خداوند عزّوجلّ دین اسلام را دینی جهانی، فراگیر و ضامن سعادت بشر در همهوقت و همهجا انتخاب كرده و انسانها را موظف كرده است با گرویدن به این آیین الهی به سعادت اینجهانی و آنجهانی نایل گردند.
در دین اسلام بعضی از امور دینی و ایمانی چناناند كه انسان میتواند با نیروی عقل و اندیشة خدادادی خویش آنها را دریابد؛ امّا پارهای دیگر كه به عالم غیب و نادیده مربوط اند، چناناند كه انسان نمیتواند آنها را با ترازوی عقل و خرد بشری بسنجد، و درباره آنها بهطور حتم باید سخن خدا و رسول را بپذیرد و به وجود آنها ایمان و باور قطعی داشته باشد، مانند: دوزخ، بهشت، پل صراط، نامة اعمال، عذاب قبر، وجود فرشتگان و … . بر همین اساس خداوند عزّوجلّ در جایجای قرآن در بیان اوصاف مؤمنان و پرهیزگاران آورده است: «الّذین یؤمنون بالغیب»[بقره: 3]؛ آنانیكه به غیب [و جهان ماورای حس] باور دارند. و نیز یادآور شده است كه غیب را بهجز الله تعالی كس دیگری نمیداند: «قل لایعلم من فی السموات و الأرض الغیب إلا الله و مایشعرون أیّان یبعثون بل ادّارك علمهم فی الآخرة بل هم فی شكّ منها بل هم منها عمون»[نمل: 65ـ 66]؛ بگو: هركس كه در آسمانها و زمین است ـ جز خداوند ـ غیب نمیداند و نمیدانند كه كی برانگیخته میشوند. بلكه [اسباب] دانششان در[بارهی وقوع] قیامت تدریجاً بر باد رفت. بلكه آنان از [وقوع] آن در شك هستند. بلكه آنان از [دیدن و پذیرفتن] آن نابینایند.
صاحبان فطرت سلیم در مقابل این سخن الله تعالی سر تسلیم خم كرده و به دانش محدود خویش اعتراف میكنند؛ امّا آنان كه فقط از زاویة عقل و خرد بشری و با تجربهگرایی و ظاهرگرایی به همة امور مینگرند، همواره در چندوچون امور غیبی به ایراد شبهه میپردازند. یكی از مواردی كه ما از حقیقت آن به كمك اخبار غیبی و در پرتو آیات قرآن و احادیث نبوی، خبر یافته و به آن ایمان داریم، گرفتار شدن گناهكاران پس از وداع با زندگی دنیا به «عذاب قبر» است؛ امّا عدهای با برداشتهای ظاهرگرایانه و سطحی از آیات قرآن، منكر حقیقت عذاب قبر شده و شبهاتی را در این مورد مطرح كرده و میكنند. ما در این نوشتار سعی میكنیم در پرتو دلایل شرعی به تبیین این موضوع بپردازیم.
پیشینة اختلاف درباره عذاب قبر اهلسنّتوجماعت اتفاقنظر دارند كه عذاب قبر حق است و با توجه به آیات وارده در این باب و احادیث صریح و متواتر، هیچگونه تردیدی در این زمینه نیست؛ امّا بعضی از عقلگرایان معتزلی و خوارج نخستین كسانی بودند كه با تفكّری انحرافی، منكر عذاب قبر شدند و راه متفاوتی را از قاطبة امّت اسلامی پیش گرفتند.
علامه محمّدتقی عثمانی، در تكملة فتحالملهم شرح صحیح مسلم، مذاهب متعدّدی را در این باره ذكر كرده است:
1- خوارج و بعضی از معتزلیان مانند ضرار بن عمرو و بشر مریسی و موافقانشان، بهطور مطلق عذاب قبر را انكار كردهاند؛ 2- جیانی از معتزلیها اعتقاد دارد كه عذاب قبر ویژة كافران است نه مسلمانان؛ 3- مذهب ابنحزم و ابنهبیره این است كه فقط از روح سؤال میشود بدون اینكه روح به جسد بازگردد؛ 4- مذهب جمهور اهلسنّت این است كه هنگام سؤال و عذاب در قبر، روح به كل جسد یا به بخشی از آن برمیگردد.(تكملة فتحالملهم: 6/420)
امام قرطبی ـ رحمهالله ـ نیز مذهب گروهی از معتزلیان مانند بشر مریسی و یحیی كامل و … را نقل كرده است كه آنان بهطور كلّی منكر عذاب قبر بوده و گفتهاند: هر كسی بمیرد، تا روز قیامت در قبرش مرده میماند (یعنی هیچ نوع احساسی ندارد و روح به جسدش ولو برای یك لحظه هم بازنمیگردد).(التذكرة فی أحوال الموتی و أمور الآخرة:221)
تنها خوارج و معتزله نبودهاند كه عذاب قبر را انكار كردهاند، بلكه در طول تاریخ اسلام كسان دیگری نیز با تکیه بر عقل و خرد صرف و با تجربهگرایی و ظاهرگرایی از پذیرفتن این باور دینی سرباز زده و در میان امّت اسلامی نغمة دیگری را ساز كرده و نوای اعتزالی سر دادهاند.
علامه ابنعبدالبر مالكی در كتاب «التمهید» از عبدالله بن عباس ـ رضیاللهعنهما ـ روایت كرده است: از عمر بن خطاب ـ رضیاللهعنه ـ شنیدم كه فرمود: ای مردم رجم حق است، دراینباره به سوی گمراهی مروید؛ رسول خدا و ابوبكر صدّیق رجم كردهاند، پس از آنان در دورة من نیز رجم صورت گرفته است؛ امّا بهزودی در میان این امّت افرادی پیدا میشوند كه رجم را انکار میكنند، خروج دجال را نمیپذیرند، طلوع خورشید از مغرب را تكذیب میكنند، عذاب قبر را انكار میكنند و قیامت را نیز نمیپذیرند.(همان:220)
دلایل اثبات عذاب قبر از قرآن:
بعضی از منكران عذاب قبر چنین میپندارند كه دربارة عذاب قبر در قرآن هیچ بحثی وارد نشده است و بر احادیث نیز نمیتوان اعتماد كرد؛ لذا نتیجه میگیرند كه عذاب قبر حقیقت ندارد. در پاسخ باید گفت: به فرض صحّت ادعایشان كه در قرآن آیة صریحی دربارة عذاب قبر نیامده باشد، بازهم این ادعا، دلیلی منطقی برای انكار این مسئله نیست؛ زیرا بسیاری از احكام اسلامی در قرآن بهصورت كلّی آمدهاند و جزئیاتشان را حضرت رسول ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ تشریح و تشریع كرده است، مانند ركعتهای نماز، مقادیر زكات اموال، شیوة ادای حج و … . پس در چنین مواردی اگر احادیث آنحضرت را نپذیریم و به آنها اعتماد نكنیم، به سخن چه كسی میتوانیم اعتماد كنیم و چه راهی را میتوانیم برگزینیم؟ آیا غیر از این است كه قرآن بازیچة اندیشههای كژروان و برداشتهای نادرست هركسوناكس قرار خواهد گرفت و هركس مثلاً به دلخواه خود نماز میخواند و مطابق فهم ناقص خود مناسك حج را انجام میدهد. در ضمن چنین تصوّری در واقع ایراد وارد كردن به خود قرآن است؛ زیرا در آیات متعدّدی از قرآن، دستور به پیروی و اطاعت از حضرت رسول ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ داده شده است و نپذیرفتن فرمایشات ایشان تنها به بهانة اینكه از طریق صحیح به ما نرسیدهاند، در واقع كارشكنی در اجرای فرمان خداوند است. البته به تصریح دانشمندان قرآنپژوه و مفسران متبحّر، آیههای زیادی در قرآن مجید هست كه بر حقیقت عذاب قبر دلالت دارد و ما در اینجا به ذكر بعضی از آنها میپردازیم:
آیة اوّل: خداوند عزّوجلّ دربارة فرعون و فرعونیان آورده است: «النّار یعرضون علیها غُدوّاً و عشیّاً و یوم تقوم الساعة أدخلوا آل فرعون أشدّ العذاب»[غافر:46]؛ آتش است كه [در عالم برزخ] بههنگام صبح و شام بر آن عرضه میشوند، و روزی كه قیامت بر پا شود [گوییم:] فرعونیان را به سختترین عذاب درآورید.
این آیه به اتّفاق مفسران و محدّثان، دربارة عالم برزخ و عذاب قبر است؛ زیرا نخست عرضه شدن آنها بر آتش در صبحگاهان و شامگاهان ذكر گردیده، سپس از عذاب دردناك قیامت سخن به میان آمده است كه دو عذاب جداگانهاند. امام بخاری نیز از این آیه بر اثبات عذاب قبر استدلال كرده و در باب «المیّت یعرض علیه بالغداة و العشیّ» حدیثی از عبدالله بن عمر ـ رضیاللهعنهما ـ روایت كرده است كه رسولالله ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ فرمود: «هرگاه كسی از شما بمیرد، صبحگاهان و شامگاهان جایگاهش (در بهشت یا دوزخ) به او عرضه میشود و او آن را مشاهده میكند.» امام قرطبی گفته است: جمهور علما بر این باوراند كه این عرضهشدن، در عالم برزخ صورت میگیرد كه دلیلی است بر اثبات عذاب قبر.(فتحالباری: 3/380)
آیة دوّم: «و لو تری إذ الظالمون فی غمرات الموت و الملائكة باسطوا أیدیهم أخرجوا أنفسكم، ألیوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون علی الله غیرالحقّ و كنتم عن آیاته تستكبرون»[انعام: 93]؛ و [شگفتزده شوی] چون بنگری وقتی كه ستمكاران در شداید و سكرات مرگ باشند و فرشتگان دستان خود را گشاده و دراز كردهاند [و آنان را میزنند و میگویند:] جانهایتان را بیرون آورید. امروز به [سزای] آنچه به ناحق بر خداوند میگفتید و [بهسزای آنكه] از آیاتش سركشی میكردید، به عذاب خواركننده كیفر داده میشوید.
امام بخاری از این آیه نیز بر اثبات عذاب قبر استدلال كرده است، و علامه ابنحجر در فتحالباری شیوة استدلال را اینگونه ذكر كرده كه حضرت ابنعباس دربارة این آیه گفته است: این حالت هنگام مرگ پیش میآید و «بسط ید» به معنای زدن است و آیة دیگر قرآن «فكیف إذا توفّتهم الملائكة یضربون وجوههم و أدبارهم» دلیل بر این مطلب است؛ یعنی فرشتگان پس از گرفتن جانشان آنان را شكنجه میدهند و میزنند که مراد همان عذاب قبر است.(عثمانی، أحكامالقرآن: 4/84)
آیة سوّم: «سنعذّبهم مرّتین ثم یردّون إلی عذاب غلیظ»[توبه: 101]؛ دوبار آنان را عذاب خواهیم كرد، آنگاه به عذابی بزرگ بازگردانده میشوند.
امام بخاری از این آیه نیز بر اثبات عذاب قبر استدلال كرده و ابنحجر از حسن بصری نقل كرده است كه وی گفت: مراد از «سنعذّبهم مرّتین»، عذاب در دنیا و در قبر است، و پس از این دو عذاب به عذاب بزرگ دوزخ گرفتار میشوند.(فتحالباری: 3/18)
آیة چهارم: «یثبّت الله الذین آمنوا بالقول الثّابت فی الحیوة الدنیا و فی الآخرة»[ابراهیم:27]؛خداوند مؤمنان را در زندگانی دنیا و در آخرت به سخن استوار، پایدار میدارد.
امام بخاری در صحیح بخاری از حضرت براء بن عازب روایت كرده است كه رسولخدا ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ فرمود: هنگامی كه مؤمن در قبرش گذاشته میشود، آنگاه گواهی میدهد كه هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست جز خداوند و اینكه محمّد رسول خداست. پس مراد آیة «یثبّت الله الذین آمنوا …» همین است و دربارة احوال انسان در قبر نازل شده است.
دربارهی عذاب قبر آیههای بسیار دیگری نیز وجود دارد كه علما از آن بر اثبات عذاب قبر استدلال كردهاند، چنانكه امام قرطبی در كتاب «التذكرة فی أحوال الموتی و أمور الآخرة»، علامه ابنقیّم در كتاب «الروح» و علامه سیوطی در «شرح الصدور فی أحوال الموتی و القبور» این آیات را ذكر كردهاند.
اثبات عذاب قبر از احادیث دربارة ثبوت عذاب قبر، احادیث بیشماری از رسولاكرم ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ روایت شده است، و تنوّع و تعداد این روایات بهحدّی است كه علما به تواتر معنوی این روایات حكم كرده و با تأكید دربارة حقیقت عذاب قبر سخن گفتهاند.
علامه جلالالدین سیوطی بسیاری از این روایات را در دو كتاب «شرح الصدور فی أحوال الموتی و القبور» و «البدور السافرة فی أحوال الآخرة» ذكر كرده است كه دلیل روشنی بر اثبات عذاب قبراند و تعداد آنها به هفتاد حدیث میرسد.
مفتی محمّدشفیع عثمانی در «أحكام القرآن» اسامی چهل تن از اصحاب را كه دراینباره روایت دارند به نقل از صحیح بخاری، فتحالباری و شرحالصدور ذكر كرده است. این همه روایات از اصحاب كرام ـ رضیاللهعنهم ـ جای هیچ شكوشبههای را دراینباره باقی نمیگذارد.
ذكر تمامی آن روایات از حوصلة این نوشتار خارج است، لذا به ذكر بعضی از احادیث صحیح بسنده میكنیم:
حدیث اوّل: امام بخاری در چندین جا از كتاب صحیح خود و نسائی و دیگر محدّثین از حضرت اسما بنت ابوبكر صدّیق ـ رضیاللهعنهما ـ روایت كردهاند: رسولخدا ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ برای مردم موعظه كرد و از فتنه و آزمایش قبر و اینكه آدمی بدان گرفتار میشود، سخن گفت. هنگامیكه پیامبر ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ دراینباره سخن گفت، مردم از ترس به همهمه افتادند.
حدیث دوّم: از حضرت انس ـ رضیاللهعنه ـ روایت شده كه رسولاكرم ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ فرمود: «لولا أن لا تدافنوا، لدعوت الله أن یسمعكم من عذاب القبر»(رواه مسلم)؛ اگر ترس آن نبود كه شما مردگانتان را دفن نمیكنید، از خداوند میخواستم كه عذاب قبر را به شما بشنواند.
حدیث سوّم: عبدالله بن عمر ـ رضیاللهعنهما ـ از رسولاكرم ـ صلّیالله علیه وسلّم ـ روایت كرده است كه آنحضرت فرمود: «إنّ أحدكم إذا مات عرض علیه مقعده بالغداوة و العشیّ، إن كان من أهل الجنّة، فمن أهل الجنّة، و إن كان من أهل النّار، فمن أهل النّار، فیقال: هذا مقعدك حتّی یبعثك الله إلی القیامة»(رواه البخاری و مسلم و الترمذی و النسائی و ابوداود)؛ هرگاه كسی از شما بمیرد، صبحگاهان و شامگاهان جایگاهش (در بهشت یا دوزخ) به او عرضه میشود. اگر از بهشتیان باشد، جایگاهش در بهشت، و اگر از دوزخیان باشد، جایگاهش در دوزخ به او نشان داده شده و گفته میشود: این جایگاه توست تا اینكه روز رستاخیز از اینجا برخیزی.
حدیث چهارم: عبدالله بن عباس ـ رضیاللهعنهما ـ روایت كرده است: مرّ النبیّ ـ صلّیالله علیه وسلّم ـ بقبرین، فقال: «إنّهما لیعذّبان و ما یعذّبان فی كبیر؛ أمّا أحدهما فكان لایستتر من البول و أمّا الآخر فكان یمشی بالنمیمة». ثم أخذ جریرة رطبة فشقّها نصفین، فغرز فی كل قبر واحد. قالوا: یارسولالله! لمفعلت؟ قال: «لعلّه یخفف عنهما ما لم ییبسا»(أخرجه البخاری)؛ رسولخدا ـ صلّیالله علیه وسلّم ـ از كنار دو قبر گذر كرد و فرمود: صاحبان این دو قبر به عذاب گرفتاراند، البته آنها بهخاطر گناه بزرگی سزا داده نمیشوند؛ یكی از این دو نفر از [ترشح و چكیدن] ادرار [بر روی بدن و لباسش] پرهیز نمیكرد، و دوّمی سخنچینی میكرد … .
حدیث پنجم: عن أبیهریرة قال: قال رسولالله ـ صلّیالله علیه وسلّم ـ: «عوذوا بالله من عذاب القبر، عوذوا بالله من فتنة المسیح الدّجّال، عوذوا بالله من فتنة المحیا و الممات».(رواه مسلم) و عن أبیهریرة قال: كان رسولالله ـ صلّیالله علیه وسلّم ـ یدعو: «الّلهم إنی أعوذبك من عذاب القبر، و من عذاب النّار، و من فتنة المحیا و الممات، و من فتنة المسیح الدّجال».(أخرجه البخاری) آنحضرت به اصحاب توصیه كردند كه از عذاب قبر به خدا پناه ببرند، و هم خود در دعاها از عذاب قبر به خدا پناه میبردند.
حدیث ششم: عن عثمان رضیاللهعنه، أنّ رسولالله ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ قال: «ما رأیت منظراً قطّ إلا القبر أفظع منه»(أخرجه الترمذی)؛ من هرگز منظرهای هولناكتر از منظرة قبر ندیدهام.
در این زمینه احادیث دیگری نیز آمده است كه مفهوم برخی از آنها عبارت است از: مردگان با یكدیگر دیدار میكنند؛ قبر نخستین منزل آخرت است؛ قبر با انسان سخن میگوید؛ عمل میّت با او در قبر میرود؛ باید برای میّت قوم صالحی را برگزینند، یعنی او را در میان قبور صالحان دفن كنند؛ و احادیث بیشمار دیگر كه امام قرطبی بسیاری از آنها را در كتاب «التذكره» آورده است.
امام قرطبی پس از ذكر بسیاری از دلایل وحیانی و روایی، مینویسد: ایمان داشتن به عذاب قبر و فتنة قبر واجب و تصدیقش همانگونه كه رسول صادق ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ خبر داده، لازم است. اخباری كه از پیامبر مختار ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ به ما رسیدهاند همین مطلب را میرسانند و مذهب اهلسنّتوجماعت نیز همین است و اصحاب كرام كه قرآن به زبانشان نازل شد، جز این را از پیامبرخدا ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ نفهمیدند، و تابعین و دیگرانی كه پس از آنان آمدند نیز همین مطلب را فهمیدهاند.(التذكره: 1/25)
حكم منكر عذاب قبر:
امام احمد بن حنبل میگوید: عذاب قبر حق است و جز انسان گمراه و گمراهكننده، كسی آن را انكار نمیكند.(ابنقیّم، الروح: 57) امام قرطبی میگوید: هركس بگوید روح میمیرد و فنا میشود، ملحد است.(التذكره: 1/21) مفتی محمّدشفیع عثمانی به نقل از علامه سیوطی مینویسد: منكر عذاب قبر بدعتی و فاسق است. شاه عبدالعزیز محدّث دهلوی در فتاوای عزیزی مینویسد: انسان را بعد موت ادراك باقی میماند، برین معنی شرع شریف و قواعد فلسفی اجماع دارند؛ امّا در شرع شریف پس عذاب قبر و تنعیم به تواتر ثابت است و تفصیل آن دفتر طویل میخواهد و كتاب «شرح الصدور بشرح حال الموتی و القبور» كه تصنیف شیخ جلالالدین سیوطی است و دیگر كتب حدیث را باید دید و در كتب كلامیه اثبات عذابالقبر مینمایند؛ حتی كه بعضی اهل كلام منكر آن را كافر میدانند و عذاب و تنعیم بهغیر ادراك و شعور نمیتواند شد … بالجمله انكار شعور و ادراك اموات اگر كفر نباشد در الحاد بودن او شبهه نیست.(فتاوای عزیزی: 1/88)
بحثی پیرامون روح:
سخن گفتن دربارة روح، قدری دشوار است؛ زیرا خداوند عزّوجلّ دربارة روح فرموده است: «قل الرّوح من أمر ربّی و ما أوتیتم من العلم إلا قلیلاً»[أسراء: 85].
البته با مدنظر قرار دادن همین علم قلیل و اندك كه خداوند عزّوجلّ بدان اشاره كرده و بعضی را دانشی دراینباره عنایت كرده است، بسیاری از علما دراینباره سخن گفته و اظهارنظر كردهاند. علامه ابنقیّم كتاب مفصّل و مدلّلی دراینباره با عنوان «الروح» نگاشته و مباحث مهمی را در آن مطرح كرده است. به هر صورت دربارة روح پرسشهایی وجود دارد، از جمله: آیا روح جسم مستقلی است یا خیر؟ روح و نفس یك چیزاند یا دو چیز؟ آیا روح میمیرد یا نه؟ آیا عذاب قبر بر روح است یا بر بدن یا بر هر دو؟
در پاسخ به این پرسشها، محقّقان سلف دیدگاههای بسیاری را نقل كردهاند و گفتار درستتر را در پرتو دلایل شریعت اسلامی بیان كردهاند؛ چنانكه علامه قرطبی پس از بحث دربارة روح مینویسد: دربارة روح صحیحترین گفتار، مذهب اهلسنّتوجماعت است كه میگویند روح یك جسم است و این جسم پس از مرگ نیز محفوظ است، یا در نعمت و خوشی است و یا در عذاب.(التذكره: 1/215)
علامهابنقیّم نیز پس از بیان دیدگاههای مختلف مینویسد: دربارة نفس و روح علما اختلاف دارند كه اینها یك چیزاند یا دو چیز؟ دیدگاه جمهور امّت این است كه هر دو یك چیزاند.(الروح: 217) ابنحزم نیز انگاشته است كه نفس و روح دو اسم مترادف برای یك معنیاند.(همان: 177) امام قرطبی نیز بر همین نكته تأكید كرده است.(التذكره: 1/214)
امّا اینكه آیا روح میمیرد یا خیر؟ علما با اتّفاقنظر گفتهاند: روح به هنگام مرگ بدن نمیمیرد گرچه خوارج و برخی از معتزلیان دراینباره با رأی جمهور امّت مخالفاند و میگویند: روح میمیرد و پس از مرگ عذابی نمیبیند.(التذكره: 1/221)
موت به عدم محض و فنای صرف اطلاق نمیگردد، بلكه منقطع و جدا شدن رابطة روح با بدن را موت میگویند كه مرده از حالی به حالی تغییر و از منزلی به منزلی دیگر انتقال مییابد.(همان:1/19) با توجّه و دقّت در آیههای قرآن مجید و احادیث گهربار حضرت رسول ـ صلّیالله علیه وآله وسلّم ـ جای هیچگونه شك و تردیدی باقی نمیماند كه روح زنده میماند و با موت جسد نمیمیرد و احساس دارد و درد میکشد.
علامه ابنقیّم برای زنده بودن روح پس از مرگ جسد، صد و شانزده دلیل از قرآن و سنّت ذكر كرده است كه در اینجا برخی از آنها را ذكر میكنیم:
ـ خداوند عزّوجلّ در قرآن كریم میفرماید: «الله یتوفّی الأنفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسك التی قضی علیها الموت و یرسل الآخری الی أجل مسمّی»[زمر: 42]؛ خداوند ارواح همه را بههنگام مرگشان میستاند، و نیز [میستاند] به هنگام خوابش ارواح آنانی را كه مرگشان فرانرسیده است. و آن [ارواحی را] كه حكم مرگ بر آنها (صاحبانشان) كرده است، نگاه میدارد، و [ارواح] دیگر را تا وقت معینی [باقی] میگذارد.
خداوند در این آیه از وفات دادن نفس (روح) و امساك آن و ارسال آن، سخن گفته است و این امور در صورتی امكانپذیراند كه روح جسم بوده و پس از مرگ بدن زنده باشد، ورنه امساك و ارسال آن معنایی نخواهد داشت. و امساك به معنای فناشدن نیست، و همانا چیز زنده قابل امساك و ارسال است نه مرده.
ـ در جایی دیگر میفرماید: «یا أیّتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربّك راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»[فجر: 27 ـ 30]؛ [به هنگام مرگ به روح مؤمن گفته شود] ای نفس آرامگیرنده [در سایة اطاعت و عبادت الله]، خشنود و خداپسند بهسوی پروردگارت بازگرد و در زمرة بندگان [نیك] من درآی و [نیز] به بهشت من درآی.
در این آیه سه دلیل بر زنده ماندن روح وجود دارد: اوّل اینكه خداوند عزّوجلّ وصف رجوع یعنی بازگشت را برای نفس بهكار برده است كه این امر در صورت زنده ماندن روح پس از موت جسد امكانپذیر است؛ دوّم اینكه خداوند به «نفس مطمئنه» یعنی روح انسان نیكوكار دستور داده تا با ارواح بندگان نیك خدا یكجا شود كه این نیز بر زنده ماندن روح دلیل است؛ سوّم اینكه خداوند عزّوجلّ وصف راضی و مرضی بودن را برای روح بهكار برده است كه این وصف نیز دلیل واضحی بر زنده بودن آن است و باید اندیشید كه اگر روح مرده است، پس چرا مورد خطاب قرار میگیرد؟(الروح: 170)
ـ همچنین در سورة توبه آیة 105 آمده است: «و قل اعملوا فسیری الله عملكم و رسوله و المؤمنون و ستردّون إلی عالم الغیب و الشهادة فینبّئكم بما كنتم تعملون». از سین «ستردّون» روشن است كه این افراد فوراً بعد از مرگ بهسوی خداوند برگردانده میشوند و خداوند آنها را از كردههایشان آگاه میسازد. سؤال اینجاستكه اگر با مرگ جسم، روح نیز بمیرد آنگاه چگونه بهسوی خداوند برمیگردد و خداوند چگونه او را از كردههایش آگاه میسازد. پس نتیجه میگیریم كه روح زنده میماند.
ـ دلیل دیگر بر عذاب قبر و زنده بودن روح پس از مرگ، این آیه است كه خداوند دربارة منافقان گفته است: «سنعذّبهم مرّتین ثم یردّون إلی عذاب عظیم»[توبه: 101]. مفسّران در تفسیر «سنعذّبهم مرّتین» گفتهاند: یك عذاب در دنیاست که به ذلّت و رسوایی گرفتار میشوند، و عذاب دوّم در قبر است و آنگاه در قیامت به عذاب بزرگ دوزخ گرفتار میشوند.
ـ دلیل دیگر این آیه است: «والذین هاجروا فی سبیل الله ثم قتلوا أو ماتوا لیرزقنّهم الله رزقاً حسناً»[حج: 58]. خداوند عزّوجلّ دربارة كسانی كه در راه خدا كشته میشوند و یا میمیرند وعده داده است كه آنان را از رزق نیكو، روزی میدهد و این اوصاف برای روحی كه زنده است متصوّر و امكانپذیر است، و این رزق حسن هم برای كسی است كه شهید شده و هم برای كسی است كه مرده است؛ پس روح اینان مرده نیست، بلكه زنده است.
ـ خداوند عزّوجلّ دربارة شهیدان فرموده است: «و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله أموات بل أحیاء عند ربّهم یرزقون». یعنی شهیدان زنده هستند و هرگز با مرگ ظاهری، مرده محسوب نمیشوند، بلكه در جایگاهی بالاتر از زندگی برزخی دیگر مردگان، زنده هستند و از خوان نعمت خداوند روزی میخورند. و این خطاب خداوند عزّوجلّ، تنها متوجّه مخاطبان اوّل قرآن و صحابه و یاران پیامبر نیست، بلكه تا فرارسیدن قیامت همة مسلمانان مخاطب این آیه قرار دارند و این خود دلیل دیگری بر زنده بودن روح است.
آنچه ذكر شد، بخشی از دلایل قرآنی بر زنده بودن روح آدمی پس از مرگ ظاهری اوست. و البته كتابهای حدیث سرشار از روایات صحیح و صریحی هستند كه این واقعیت را به تصویر میكشند و جای هیچگونه تردیدی را در این مورد باقی نمیگذارند.
یومالفصل قیامت است، پس عذاب قبر چیست؟ برخی از منكران عذاب قبر، استدلال میكنند كه خدواند عزّوجلّ در قرآن قیامت را «یومالفصل» یعنی روز فیصله بین خوبان و بدان، و «یومالحسرة» یعنی روز حسرت و افسوس برای بدكاران عنوان كرده است؛ چنانكه میفرماید: «إنّ یومالفصل میقاتهم أجمعین»[دخان: 40]، «و أنذرهم یوم الحسرة إذ قضی الأمر»[مریم: 39]. بنابراین میگویند كه اگر در قبر عذابی میبود، باید قبر یومالفصل و یومالحسرة میشد نه قیامت. و با این استدلال نتیجه میگیرند كه قبل از قیامت در قبر عذابی وجود ندارد.
مولانا یوسف لُدیانوی، از علمای برجستة معاصر، در پاسخ به این شبهه گفته است: درست است كه به گفته شما فیصله در روز قیامت میشود، امّا لازمهاش این نیست كه در دنیا یا برزخ هیچ نتیجهای بر اعمال نیك و بد مترتّب نباشد. بسیاری از نصوص قرآن و سنّت گواه این مطلباند كه برزخ بهجای خود، در همین دنیا نیز سزا و پاداش اعمال نیك و بد ظهور مییابد، و از آنجاكه زندگی برزخ بیش از حیات دنیوی با آخرت وابسته است، بنابراین مترتّب شدن ثمرات اعمال در برزخ، بهطور كامل با عقل و قیاس منطبق است.(آپ كی مسائل اور اُنكا حل: 1/3)
پاسخ دیگر اینكه «یومالحسره» بودن قیامت، تضادی با وجود عذاب قبر ندارد؛ زیرا عذاب و خوشی قبر بهمنزلة وعید و بشارتی بس ناچیز در برابر عذاب دوزخ برای نافرمانان و خوشیهای بهشت برای نیكوكاران است و همانا فیصله اصلی بین بندگان و روز حسرت همیشگی، همان قیامت است نه قبر. همچنین در آیة فصل كه جلوتر ذكر شد، خداوند عزّوجلّ میفرماید: همه در آن روز گرد هم میآیند. و چنین امری تنها در قیامت متصوّر است كه همه گرد هم بیایند. پس یومالفصل بودن قیامت قطعی است و این تنافیای با خوشی و عذاب در قبر ندارد.
پاسخ به برخی شبهات منكران عذاب قبر شبهه اوّل:
منكران عذاب قبر برای انكار عذاب قبر میگویند: اگر قبری را كه برای میّت حفر كردهایم بشكافیم، به عیان میبینیم كه هیچ اثری از عذاب و یا خوشی در آن مشاهده نمیشود و نه از فشار قبر كه در روایات آمده خبری است؛ زیرا نه تنگتر شده و نه گشادهتر، بلكه به همان حالت نخستین باقی مانده است و نه در آنجا فرشتهای دیده میشود و نه مار و موری مشاهده میگردد. اگر در قبر عذابی وجود میداشت، باید آثارش ظاهر میشد. بنابراین عذابی در قبر وجود ندارد و مرده تا قیامت مرده است و احساسی ندارد.
علما در پاسخ به این شبهه، استدلالهای محكمی ذكر كردهاند كه بهطور خلاصه ذكر میگردد:
پاسخ اوّل: خداوند عزّوجلّ امور مربوط به آخرت را از امور غیبی قرار داده و از دید بندگان در این جهان پنهان داشته است و این از كمال حمكت خداوند است تا مؤمنانی كه غیب را میپذیرند از كسانی كه نمیپذیرند ممتاز گردند؛ چنانكه به گواهی قرآن و حدیث، هنگام احتضار و جانكندن هر شخص، فرشتگان نزد او آمده و با او سخن میگویند و به او بشارت و یا وعید میدهند، امّا از حاضران مجلس كسی آنها را مشاهده نمیكند. پس اگر كسی با چشم ظاهر نتواند عذاب قبر را مشاهده كند، بر عدم وجود آن نمیتواند حكم كند.
پاسخ دوّم: جهان آخرت در بسیاری از امور با این جهان متفاوت است و به هیچ وجه نمیتوان این دو جهان را در همة امور با یكدیگر مقایسه كرد؛ قبر هم منزلی از منزلهای آخرت است و سنجیدن عذاب آن در این جهان امكانپذیر نیست. آدمی با چشم ظاهری بسیاری چیزها را نمیبیند، ولی به وجود آنها باور دارد.
امام غزالی میگوید: اگر به عذاب قبر ایمان و باور نداری، پس بر تو لازم است تا نخست اصل ایمان به فرشتگان و وحی را تصحیح كنی، و اگر این را میپذیری كه پیامبر ـ صلّیالله علیه وسلّم ـ چیزهایی را میبیند كه امّت نمیبینند، پس دربارة عذاب قبر چرا این حقیقت را نمیپذیری و همانگونه كه فرشته شبیه موجودات دنیا نیست، پس مار و كژدم قبر نیز كه میّت را نیش میزنند از جنس مارهای اینجهانی نیستند، بلكه از جنس دیگری بوده و با حاسّة دیگری قابل دركاند.(إحیاءعلومالدین: 1986)
پاسخ سوّم: توجّه به مسئلة خواب بسیاری از حقایق را در این زمینه برای ما روشن میكند. گاهی دو نفر را میبینیم كه كنار هم خوابیدهاند، یكی خوابهای ترسناك میبیند كه مار و یا درندهای به او حمله میكند و او در خواب فریاد میكشد و با تمام وجودش درد و رنج احساس میكند؛ و دیگری در خواب بسیار شادمان است، خوابهای خوش میبیند و از خوابش لذّت میبرد. این دو نفر در كنار هم قرار دارند، امّا از حال یكدیگر خبر ندارند و كسی هم كه در كنار آن دو نشسته است خوشی و رنج آن دو را احساس نمیكند. پس در قبر هم حالاتی بر انسان طاری میشود كه برای مردم دنیا قابل درك نیستند و هیچ انسانی نمیتواند عذاب و خوشی قبر را با امكانات و معیارهای این دنیا مشاهده كند. بنابراین ندیدن و احساس نكردن احوال مردگان در قبر، دلیل بر عدم وجود آنها نیست.
پاسخ چهارم: یكی از دلایل متقن در این زمینه این آیه است: «فلولا إذا بلغت الحلقوم و أنتم حینئذ تنظرون و نحن أقرب إلیه منكم و لكن لاتبصرون»[واقعه: 83 ـ 85]؛ پس هنگامی كه [جانها] به حلقوم میرسد و شما آنگاه [حاضرید و] مینگرید و ما از شما به او (محتضر) نزدیكتریم ولی شما نمیبینید.
وقتی انسانها حالات میّت را در این جهان و درحالیكه بالای سر او نشستهاند، نمیبینند و درك نمیكنند، پس چگونه فشار و عذاب قبر و یا خوشیاش را درك میكنند؟
پاسخ پنجم: امروزه همه مشاهده میكنیم كه انسانها بهوسیلة فرستندههای رادیویی و تلویزیونی، صداها و تصویرهایی را پخش میكنند، و این صداها و تصویرها كه مسافتهای بسیار طولانی را از طریق فضا میپیمایند، تنها برای كسانی قابل مشاهده و شنیدناند كه از دستگاه رادیو و تلویزیون استفاده میكنند و افراد دیگر این صداها و تصویرها را نمیشنوند و نمیبینند، گرچه این امواج از كنار آنها بگذرند. بنابراین انسانها نیز حالات قبر را با وجود نزدیك بودن به آن، درنمییابند و نمیبینند، مگر آن كسی كه از این دنیا رفته و در عالم برزخ است.
با توجّه به دلایل فوق بر هر مسلمان لازم است كه به غیب ایمان داشته باشد و در حقیقت احوال قبر شك نكند.
شبهه دوّم: انسانهایی را كه درندگان و پرندگان میخورند، یا اجزای بدنشان تكهتكه و یا خاكستر میشود و باد آنها را پراكنده میكند، خداوند چگونه عذاب میدهد؟
پاسخ: خداوند عزّوجلّ قدرت دارد كه روح را با این اعضای پراكنده، پیوندی نامحسوس بدهد كه خوشی و عذاب را احساس كنند؛ زیرا خداوند میتواند به اجزای پراكنده نیز حیاتی فراتر از ادراك بشری عطا كند تا به سزای اعمال خود برسند. در دنیا نیز بسیاری چیزها به تسبیح و تقدیس خداوند مشغولاند، امّا انسانها این چیز را احساس نمیكنند. خداوند عزّوجلّ میفرماید: «و إن من شیء إلا یسبّح بحمده ولكن لاتفقهون تسبیحهم»، «إنّا سخّرنا الجبال یسبّحن بالعشی و الإشراق»، «ألم تر أنّ الله یسجد له من فی السّموات و من فی الأرض و الشّمس و القمر و النجوم و الجبال و الشجر و الدواب و كثیر من النّاس». از این آیات در قرآن كریم بیشمار است و همانا این تسبیح را بندگان احساس نمیكنند؛ زیرا «آب و باد و خاك و آتش بندهاند/ با من و تو مرده، با حق زندهاند». بنابراین هیچ عاقلی این واقعیتها را كه خداوند باربار ذكر كرده است، انكار نمیكند. پس اجزای متفرق یك انسان نیز در اختیار قدرت خداوند هستند و هرگونه كه او بخواهد بر آنها فرمان میراند. همچنین خداوند عزّوجلّ بعضی مثالها را در قرآن بهمنظور فهم آسان این قبیل مسائل بیان كرده است؛ چنانكه به حضرت ابراهیم علیهالسلام دستور داد چهار پرنده را ذبح كرده و اجزایشان را با هم درآمیزد، آنگاه آنها را بر كوههای مختلف قرار داده و هر یك را فرابخواند و ببیند كه چگونه به دستور خداوند اجزای متفرق جمع شده و هر پرندهای به صورت سالم و كامل اوّلش پیش او میآید.
بعضی از علما نیز گفتهاند: این مسئله از واقعة «عالم ذَرّ» بعیدتر نیست كه خداوند در روز ألست ابنای بشر را مانند ذرّاتی از كمر حضرت آدم بیرون آورد و از آنان به خدایی خود اعتراف گرفت و گفت: «ألست بربّكم»؛ آیا من پرورگار شما نیستم؟ پاسخ دادند: «بلىٰ»؛ آری تو پروردگار ما هستی! پس بر جمع كردن این اجزای پراكنده نیز خداوند قدرت دارد. در احادیث داستان مردی آمده است كه هنگام مرگ دستور داد او را پس از مرگ بسوزانند و بخشی از خاكستر جسدش را به باد بسپارند و بخشی را در دریا ریزند. خداوند دستور داد اجزای بدن او از خشكی و دریا یكجا جمع شوند و آنگاه از او پرسید: چرا چنین كردی؟ گفت: از خوف تو چنین كردم!(رواه البخاری و مسلم) خداوند متعال قدرت دارد به هر صورتی كه بخواهد، میّت را به سزای اعمالش برساند یا به او پاداش نیك دهد و هیچ چیزی در این باره مانع نخواهد بود. بنابراین عذاب قبر حق است و با توجّه به دلایل مستحكم قرآن و حدیث جای هیچ شكوشبههای دراینباره باقی نمیماند.
در پایان دعا میكنیم خداوند غفور و رحیم به لطف و كرمش ما را بندة فرمانبردار و نیككردار خویش قرار دهد، از انحراف و اعتزال و خروج از شاهراه كتابالله و سنّت رسولالله مصون بدارد و از عذاب قبر و قیامت رهایی بخشد؛ آمین یا ربّالعالمین.
پاورقی:
۱- ابنالقیّمالجوزیه، شمسالدین ابوعبدالله؛ الروح؛ بیروت: دارالکتبالعلمیه، ۱۳۹۵٫؛
۲- عسقلانی، حافظ احمد بن علی بنحجر؛ فتحالباری؛ قاهره: دارالحدیث، ۱۴۲۴هـ./۲۰۰۴م؛
۳- دهلوی، شاه عبدالعزیز؛ فتاوای عزیزیه؛
۴- سیوطی، جلالالدین؛ شرح الصدور بشرح حال الموتی و القبور؛ دمشق: دار ابنکثیر، ۱۴۲۰٫؛
۵- عثمانی، محمّدشفیع؛ أحکامالقرآن جلد ۴، کراچی: ادارة القرآن و العلوم الاسلامیه، ۱۴۱۳٫ ؛
۶- عثمانی، محمّدتقی، تکملة فتحالملهم؛ کراچی: مکتبة دارالعلوم کراچی، ۱۴۱۶٫ ؛
7- غزالی، ابوحامد محمّد بن محمّد؛ إحیاءعلومالدین؛ بیروت: دارالکتابالعربی۱۴۲۵٫
۸- قرطبی، شمسالدین محمّد بن احمد؛ التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الآخرة؛ دمشق: دار ابنکثیر، ۱۴۱۹٫؛
۹- لدیانوی، محمّدیوسف؛ آپ کی مسائل اور اُنکا حل؛ کراچی: مکتبة لدیانوی.
نوشته ی: مولوی عبداللطیف نارویی(اهل سنت)