلاثه نهی کرده، سخنی بلیغ تر از این است که تصریح کند و بگوید: «لا تسافروا»؛ زیرا با کنایه صورت حالت مسافرت و مهیّا کردن اسباب بر مرکبها، و بستن و محکم کردن آن برای انسان مجسّم میشود.[5]
مسئله شد رحال و دیدگاه ابن تیمیه
زیارت قبر نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) از جمله اعمالی است که اکثر قریب به اتفاق علمای اسلام بر فضیلت آن تأکید دارند،[6] و آن را از بهترین وسائل قرب الهی و کارگشاترین عمل برای برآورده شدن حوائج می دانند.[7] حتّی بسیاری از علمای احناف زیارت قبر حضرت را، برای کسی که استطاعت زیارت داشته باشد قریب به وجوب می دانند.[8] لذا مسلمانان از گذشته های دور برای رسیدن به این فضیلت، به نیت زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بار سفر می بستند.[9] این مسئله تا حدود قرن هفتم هیچ مخالفی نداشت تا اینکه در 726 هجری قمری بین ابن تیمیه حرّانی و علمای مسلمان درباره این مسئله اختلاف به وجود آمد.[10] ابن تیمیه قائل به عدم مشروعیت شد رحال برای زیارت قبر نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) شد و بعد از او برخی از حنابله از او تبعیت کردند.[11] او برای اینکه فتوایش در مقابل اجماع مسلمانان قرار نگیرد، نقل اجماع را به نحوی تأویل می برد و قائل می شود که مراد علمای مسلمان بر استحباب زیارت، فقط مربوط به سفر به مسجد النبی(صلی الله علیه و آله) است، و فقط همین مورد است که برای زائر مشروع است، و زائران و مسافران صرفاً برای اقامه نماز می توانند به مسجدالنبی (صلی الله علیه و آله) بروند و پس از اقامه نماز به نزد قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیایند و عرض سلام کنند.[12] ابن تیمیه برداشت خود را تنها قول صحیح در مسئله دانسته، می نویسد: اگر کسی غیر از این را بگوید اصلاً دین اسلام را نفهمیده است، و اگر اصرار بر گفته خویش کند به راه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و قاطبه مؤمنین دشمنی ورزیده و در این صورت، قتلش واجب می شود.[13] عاقبت ابن تیمیه به دلیل فتوایش دوبار گرفتار زندان شام شد. بار اوّل را به همراه شاگردش ابن قیم جوزیه، و بار دیگر را به تنهایی در زندان به سر برد تا اینکه در همان زندان از دنیا رفت.[14]
عمده ترین دلیل ابن تیمیه بر حرمت، حدیث «لا تشدّ الرحال» است که بخاری و مسلم از طریق ابوهریره و ابوسعید خدری، و دیگر طرق از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند: «لا تشدُّ الرِّحال إلّا إلی ثلاثة مساجد: المسجد الحرام، والمسجد الأقصی، ومسجدی هذا؛ بار سفر بسته نمی شود، مگر به سه مسجد، مسجدالحرام و مسجدالأقصی، و این مسجد من (مسجدالنبی)».[15]
به نظر ابن تیمیه، گرچه عبارت «لَا تَشُدُّ الرِّحال» به صورت نفی وارد شده، ولی دال بر نهی است، و نهی به صورت صیغه خبری وارد شده است، و طرق دیگر حدیث که به صورت صیغه نهی «لا تشدوا الرحال»[16] شاهد بر این مدعاست، و در فهم معنای نهی از این روایت هیچ نزاعی بین صحابه و تابعین وجود ندارد.[17]
ابن تیمیه در ادامه بحثی را درباره مستثنا منه روایت آغاز می کند که در مسئله دو وجه را احتمال می دهد:
اوّل: اینکه مستثنا منه روایت «مسجد» باشد که در این صورت تقدیر روایت «لا تشدُّ الرحال إلی مسجد إلّا المساجد الثلاثة» می شود، در این صورت حدیث به صورت لفظی نهی از سفر به تمامی مساجد می کند، و به دلالت تنبیه و فحوا و طریق اولی سایر بقاع را شامل می شود؛ زیرا مساجد و عبادت در آنجا محبوبیّت بیشتری پیش خداوند از این بقاع بالنص والاجماع دارد. پس وقتی سفر به این بقاع مساجد که این قدر برتری دارند نهی شده است، به طریق اولی سفر به بقاع مفضوله را شامل می شود.
دوم: اینکه مستثنا منه «مکان» باشد که در این صورت در تقدیر روایت «لا تسافروا إلی بقعة و مکانٍ غیر الثلاثة» می شود. در این صورت نهی از سفر به بقاع متبرّکه بلا کلام شامل میشود.[18]
ابن تیمیه احتمال دوم را تقویت می کند و مؤیّد این تقدیر را روایت بصرة بن أبی بصره غفاری ذکر می کند.[19] در این روایت آمده است هنگامی که ابوهریره از کوه طور برمی گشت، بصرة بن أبی بصره به او گفت: «اگر من تو را قبل از رفتنت میدیدم نمیگذاشتم که خارج شوی، من خودم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: «لا تعمل المطیّ إلّا إلی ثلاثة مساجد: المسجد الحرام ومسجدی هذا ومسجد بیت المقدس؛ بار سفر بسته نمی شود مگر به سه مسجد: مسجدالحرام و این مسجد من (مسجدالنبی) و مسجد بیت المقدس».[20] به موجب دلالت حدیث، ابن تیمیه معتقد است اصحابی که «لاتشدّ الرحال» را نقل کرده اند، از این حدیث این گونه فهمیده اند که کوه طور و امثال آن از مقامات انبیا (علیهم السلام)در تحت عموم نهی این روایت قرار گرفته اند، و سفر به این اماکن جایز نیست و فقط سفر به مساجد ثلاثه مذکور جایز است.[21]
لذا ابن تیمیه با دلیل مذکور سفر برای زیارت حضرت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) را جایز ندانسته، آن را بدعت خوانده است، و بدین صورت زائران حریم نبوی را متذکّر میشود که در هنگام زیارت قبر حضرت در مدینه منوره متوجّه نیت خود باشند. اگر زائر قصد سفر به مسجدالنبی(صلی الله علیه و آله) برای اقامه نماز کند عملش بالنص والاجماع مشروع است، امّا اگر فقط قصد زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) را داشته باشد و اصلاً قصد مسجدالنبی را نداشته باشد این سفر حرام است و قصر نمازش جایز نیست،[22] همچنان که نذرِ سفر به غیر از مساجد ثلاثه را، به دلیل اینکه امری بر آن وجود ندارد نافذ ندانسته است و در صورت عدم عمل به مفاد نذر، حنث نذر صورت نمی گیرد،[23] و اگر هم اعتقاد او این باشد که سفر به مسجدالنبی به تبع قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است، این شخص با این کار مخالفت با اجماع مسلمانان کرده و از شریعت سَرور مرسلین خارج شده است.[24]
دیوبندیان و جواز شد رحال به حریم نبوی
دیوبندیان به موجب آیه : (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا)؛[25] معتقدند هر کسی که در محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) حاضر شود و از آن حضرت طلب مغفرت کند، حضرت در حق او طلب مغفرت می کند، و حتماً آمرزیده خواهد شد. حضور در خدمت آن حضرت در زمان حیات حضرت صدق میکرد، و امروزه با حضور در روضه مقدس ایشان همین حکم جاری است.[26] زیارت قبر نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) نزد آنها، از بزرگ ترین موجبات قرب الهی و از مؤثرترین موجبات رسیدن به درجات عالیه است.[27] افزون بر اینکه نزد علمای دیوبند زیارت قبر نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) قریب به وجوب است؛ اگرچه این زیارت با شدّ رحال و بستن بار سفر به آنجا و بذل جان و مال همراه باشد.[28] آنها برای جواز شد رحال به دلایلی تمسّک کرده اند، که با ذکر دلایل آنها، به نقد دیدگاه ابن تیمیه از سوی دیوبندیان در مسئله پرداخته می شود.
الف. خروج مشاهد مشرفه از موضوع نهی حدیث
جمهور علمای اهل سنت، از جمله دیوبندیان معتقدند حصر موجود در حدیث «لا تشد الرحال»، حصر حقیقی نبوده، بلکه حصر، اضافی و به اعتبار «مساجد» صورت گرفته است،[29] چراکه مستثنا منه در استثنای مفرغ گرچه باید عام باشد ولی باید از جنس مستثنا باشد که در این صورت باید «مساجد» را به عنوان مستثنا منه ذکر کرد.[30] بدین منظور دیوبندیان استدلال ابن تیمیه مبنی بر تقدیر گرفتن «مطلق مکان» در استثنای مفرّغ را نپذیرفته، معتقدند در روایت باید فقط «مسجد» در تقدیر گرفته شود، که در این صورت روایت، دیگر تعلّقی به زیارت قبور ندارد.
مؤید این تقدیر روایتی است که احمد بن حنبل در مسند خود از ابوسعید خدری نقل میکند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:[31] «لا تشدّ الرّحال إلی مسجد لیصلّی فیه إلّا إلی ثلاثة مساجد»،[32] در این روایت، که شبیه روایت بخاری و مسلم است، مستثنا منه که «مساجد» است، ذکر شده و این خود بهترین دلیل بر تقدیر «مسجد» در مستثنا منه روایت است.[33]
اشرف علی تهانوی،از دیگر علمای دیوبند، روایت مسند احمد را مفسّر حدیث «لا تشدّ الرحال» دانسته،[34] در ادامه می افزاید:
«اگر این حدیث را به عنوان مفسّر قبول نکنیم، لا أقلّ محتمل است که حدیث فقط مربوط به مساجد باشد و تعلّقی به بحث زیارت قبور نداشته باشد، و هنگامی که احتمال دیگری داده شود، استدلال به حدیث مذکور بر حرمت سفر برای زیارت باطل است.[35] تهانوی در فتاوای خود تصریح می کند که نهی در روایت، مربوط به صورتی است که شخص مسافر به نیت تضاعف و افزایش در ثواب نمازش به مسجد دیگری سفر کند، که این روایت با نهیاش چنین فضیلتی را رد می کند و لذا بدین صورت حدیث مذکور از بحث زیارت قبور خارج است».[36]
شبیر احمد عثمانی،از دیگر بزرگان دیوبندیه، حدیث «لا تشد الرحال» را در مقام بیان فضیلت مساجد ثلاثه و فضیلت شدّ الرحال دانسته است. زیرا معنای حدیث نزد جمهور علماء «لا فضیلة فی شدّ الرحال إلی مسجد غیرها» است.[37] به عبارت دیگر، فضلیت تامه در شدّ رحال به این مساجد ثلاثه است. این فضیلت تامّه در مساجد دیگر وجود ندارد.[38]
محمّد ادریس کاندهلوی،از دیگر بزرگان دیوبندیه، معتقد است حدیث درباره مساجد وارد شده و اصلاً ناظر به مشاهد شریفه نیست. زیرا روایت می خواهد بگوید که مساجد ثلاثه از حیث فضیلت شد رحال در اولویت هستند و در مرحله بعد از حیث فضیلت مساجد دیگر همگی در یک رتبه قرار دارند، و از باب اینکه هر شهری برای خود مسجدی دارد و از حیث ثواب با مسجد شهر دیگر فرقی ندارد، معنا ندارد شخصی شدّ رحال به مساجد متماثل دیگر کند، ولی مشاهد مشرّفه این گونه نیستند و با هم برابر نیستند، بلکه برکت زیارت آنها به قدر درجاتشان نزد پروردگار است.[39]
سهارنپوری در کتاب بذل المجهود فی حلّ أبی داوود کلام جالبی آورده است:
«نهی در روایت نسبت به شدّ رحال به مساجد است نه به جمیع بقاع، و سلّمنا اگر به تمامی بقاع نهی تعلّق گرفته باشد، استثنای این سه مسجد به دلیل فضیلتی است که دارند، و فضیلت قبر نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) به گونه ای است که نه تنها اقتضا دارد زائر به سوی آن شدّ رحال کند، بلکه أولی این است که زائر با پای چشم به قصد زیارت نبی اکرم سفر کند».[40]
ب. کلام ابن تیمیه برخلاف اجماع مسلمانان است.
حسینی بنوری،از علمای دیوبند، در ردّ ادعای ابن تیمیه، به نقل اجماع از مذاهب اهل سنت اشاره می کند و می گوید قاضی عیاض، از علمای مالکی مذهب، و نووی، از علمای شافعی، و ابن الهمام، از علمای حنفی، همگی بر جواز شد رحال به حریم حضرت نبوی نقل اجماع کرده اند. نخستین کسی که چنین خرق اجماعی کرد ابن تیمیه حرانی بود.[41] برخی دیگر از دیوبندیان خرق اجماع ابن تیمیه را بدین صورت بیان می کنند که اجماع مسلمانان بر این اقامه شده است که شد رحال برای تجارت و سایر خواسته های دنیوی جایز است، همچنان که اجماع دارند بر وجوب سفر به عرفه و منا و مزدلفه در مناسک حج، و وجوب جهاد و هجرت از دارالکفر، و بر استحباب شدّ رحال برای طلب علم. حال اگر بگوییم که سفر فقط برای مساجد ثلاثه جایز بوده و در موارد دیگر جایز نیست، برخلاف اجماع مسلمانان در مسائل مربوطه مشی کرده ایم. پس چاره ای نداریم جز اینکه با اجماع مخالفت نکنیم، و از چنین برداشت نادرستی دست برداریم.[42]
ج. سیره مسلمانان در رفتن به مدینه به قصد زیارت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)
همواره شیوه مسلمانان در تمامی دوره ها و با گرایش های مذهبی مختلف بر این بوده است که وقتی عازم مدینه منوره می شوند، به قصد زیارت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) مشرف می شوند، و این عمل را از افضل اعمال می دانند، و کسی این کار را انکار نکرده است و این مسئله نزد مسلمانان اجماعی است.[43]
از نظر کشمیری، جمهور اهل سنت شدّ رحال برای زیارت قبر نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) را جایز دانسته و دلیل بر این مطلب ثبوت سفر از طرف سلف صالح به روضه نبوی (صلی الله علیه و آله) بوده… و اگر کسی اشکال کند که غرض آنها برای سفر به آنجا مسجد نبوی بوده و سفر برای زیارت در ضمن آن صورت گرفته است، در پاسخ میگوییم اگر غرض از سفر آنها بدین گونه بوده، پس چرا همان طور که به مسجدالنبی سفر می کنند به مسجدالأقصی سفر نمی کردند، آن مسجد هم فضیلت زیادی دارد. پس چرا گذشتگان به قصد عبادت به مسجدالأقصی شدّ رحال نمی کردند.[44]
سهانپوری برای نمونه عمل ملا عبدالرحمن جامی را شاهد بر این مدّعا ذکر می کند که وی سفر برای زیارت حضرت نبی(صلی الله علیه و آله) را از سفر حجّ جداگانه اختیار می کرد. وی این روش را با مذهب محبیّن حضرت (صلی الله علیه و آله) متناسب تر می بیند.[45]
شیخ الاسلام حسین احمد مدنی، از دیگر عالمان دیوبندیه، در تأیید شدّ رحال برای زیارت روضه نبوی سیره علمای خود را شاهدی بر جواز عمل می داند و در کتاب معروف «الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب»[46] آورده است که اکابر و بزرگان ما از علمای دیوبند با طائفه طغیانگر وهابیت در مسئله شدّ رحال از هر ناحیه ای مخالف اند و دائماً برای زیارت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آنجا مسافرت می کنند و می ترسند از زمره کسانی قرار بگیرند که پیامبر فرمود: «من حجّ ولم یزرنی فقد جفانی؛ کسی که حج بجا بیاورد و به زیارتم نیاید بر من جفا کرده است»؛[47] و عامل به این حدیث نبوی ص هستند که ایشان می فرمایند: «مَنْ رَآنِی فَقَدْ رَأَی الْحَقَّ؛ کسی که مرا ببیند، پس در واقع حق تعالی را دیده است»،[48] امّا در مقابل وهابیان اعتقاد دارند که زیارت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و حضور نزد ضریح شریفش و مشاهده روضه مطهّره آن حضرت بدعت و حرام است و سفر کردن به این نیّت را حرام می دانند، و برای گفته خود به حدیث «لا تشدُّ الرحال» تمسّک می کنند، حتّی برخی از وهابی ها – العیاذ بالله – معتقدند سفر زیارت پیامبر به منزله زنا کردن است. لذا وقتی وهابیها به مسجد نبوی میروند هیچ سلام و صلوات و دعایی بر حضرت نبی (صلی الله علیه و آله) نمی کنند.[49]
د. اطلاق روایت «من زار قبری»
دلیل دیگری که علمای دیوبند بر جواز شدّ رحال به حریم نبوی به آن استناد کرده اند، روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که حضرت فرمودند: «مَنْ زَارَ قَبْرِی وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی»،[50] به طوری که دلالت روایت عام است و بر هر زائری اطلاق می گردد، چه آنکه از اهل مدینه باشد و چه از نقاط دیگر عالم آمده باشد؛ و ما دلیلی نداریم که این روایت مخصوص به کسی باشد که قریب به مدینه یا از اهل مدینه باشد. لذا به موجب اطلاق این روایت شدّ رحال برای زیارت قبر نبی اکرم جایز است.[51]
رد کلام ابن تیمیه درباره نیت زائر مدینه منوره
امّا راجع به نیت زائر،[52] محمّد انورشاه کشمیری سیره هزاران تن از علمای سلف را با اعتقاد به اینکه زیارت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از بزرگ ترین راه های قرب الهی است، بر استمرار شدّ رحال برای زیارت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می داند، و اینکه گفته شود آنها برای رفتن به آنجا فقط نیت مسجد النبی (صلی الله علیه و آله) را می کردند بدون آنکه روضه مبارکه حضرت را قصد کنند، کلام باطلی است چراکه آنها قطعاً نیت قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) را می کردند[53] و به فرض آنکه بپذیریم آنها فقط به قصد مسجدالنبی می آمدند، باید بپرسیم چرا آنها همانند اینکه عازم سفر به مسجد نبوی میشدند به قصد مسجدالأقصی عزم سفر نمی کردند.[54]
سهارنپوری هم نظر وهابیان را – که با توجّه به حدیث «لا تشدّ الرحال» همانند ابن تیمیه قائل اند که در سفر مدینه منوره نباید به جز به نیت رفتن به مسجدالنبی، چیز دیگری را در نظر گرفت – کلام باطلی میداند؛ زیرا به نظر وی، حدیث مذکور اصلاً دلالت بر منع نیّت زیارت ندارد، بلکه بالعکس اگر انسانِ صاحب فهم در معنای حدیث تأمّلی کند به درستی مییابد که نصّ حدیث دلالت بر جواز دارد؛ زیرا علّتی که این سه مسجد را از سایر مساجد و اماکن مستثنا کرده همان فضیلت و برتری است که مخصوص به خود آنهاست که این برتری و فضیلت با مزیّت افزونتری در بقعه شریفه نبوی (صلی الله علیه و آله) موجود است؛ زیرا بقعه شریفه و زمین مقدّسی که با اعضای مبارکه جسم اطهر جناب رسول الله(صلی الله علیه و آله) تماس داشته، علی الاطلاق بر هر چیز دیگری برتری دارد و حتّی بر کعبه مشرّفه و بر عرش و کرسی هم برتری دارد، چنانچه فقها و علمای مذاهب ما بدان تصریح کرده اند؛ و اگر مساجد سه گانه به دلیل فضیلت خاصّی که بر سایر مساجد دارند از عموم نهی مستثنا شدهاند، پس به طریق اولی بقعه مطهر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به دلیل آن فضیلت عامّه اش از نهی مذکور مستثنا است.
مولانا رشید أحمد گَنگوهی در رساله زبدة المناسک فی فضل زیارة المدینة المنوّرة با صراحت بیشتری به این مسئله تصریح کرده است، و این کتاب بارها به چاپ رسیده است. همچنین درباره این بحث شریف مولانا صدرالدین دهلوی رسالهای با نام أحسن المقال فی شرح حدیث لا تشدّ الرحال نگاشته است و این رساله هم بارها به چاپ رسیده و بین اهل علم مشهور است.[55]
حسینی بنوریاز علمای دیوبندیه در این باره می گوید:
به راستی چه کسی حاضر است سختیها و مشکلات سفری حدود 700 میل به صورت رفت و آمد را به جان بخرد فقط برای تحصیل اجر هزار نماز؛ در حالی که می تواند به جای آن اجر بدل آن را، یعنی ثواب صد هزار نماز در مسجدالحرام را بدون هیچ تحمّل سختی راه کسب کند؛ نه هرگز، بلکه قافله ها و کاروانان به سوی بقعه مقدّسه ای میروند که آنجا آرامگاه محبوب ربّ العالمین، رحمة للعالمین، امام المرسلین، سید ولد آدم اجمعین است؛ بقعه ای که انوار الاهیه به آن تابیده می شود و در پوشش تجلیات ربانیه قرار دارد.[56]
لذا در این صورت زائری که میخواهد به زیارت قبر نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) مشرف شود، ابتدا باید هنگام مسافرت نیّت زیارت روضه نبوی (صلی الله علیه و آله) کرده، در ضمن آن نیّت زیارت مسجدالنبی (صلی الله علیه و آله) و غیر آن از بقعه های متبرکّه و مشاهد شریفه را کند، بلکه اولی همان چیزی است که علامه ابن الهمام قائل بودند و آن اینکه زائر مدینه منورّه نیّتش را فقط برای زیارت قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اختصاص دهد نه چیز دیگر؛ سپس بعد از آنکه در آنجا حضور می یابد به خودی خود زیارت مسجد نبوی (صلی الله علیه و آله) هم حاصل می شود؛ زیرا با این کار زیادت تعظیم و اجلال بر ساحت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) وجود دارد، همچنان که مطابق فرمایش حضرت نبی اکرم ص است که فرمودند: «هر کس به زیارت من بیاید و هیچ حاجتی به غیر از زیارت من نداشته باشد، بر من واجب است شفیع او در روز قیامت باشم».[57]
نتیجه:
دیوبندیان برخلاف ابن تیمیه و تابعینش نه تنها سفر بر زیارت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را جایز میدانند، بلکه این سفر را در زمره اعمال عبادی ای دانسته اند که زائر به خاطر آن اجر خاصّی را در آخرت میبرد. این عبادت از بافضیلت ترین اعمال مستحبی نزد دیوبندیان است، به حدّی که آن را قریب به وجوب می دانند. آنها احادیث وارده در این باب را قبول دارند، به طوری که عمل به این احادیث را جایز می دانند، و بر زائر حریم نبوی لازم نمیدانند که قصد رفتن به مسجدالنبی(صلی الله علیه و آله) کند، بلکه سزاوار میدانند که زائر به قصد زیارت قبر نبی مکرم اسلام عازم مدینه منوره شود.[58]
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، الفتاوی الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1408ق.
۳. اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفة أصحاب الجحیم، تحقیق: ناصر عبدالکریم العقل، بیروت: دار عالم الکتب، چاپ هفتم، 1419ق.
۴. مجموع الفتاوی، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مدینه: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، 1416ق.
۵. الرد علی الأخنائی قاضی المالکیة، تحقیق: الدانی بن منیر آل زهوی، بیروت: المکتبة العصریة، چاپ اوّل، 1423ق.
۶. ابن حنبل شیبانی، احمد بن محمّد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، تحقیق: شعیب الأرنؤوط – عادل مرشد، وآخرون، بی جا: مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1421ق.
۷. ابن عبدالهادی، محمّد بن احمد، العقود الدریة من مناقب شیخ الإسلام أحمد بن تیمیة، تحقیق: محمد حامد الفقی، بیروت: دار الکاتب العربی، بیتا.
۸. ابن لهمام، محمّد بن عبدالواحد، فتح القدیر، بیروت: دارالفکر، بیتا.
۹. ابن نجار، محمّد بن محمود، الدرة الثمینة فی أخبار المدینة، تحقیق: حسین محمد علی شکری، بیجا: شرکة دار الأرقم بن أبی الأرقم، بیتا.
۱۰. بخاری، محمّد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله وسننه و أیامه (صحیح البخاری)، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، بی جا: دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق.
۱۱. تهانوی، اشرف علی، امداد الفتاوی، بترتیب جدید مفتی محمد شفیع صاحب، کراچی: مکتبة دار العلوم، 1431ق.
۱۲. حسینی بنوری، سیّد محمّد یوسف بن محمّد زکریّا، معارف السنن شرح سنن الترمذی، کراچی: نشر ایجو کیشل بریس، چاپ چهارم، 1413ق.
۱۳. دارقطنی، علی بن عمر، سنن الدارقطنی، تحقیق: شعیب الارنؤوط و شلبی و دیگران، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ اوّل، 1424ق.
۱۴. سهارنپوری، خلیل احمد، بذل المجهود فی حلّ أبی داوود، تعلیقه: کاندهلوی محمّد زکریا، بیروت: دار الکتب العلمیّة، بی تا.
۱۵. عقائد علماء أهل السنّة الدیوبندیة (المهنّد علی المفنّد)، تحقیق: دکتر سید طالب الرحمن، جامعة الإمام محمّد بن سعود الاسلامیة، ریاض: چاپ اوّل، 1427ق.
۱۶. شوکانی، محمّد بن علی، نیل الأوطار، تحقیق: عصام الدین الصبابطی، مصر: دار الحدیث، چاپ اوّل، 1413ق.
۱۷. طیّب، محمّد، علماء دیوبند عقیدة ومنهجا، دیوبند: نشر دانشگاه اسلامی دار العلوم، چاپ دوم، 1430ق.
۱۸. عثمانی دیوبندی، محمد شفیع، معارف القرآن، ترجمه: محمد یوسف حسین پور، تربت جام: انتشارات شیخ الاسلام احمد جام، چاپ چهارم، 1386ش.
۱۹. عثمانی، شبیر احمد، موسوعة فتح الملهم بشرح صحیح الإمام مسلم بن حجّاج القشیری، بیروت: دار إحیاء التراث العربیّ، چاپ اوّل، 1426ق.
۲۰. قسطلانی، احمد بن محمّد، إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، مصر: المطبعة الکبری الأمیریة، چاپ هفتم، 1323ق.
۲۱. کاندهلوی، محمّد ادریس، التعلیق الصبیح علی مشکاة المصابیح، دمشق: نشر الاعتدال، چاپ اوّل، بیتا.
۲۲. کشمیری، محمد انور شاه، العرف الشذی شرح سنن الترمذی، تحقیق: محمود أحمد شاکر، بی جا: مؤسّسة ضحی للنشر والتوزیع، چاپ اوّل، بی تا.
۲۳. فیض الباری علی صحیح البخاری، بیروت: دار الکتب العلمیّة، چاپ اوّل، 2005م.
۲۴. العرف الشذی شرح سنن الترمذی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ اوّل، 1425ق.
۲۵. مالکی، محمّد بن علوی، زیارة النبویّة بین البدعیّة والشرعیّة، ابوظبی: نشر المجمع الثقافی، بیتا.
۲۶. مدنی، حسین احمد، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، لاهور: دار الکتاب، چاپ دوم، 2004م.
۲۷. نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی بشرح السیوطی وحاشیة السندی، تحقیق: مکتب تحقیق التراث، بیروت: دار المعرفة، چاپ پنجم، 1420ق.
۲۸. نووی، یحیی بن شرف، المجموع شرح المهذب، بیروت: دار الفکر، بیتا.
۲۹. نیشابوری، مسلم بن حجّاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله (صحیح مسلم)، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
پاورقی ها
[1]. محمّد طیّب، علماء دیوبند عقیدة ومنهجاً، ص72.
[2]. مسلم بن حجّاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج2، ص1014، ح1397.
[3]. همان، ج2، ص1015، ح1397.
[4]. احمد بن محمّد قسطلانی، إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، ج2، ص343.
[5]. محمّد ادریس کاندهلوی، التعلیق الصبیح علی مشکاة المصابیح، ص307.
[6]. نک: محمّد بن علی شوکانی، نیل الأوطار، ج5، ص113.
[7]. یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذب، ج8، ص272.
[8]. نک: محمّد بن عبد الواحد بن لهمام، فتح القدیر، ج3، ص179.
[9]. محمّد انور شاه کشمیری، فیض الباری علی صحیح البخاری، ج2، ص589.
[10]. محمّد بن احمد بن عبد الهادی، العقود الدریة من مناقب شیخ الاسلام أحمد بن تیمیة، ص343.
[11]. محمّد بن علی شوکانی، نیل الأوطار، ج5، ص113.
[12]. احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرانی، الرد علی الأخنائی قاضی المالکیة، ص84.
[13]. فالذی یقول: «إن السفر للقبر دون المسجد هو المشروع»، فمن قال: هذا؛ فإنه لا یعرف دین الاسلام، فإن أصر علی مشاقة الرسول واتّباع غیر سبیل المؤمنین تعین قتله؛ همان، ص85.
[14]. محمد انورشاه کشمیری، فیض الباری علی صحیح البخاری، ج2، ص588.
[15]. محمّد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج3، ص43، ح1995؛ مسلم بن حجّاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج2، ص975، ح827.
[16]. مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج2، ص975، ح827.
[17]. احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرانی، الرد علی الأخنائی قاضی المالکیة، ص22.
[18]. احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرانی، مجموع الفتاوی، ج27، ص247-248.
[19]. احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرانی، اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفة أصحاب الجحیم، ج2، ص182.
[20]. احمد بن شعیب نسائی، سنن النسائی بشرح السیوطی وحاشیة السندی، ج3، ص127، ح1429.
[21]. احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرانی، اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفة أصحاب الجحیم، ج2، ص183.
[22]. همو، الرد علی الأخنائی قاضی المالکیة، ص24.
[23]. همو، مجموع الفتاوی، ج27، ص334؛ الفتاوی الکبری، ج1، ص176.
[24]. همو، الرد علی الأخنائی قاضی المالکیة، ص26.
[25]. «و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمان های خدا را زیر پا می گذاشتند)، به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند»؛ سوره نساء (4)، آیه 64.
[26]. محمد شفیع عثمانی دیوبندی، معارف القرآن، ج4، ص444.
[27]. خلیل احمد سهانپوری، المهنّد علی المفنّد، ص33.
[28]. همان، ص33؛ همو، بذل المجهود فی حلّ أبی داوود، ج9 ص382. این فتوای سهارنپوری در کتاب المهند علی المفند به امضای چند تن از علمای دیوبند رسیده است که از این افراد میتوان به رشید احمد گنگوهی، شیخ محمود حسن دیوبندی، شیخ میر احمد حسن حسینی، شیخ عزیز الرحمان دیوبندی، شیخ اشرف علی تهانوی، شیخ شاه عبدالرحیم رانفوری، شیخ حاج حکیم محمدحسن دیوبندی، مولوی قدرة الله، مفتی کفایت الله، شیخ محمد یحیی سهارنفوری اشاره کرد؛ نک: محمّد بن علوی المالکی، زیارة النبویّة بین البدعیّة والشرعیّة، ص113.
[29]. ظفر احمد عثمانی، إعلاء السنن، ج10، ص499.
[30]. سیّد محمّد یوسف حسینی بنوری، معارف السنن، ج3، ص332.
[31]. بدرالدین عینی در عمدة القاری سند روایت احمد بن حنبل را «حسن» دانسته، معتقد است «شهر بن حوشب» را که در سند روایت وارد شده، برخی از ائمه رجال توثیق کردهاند؛ نک.: عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج7، ص254.
[32]. منظور از روایتی که در مسند احمد وارد شده و مستثنی منه آن ذکر شده، روایت ابوسعید خدری است که از پیامبر اکرم$ نقل کرده است: «لَا ینْبَغِی لِلْمَطِی أَنْ تُشَدَّ رِحَالُهُ إِلَی مَسْجِدٍ یبْتَغَی فِیهِ الصَّلَاةُ، غَیرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، وَالْمَسْجِدِ الْأَقْصَی، وَمَسْجِدِی هَذَا»؛ احمد بن حنبل، مسند، ج18، ص152.
[33]. محمّد انورشاه کشمیری، فیض الباری علی صحیح البخاری، ج2، ص589؛ محمد یوسف حسینی بنوری، معارف السنن، ج3، ص332.
[34]. أشرف علی تهانوی، امداد الفتاوی، ج5، ص92.
[35]. همان، ج5، ص93.
[36]. همان، ج5، ص92.
[37]. شبیر احمد عثمانی، موسوعة فتح الملهم بشرح صحیح الامام مسلم بن حجّاج القشیری، ج6، ص538.
[38]. همان، ج6، ص489.
[39]. محمّد ادریس کاندهلوی، التعلیق الصبیح علی مشکاة المصابیح، ج1، ص307.
[40]. خلیل احمد سهارنپوری، بذل المجهود فی حلّ أبی داوود، ج9، ص382.
[41]. سیّد محمّد یوسف بن محمّد زکریّا حسینی بنوری، معارف السنن شرح جامع الترمذی، ج3، ص331.
[42]. ظفر احمد عثمانی، إعلاء السنن، ج10، ص499.
[43]. همان، ج10، ص499.
[44]. محمد انور شاه کشمیری، العرف الشذی شرح سنن الترمذی، ج1، ص326؛ سیّد محمّد یوسف حسینی بنوری، معارف السنن، ج3، ص334.
[45]. خلیل احمد سهانپوری، المهنّد علی المفنّد، ص33-36.
[46]. حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص45-46.
[47]. محمّد بن محمود بن نجّار، الدرة الثمینة فی أخبار المدینة، ص155؛ سهارنپوری درباره این حدیث میگوید: «این روایت به سند «حسن» از ابن عدی نقل شده است و کسانی که قائل به وجوب زیارت قبر نبوی شدند به این حدیث تمسّک کردهاند»؛ بذل المجهود فی حلّ أبی داوود، ج9، ص382.
[48]. احمد بن محمّد بن حنبل شیبانی، مسند الامام أحمد بن حنبل، ج37، ص292، ح22606.
[49]. حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص45-46.
[50]. علی بن عمر الدارقطنی، سنن الدارقطنی، ج3، ص334.
[51]. ظفر احمد عثمانی، إعلاء السنن، ج10، ص499.
[52]. این قسمت، ناظر به ردّ ادّعای ابن تیمیه مبنی بر این است که زائر فقط میتواند به نیّت قصد زیارت پیامبر اکرم عازم مدینه منور شود.
[53]. محمّد انورشاه کشمیری، فیض الباری علی صحیح البخاری، ج2، ص589.
[54]. همو، العرف الشذی شرح سنن الترمذی، ج1، ص327.
[55]. خلیل احمد سهانپوری، المهنّد علی المفنّد، ص33-36.
[56]. محمّد یوسف حسینی بنوری، معارف السنن شرح سنن الترمذی، ج3، ص333.
[57]. خلیل احمد سهانپوری، المهنّد علی المفنّد، ص33-36.
[58]. این خلاصه رویکردی است که علمای دیوبندیه در مسئله دارند که حسین احمد مدنی به آن اشاره کرده است و ما به عنوان خلاصه کلام در اینجا مناسب دیدیم؛ نک.: حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص45-46.
نویسنده: علی ملاّ موسی میبدی
منبع: نشریه سراج منیر15